اختلال دو قطبی ، که در گذشته به عنوان بیماری جنون-افسردگی شناخته می شد ، نوعی اختلال مغزی و رفتاری است
که با تغییرات شدید در خلق و خو و انرژی فرد مشخص می شود و عملکرد فرد را با مشکل مواجه می کند.
این بیماری به طور معمول از اواخر بلوغ یا اوایل بزرگسالی شروع می شود ، اگرچه ممکن است در کودکان و بزرگسالان بیشتر ظاهر شود.
افراد اغلب بدون تشخیص و درمان صحیح با این اختلال زندگی می کنند.
علائم اختلال دوقطبی چیست؟
اختلال دو قطبی باعث تغییرات خلقی مکرر یا اپیزودهایی می شود که باعث می شود کسی احساس خیلی بالا (مانیا) یا بسیار پایین (افسردگی) کند.
علائم و نشانه های دوقطبی شامل:
افزایش انرژی ، فعالیت ، بی قراری
حال و هوای سرخوشی
تحریک پذیری شدید
تمرکز ضعیف
افکار مسابقه ای ، گفتگو سریع ، پرش بین ایده ها
بی خوابی
احساس افزایش اهمیت خود
ولگردی و خرج کردن
افزایش رفتار جنسی
سواستفاده در مصرف مواد مخدر ، مانند کوکائین ، الکل و داروهای خواب آور
رفتاری تحریک آمیز ، سرزده یا پرخاشگرانه
انکار اینکه هر چیزی اشتباه است
علائم افسردگی شامل:
خلق و خوی غمگین ، مضطرب یا احساس خالی
احساس ناامیدی و بدبینی
احساس گناه ، بی ارزشی و درماندگی
از دست دادن علاقه یا لذت از فعالیت هایی که قبلاً لذت می برد ، از جمله رابطه جنسی
کاهش انرژی ، خستگی
مشکل در تمرکز ، به خاطر سپردن یا تصمیم گیری
بی قراری و تحریک پذیری
بی خوابی یا خواب زیاد
تغییر در اشتها ، کاهش یا افزایش وزن ناخواسته
علائم بدنی که ناشی از بیماری جسمی یا جراحت نیست
افکار مرگ یا خودکشی
چگونه اختلال دوقطبی تشخیص داده می شود؟
اختلال دو قطبی هنوز با آزمایش خون یا اسکن مغز از نظر فیزیولوژیکی قابل تشخیص نیست.
در حال حاضر ، تشخیص براساس علائم ، روند بیماری و سابقه خانوادگی است.
پزشکان سایر شرایط پزشکی مانند تومور مغزی ، سکته مغزی یا سایر بیماری های اعصاب و روان را که ممکن است
باعث اختلال در خلق و خوی شوند نیز رد می کنند. انواع مختلف اختلال دو قطبی بر اساس الگوی و
شدت دوره های دوقطبی و افسردگی تشخیص داده می شود. پزشکان معمولاً اختلالات مغزی و
رفتاری را با استفاده از رهنمودهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی یا DSM تشخیص می دهند.
طبق DSM ، چهار نوع اساسی از اختلال دو قطبی وجود دارد:
اختلال دو قطبی I
اختلال دو قطبی I عمدتا به دلیل دوره های دوقطبی یا مختلط که حداقل هفت روز طول می کشد
یا با علائم دوقطبی بسیار شدید که فرد به مراقبت فوری در بیمارستان نیاز دارد ، تعریف می شود.
معمولاً فرد دچار دوره های افسردگی نیز می شود که به طور معمول حداقل دو هفته طول می کشد.
علائم دوقطبی یا افسردگی باید یک تغییر اساسی در رفتار طبیعی فرد باشد.
اختلال دو قطبی II
اختلال دو قطبی II با الگویی از دوره های افسردگی که با اپیزودهای هیپومانیک به جلو و عقب منتقل می شوند ،
تعریف می شود ، اما هیچ قسمت دوقطبی یا مخلوط کامل وجود ندارد.
اختلال دو قطبی که در غیر این صورت مشخص نشده باشد (BP-NOS) هنگامی تشخیص داده می شود
که فردی علائم بیماری را داشته باشد که معیارهای تشخیصی برای دو قطبی I یا II را نداشته باشد.
علائم ممکن است به اندازه کافی طولانی نشود یا علائم کمی در فرد وجود داشته باشد تا بتواند
با دو قطبی I یا II تشخیص داده شود. با این حال ، علائم به وضوح از محدوده طبیعی رفتار فرد خارج است.
اختلال سیکلوتایمیک یا سیکلوتیمیا نوعی خفیف از اختلال دو قطبی است. در افرادی که سیکلوتیمیا دارند ،
دوره هایی از هیپومانیا وجود دارد که حداقل به مدت دو سال با افسردگی خفیف به جلو و عقب تغییر می کند.
