کتاب تسلی بخشی های فلسفه
نویسنده این کتاب آلن دوباتن و آقای عرفان ثابتی آن را ترجمه کرده اند که شش بخش دارد.
بخش اول کتاب تسلی بخشی های فلسفه در مواجهه با عدم محبوبیت است.
این بخش به سقراط می پردازد که چگونه مردم آتن او را به مرگ محکومش کرده اند و باید جام شوکران را بنوشد. سقراط از آنچه که درست می دانست دفاع کرد نه آنچه که می دانست مورد پسند همگان است.
در گفتگوها ما ترجیح می دهیم مورد قبول و علاقه ی طرف مقابل باشیم نه این که حقیقت را بگوییم. ولی سقراط در برابر عدم محبوبیت و محکوم شدن از طرف حکومت، متزلزل نشد. او به سبب گله و شکایت دیگران از افکار خود دست برنداشت.
مهم ترین ویژگی سقراط این بود که عادت داشت که به افراد از هر طبقه و سن و سالی نزدیک شود و از آنها درباره معنای زندگی سوال کند. سقراط به ما کمک می کند که شک کنیم که دیگران ممکن است اشتباه کنند و علاوه بر آن روش ساده ای به ما ارائه می کند که به وسیله ی آن خودمان می توانیم تعیین کنیم چه چیزی درست است.
ما به تحصیلات و زندگی مرفه نیاز نداریم، هر کسی که ذهنی کنجکاو و منظم داشته باشد و بخواهد عقیده ی مبتنی بر عرف عام را بسنجد می تواند در یکی از خیابان های شهر شروع به صحبت با یکی از دوستانش کند و با پیروی از روش سقراطی ممکن است در کم تر از نیم ساعت به یک یا دو ایده ی جدید برسد.
بخش دوم کتاب تسلی بخشی های فلسفه در مواجهه با کم پولی است.
اپیکور با صراحت کامل به سبک زندگی لذت بخش می پردازد. مهم ترین سوال ممکن در این بخش اینست که برای زندگی سرشار از تندرستی به چه چیزی نیاز دارم؟ یا چه چیزی مرا خوشبخت می کند؟
در این باره مردی را مثال می زند که از شغل خود ناراضی است و با اعضای خانواده ترشرو و بدخلق بوده و این کج خلقی را به گردن شغل خود می اندازد. اما بعد از تعویض شغل افسردگی وی کاهش نمی یابد.
فهرستی که اپیکور برای خوشبختی ارائه می کند عبارتند از:
- دوستی
- آزادی
- تفکر
البته این معنا بدست نمی آید که پول خوشبختی نمی آورد، بلکه اصل استدلال اپیکور این است که اگر پول داشته باشیم اما از نعمت دوستان، آزادی و زندگی تحلیل شده محروم باشیم، واقعا خوشبخت نخواهیم بود. و اگر ازین سه نعمت برخوردار باشیم ولی پول نداشته باشیم، هرگز بدبخت نخواهیم بود. اگر چیزهای گرانقیمت نمی توانند چندان ما را شاد کنند، پس چرا به این شدت مجذوب آن ها هستیم؟ زیرا اشیا در بعد مادی ادای چیزی را در می آورند که می خواهیم در بعد روان شناختی به دست آوریم و باید در افکار خود تجدید نظر کنیم.
بخش سوم کتاب تسلی بخشی های فلسفه در مواجهه با ناکامی است.
در این مورد سنکا چگونگی واکنش نشان دادن به ناکامی را به ما یاد می دهد. در هسته ی هر ناکامی ساختاری نهفته است که هر خواسته ای با واقعیتی بنیادین در تضاد است و از همان کودکی تضادها شروع می شوند.
در آن دوران کشف می کنیم که منابع رضایت ما خارج از کنترل خودمان هستند و جهان با امیال ما چندان مطابقتی ندارد. به نظر سنکا، اوج حکمت آن است که یاد بگیریم سرسختی و لجاجت جهان را با واکنش هایی مثل فوران خشم، احساس بدبختی، اضطراب، ترشرویی، خودبرحق بینی و بدگمانی بدتر نسازیم. وقتی می توانیم ناکامی را تحمل کنیم که خود را برای بیشترین آسیب هایی که انتظار نداشته ایم آماده کنیم و آن ها را درک کنیم.
ما باید خود را با ابعاد واقعیت سازگار کنیم که دنیا محل ناکامی هاست، چیزی را که قادر به تغییرش نیستیم بپذیریم. در نهایت سخن سنکا به فردی که از فقدان پسرش رنج می برد گفته بود: چه لزومی دارد برای اجزای زندگی گریه کنیم؟ کل زندگی گریه دار است.
بخش چهارم کتاب تسلی بخشی های فلسفه در مواجهه با ناتوانی و نابسندگی است.