با این حال ، علائم مورد نیاز تشخیصی هر نوع اختلال دو قطبی را برآورده نمی کند.
چگونه اختلال دوقطبی درمان می شود؟
در حالی که هیچ درمانی برای اختلال دو قطبی وجود ندارد ، اما با روان درمانی و داروها قابل درمان و کنترل است.
داروهای تثبیت کننده حالت معمولاً اولین انتخاب در داروها هستند. لیتیوم متداول کننده ایجاد کننده خلق و خو است.
از داروهای ضد تشنج معمولاً برای درمان اختلالات تشنج استفاده می شود و بعضی اوقات اثرات تثبیت کننده
خلق و خوی مشابه داروهای ضد روان پریشی و ضد افسردگی را به همراه دارد.
وقتی درمان مداوم باشد ،اختلال دو قطبی بسیار بهتر کنترل می شود. تغییرات خلق و خوی
می تواند حتی در شرایطی که کسی تحت درمان استرخ دهد و باید فوراً به پزشک گزارش شود.
با تنظیم روش درمانی ، ممکن است دوره های کامل را برطرف کند.
علاوه بر دارو ، روان درمانی به افراد مبتلا به اختلال دو قطبی و خانواده های آنها پشتیبانی ، راهنمایی و آموزش می دهد.
مداخلات روان درمانی باعث افزایش ثبات خلقی ، بستری شدن در بیمارستان و بهبود عملکرد کلی می شود.
تکنیک های رایج شامل رفتار درمانی شناختی ، آموزش روان درمانی و خانواده درمانی است.
تفاوت افسردگی و اختلال دو قطبی چیست؟
تفاوت اصلی بین اختلال دو قطبی و افسردگی به دلیل وجود عمده قسمت های جنون است.
به همین دلیل است که افسردگی به تنهایی برای تشخیص فرد با دو قطبی کافی نیست.
با این حال ، یک مرحله جنون (مطابق با معیارهای DMS-IV) برای تشخیص دو قطبی کافی است.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه : مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
اصطلاح “نان باینری یا غیر باینری” می تواند برای افراد مختلف معنای مختلفی داشته باشد.
این کلمه ، برای توصیف کسی استفاده می شود که هویت جنسیتی او صرفاً زن و مرد نیست.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه : مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان، مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و … می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
اگر کسی به شما بگوید غیر باینری(نان باینری) است ، همیشه مهم است که بپرسید غیر باینری بودن برای او چه معنی دارد.
برخی از افرادی که غیر باینری هستند جنسیت خود را به صورت مرد و زن تجربه می کنند و
برخی دیگر جنسیت خود را به صورت مرد و زن تجربه نمی کنند.
غیر باینری همچنین می تواند به عنوان یک اصطلاح چتر استفاده شود ، و شامل بسیاری از
هویت های جنسیتی است که در باینری زن و مرد نمی گنجد .
اگرچه غیر باینری اغلب به عنوان یک ایده جدید در نظر گرفته می شود ، این شناسه برای مدتی که تمدن وجود داشته
وجود داشته است.
در حقیقت ، جنسیت غیر باینری تا ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تا ۲۰۰ میلادی ثبت شده است ،
زمانی که – افرادی در هند که فراتر از زن و مرد بودند – در متون هندوی باستان مورد اشاره قرار گرفت.
هند یکی از کشورهای جهان با زبان و فرهنگ اجتماعی است . کسانی که جنسیت آنها را نمی توان
به طور انحصاری در گروه های زن و مرد طبقه بندی کرد ،
تأیید می شود.
آیا برای شناسایی غیر باینری بودن باید تراجنسیتی باشید؟
جنسیت غیر باینری با کسانی که خودشان می دانند چه هستند کمی متفاوت است.
با اینحال برخی از افراد غیر باینری به عنوان تراجنسیتی شناخته می شوند ، در حالی که دیگران اینگونه نیستند.
این ممکن است گیج کننده به نظر برسد ، اما در صورت طرح بندی ، در واقع بسیار ساده است.
یک فرد غیر باینری ترنس کسی است که با جنسیتی که در بدو تولد نسبت داده شده ارتباط برقرار نمی کند (trans) و
همچنین دارای هویت جنسیتی است که نمی توان آن را به طور انحصاری مرد یا زن (غیر باینری) دسته بندی کرد.
یک فرد غیر باینری که به عنوان ترنس شناخته نشود ، ممکن است تا حدی با جنسیت تعیین شده در بدو تولد همذات پنداری کند ،
و همچنین دارای یک هویت جنسیتی باشد که نمی توان آن را به طور دقیق مرد و زن طبقه بندی کرد.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه : مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان، مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و … می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
درک جنسیت به عنوان یک طیف
این عقیده که جنسیت یک طیف است ، در دو باور گسترده پذیرفته شده وجود دارد: تقدم تاریخی و زیست شناسی اساسی.
از Hijras در هند گرفته تا mahos در هاوایی ، همیشه افرادی بوده اند که جنسیت آنها در کلیشه معنای زن یا مرد بودن
جور در نمی آمد.
این نمونه های جنسیت غیر باینری و ناسازگار در طول تاریخ جهان زمینه مهمی را برای چگونگی درک هویت جنسیتی
امروز ایجاد کرده اند.
علاوه بر این ، رابطه جنسی همیشه باینری نیست – حتی در سطح بیولوژیکی.
از هر ۲۰۰۰ نفر یک نفر با یک بیماری بین جنسی متولد می شود.
Intersex (بیناجنسی) برای توصیف افرادی استفاده می شود که دارای کروموزوم ، آناتومی یا سایر ویژگی های جنسی هستند
که نمی توان آنها را به طور انحصاری در مردان یا زنان دسته بندی کرد.
تصور وجود زن و مرد اشتباه نیست – بلکه ناقص است. بسیاری از افراد ، چه بین جنسی هستند و چه نیستند ،
ترکیبی از صفات بیولوژیکی یا عبارات جنسیتی دارند که در خارج از کادر انتخاب زن و مرد قرار دارد.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه : مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان، مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و … می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
بنابراین آیا هویت جنسیتی ریشه در طبیعت ، پرورش یا ترکیبی
از این دو دارد؟
اگرچه تحقیقات بیشتری لازم است ، رشد اطلاعات منبع مورد اعتماد نشان می دهد که برخی از عناصر بیولوژیکی
در هویت جنسیتی وجود دارد – فقط به روشی که شما فکر می کنید نیست. به عنوان مثال ، تلاش برای همسان سازی
هویت جنسیتی فردی که با دستگاه تناسلی خارجی او رابطه جنسی دارد معمولا منبع مورد اعتماد ناموفق این نشان می دهد
که خصوصیات جنسی متولد شده همیشه با هویت جنسیتی شما همسو نیست.
چگونه شروع به استفاده از زبان خنثی جنسیتی کنیم؟
گنجاندن زبان خنثی جنسیتی در مکالمه روزمره راهی آسان برای به چالش کشیدن کلیشه های جنسیتی است و
شامل همه کسانی می شود که نمی خواهند با استفاده از کلمات یا ضمایر جنسیتی خطاب شوند.
وقتی از ضمیر نادرست یا کلمه جنسیتی برای ارجاع به شخصی استفاده می شود ، آن را گمراهی می نامند .
همه ما مرتکب اشتباه می شویم و گمراهی اشتباه در یک برهه از زمان ، یکی از آنها خواهد بود.
وقتی این اتفاق می افتد ، مهم است که شما عذرخواهی کنید و سعی کنید از زبان مناسب برای جلو رفتن استفاده کنید.
استفاده از زبان خنثی جنسیتی یکی از راه های جلوگیری از این کلیشه است.
با این حال ، مهم است که یک فرد را با استفاده از کلماتی که آنها برای توصیف خود استفاده می کنند ، تأیید کنید.
هنگام ملاقات با کسی برای اولین بار ، از آنها بپرسید که چگونه دوست دارند به
آنها ارجاع داده شود یا از کدام ضمایر استفاده می کنند.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه : مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
اعتیاد معضلی است که علاوه بر فرد معتاد، اطرافیان و به ویژهی اعضای خانوادهی او را دچار بحران میکند.
همانطور که همه میدانیم تاثیر اعتیاد بر خانواده انکار نا پذیر است. فرد معتاد گرایش خود به خانواده را از دست میدهد
و اهمیتی برای آنها قائل نمیشود و به تنها چیزی که فکر می کند مصرف و رفع وابستگی خود به مخدر است.
کودکانی که در خانوادههای معتاد زندگی میکنند اغلب وحشت زده هستند و آسیبهای فراوانی از جمله مشکلات روانی را متحمل میشوند.
ممکن است مورد خشونت قرار بگیرند، دچار استرس پس از سانحه شوند و یا با اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم کنند.
در خانوادهای که یکی از اعضای آن معتاد است قوانین و مقررات جایی ندارد و تنها نابسامانی و آشفتگی دیده میشود.
بیماری اعتیاد دارای یک روند تدریجی است و آرام آرام از مصرف تفننی به مصرف دائمی تبدیل می شود.
از این رو بسیاری از افرادی که مصرف مواد مخدر را آغاز می کنند، نمی دانند که در حال ابتلا به بیماری اعتیاد هستندو
همه چیز را کتمان میکنند.