مونتنی فیلسوف، به ضعف های آدمی اشاره می کند که این نقصان ها ما را شرمنده می کند. مونتنی اشاره می کند که ما فقط آن جنبه هایی از خودمان را قبول می کنیم که با انتظارات دیگران مطابقت دارد و نسبت به جنبه های دیگر احساس ناراحتی می کنیم.
حکمت حقیقی این است که با جنبه های پست تر هم سازگار شویم. آنچه در جامعه ای امری بهنجار محسوب می شود، ممکن است در جامعه ای دیگر نابهنجار باشد.
مثلا در جامعه ای که گوش های بزرگ زیبا هستند و افراد تا آنجایی که می توانند گوش های خود را به طور مصنوعی می کشند. بی تردید این امر به نظر عجیب می رسد اما از نظر مونتنی هیچ چیز آن عجیب نیست. برای کاستن از سلطه ی این نوع تفکر، فقط لازم است ما از مرزهای افکار خود گذر کنیم. مونتنی نابسندگی فکری، نابسندگی فرهنگی و نابسندگی جنسی را مورد بررسی قرار می دهد.
بخش پنجم کتاب تسلی بخشی های فلسفه قلب شکسته است.
آرتور شوپنهاور را یکی از بدبین ترین فیلسوفان می دانند: امروز بد است و هر روز بدتر خواهد شد تا این که بدترین اتفاق رخ دهد. با این حال شوپنهاور به نیرویی در درون ما اشاره کرد که به نظر او همواره بر عقل غلبه دارد که همه نقشه ها و داوری ها را دستکاری می کند و آن را نیروی معطوف به حیات نامید، سائقه ای ذاتی در انسان ها برای بقا و تولید.
بنابراین عشق نیرویی زیست شناختی برای تداوم نوع بشر است. بنابراین اگر عقل خود را ازدست ندهیم به طور قطع موافق تولید مثل نخواهیم بود.
یکی از ژرف ترین اسرار عشق این است (چرا او؟) چرا از بین تمام گزینه های ممکن، چنان میل شدیدی به این فرد داریم؟ از نظر شوپنهاور ما آزاد نیستیم عاشق همه شویم، زیرا نمی توانیم از همه بچه های تندرستی داشته باشیم.
عشق چیزی نیست جز کشف والدی آرمانی از جانب اراده معطوف به حیات. این اراده باید تضمین کند که نسل بعدی از نظر روانشناختی و فیزیولوژیکی آن قدر متناسب هست که جهان پرمخاطره را دوام آورد.
شاید شوپنهاور تبیین های نامطبوعی از علت عاشق شدن ما به دست داده باشد، ولی این تبیین ها سبب تسلی ما در برابر عدم پذیرش نزد طرف مقابل می شود – از اینکه می فهمیم درد ما چیزی عادی است تسلی می یابیم. نکته دیگر اینکه ما ذاتا دوست نداشتنی نیستیم. نه شخصیت ما نفرت آور است نه مشمئز کننده. لازم نیست از خود متنفر شویم اگر عشق با ظرف مقابل حاصل نشد اشکالی در مانیست سرانجام روزی با کسی برخورد می کنیم که ما را عالی می پندارد و با ما احساس صمیمیت و نزدیکی خواهد کرد.
بخش ششم کتاب تسلی بخشی های فلسفه در مواجهه با سختی هاست.
نیچه فیلسوفی متفاوت از فیلسوفان دیگر، دریافته بود که کسانی که خواهان احساس رضایت هستند باید از هر گونه سختی استقبال کنند. کارهای بشر فارغ از درد و رنج نیست. به زندگی بارورترین و بهترین انسان ها نگاه کنید و از خود بپرسید آیا درختی که می خواهد سرفراز و پابرجا باشد می تواند با هوای بد و طوفان ها روبه رو نشود؟
در فاصله میان شکست های اولیه بدون تجربه و موفقیت ها بعدی، در شکاف میان کسی که می خواهیم باشیم و کسی که در حال حاضر هستیم، حتما درد، اضطراب، حسد و تحقیر وجود دارد و این تفکر باعث می شود به طور نابهنگام بتوانیم بر چالش ها غلبه کنیم. البته این در صورتی است که خود را برای دشواری ها اماده کرده باشیم
مرکز مشاوره در شرق تهران
جهت تماس و گرفتن وقت مشاوره می توانید از طریق ID تلگرام rahelesadeghi66 با خانم راحله صادقی هماهنگ نمایید. مرکز مشاوره در خیابان پیروزی بوده و هماهنگی های لازم صورت خواهد گرفت.
در صورتیکه نیاز به مرکز مشاوره و روانشناسی در شرق تهران دارید می توایند از طریق لینک تماس با ما با خانم راحله صادقی ارتباط برقرار نمایید.