به طور معمول فرد مبتلا به اعتیاد از پیشرفت بیماری درخود اطلاعی ندارد و زمانی متوجه این موضوع می شود که
دیگر دیر شده است.
و زمانیکه تغییرات ناخوشایندی در رفتار و حالات روانی فرد ایجاد شود اعضای خانواده متوجه این موضوع می شوند.
متاسفانه اعضای خانواده برای رو به رو نشدن با واقعیت، تلاش می کنند تا موضوع را کوچک جلوه داده و
تصور کنند که عضو معتاد خانواده مصرف مواد را قطع خواهد کرد.
با شدت گرفتن اعتیاد، فرد معتاد به ناچارهرکاری برای تهیه و مصرف مواد می کند.
تهیه و مصرف مواد به تنها مسئله مهم زندگی فرد معتاد بدل شده و او به تدریج رابطه خود با اعضای خانواده را کم تر می کند
و در عوض رابطه بین فرد معتاد و مواد مخدر به مفهومی بسیار واقعی به بخشی از محیط خانواده تبدیل می شود.
بروز قواعد جدید
هر یک از اعضای خانواده معتاد در واکنش به تغییرات شخصیتی و رفتاری فرد معتاد،
روشی را برای مقابله با عواقب ناشی از اعتیاد فرد خانواده او انتخاب می کنند و این راهکارها و عکس العمل ها
به تدریج به بخشی از رفتار و خلق و خوی خانواده تبدیل می شود، همسر، والدین و فرزندانی که معتاد نیستند
اغلب ناچار می شوند تا نیازهای خود و دیگر اعضای خانواده را نادیده گرفته و مثلا برای اینکه مشاجره ای بین اعضای خانواده
به وجود نیاید رفتارهای درد سرآفرین عضو معتاد را توجیه و یا تحمل می کنند.
افراد برای بقای خود و خانواده نقش هایی که به آنان تحمیل شده را می پذیرند،
غافل از اینکه با این کار در واقع به استمرار و پایداری رفتار بیمار گونه در فرد معتاد کمک کرده اند.
معمولا مقررات حاکم بر خانواده که پیش از معتاد شدن یکی از اعضا، امنیت و توانایی روبه رو شدن با مشکلات را تامین می کرد،
کارایی خود را از دست داده و به تدریج مقررات و قوانین جدیدی جایگزین آنها می شوند.
قانون اول، حرف نزن:
همه اعضا، مسائل و مشکلاتی که به موجب رفتارهای نامطلوب ناشی از بیماری اعتیاد در خانواده به وجود آمده است را می بینند،
اما هیچکس در مورد آن ها صحبت نمی کند.
قانون دوم، احساس نکن:
افراد خانواده احساس خود را سرکوب می کنند و به عبارت دیگر جرات پرداختن به احساسات واقعی خود مانند
(شادی، غم، خشم، عشق، محبت و …) را ندارند.
قانون سوم،به هیچکس اعتماد نکن:
افراد خانواده ناچار می شوند که صادق نباشند و نه تنها به دیگران، بلکه به خودشان هم دروغ بگویند.
اعضای خانواده با استفاده از مقررات جدید رفتار های جدیدی در پیش می گیرند و برای سازگار کردن خود با شرایط تازه
و کاستن از تاثیرات بیماری اعتیاد بر فرد معتاد و سایر اعضا خانواده، راه و روش خاصی را انتخاب می کنند.
این مقررات جدید در واقع بر اثر اجبار و ناچاری و به منظور حفظ کانون خانواده ایجاد می شوند و
اغلب برای آسایش و رفاه خانواده زیان بار هستند.
تاثیرات احساسی و روانی
احساس گناه
اعضای خانواده و نزدیکان فرد معتاد، ممکن است تصور کنند که برخوردها و رفتارهای نادرست آنان در گذشته
موجب اعتیاد عزیزشان شده است و به همین علت همواره با احساس گناه زندگی می کنند.
باید توجه داشت که افراد معتاد همواره تلاش می کنند تا از احساس گناه افراد خانواده سوء استفاده کرده و
برای توجیه اعتیاد خود و ادامه دادن به مصرف مواد، آنها را مسئول اعتیاد خود معرفی کنند.
احساس گناه و عذاب وجدان در بین اعضای خانواده باعث می شود تا آنها به طور ناسالم و زیانباری از فرد معتاد حمایت کنند،
یعنی رفتاری را در پیش بگیرند که ناخودآگاه موجب شود تا فرد معتاد به اعتیاد خود ادامه دهد.
برای مثال مادری که احساس می کند مادر خوبی برای فرزندش نبوده و نتوانسته او را به خوبی تربیت کند
یا مادری که احساس می کند پسر خود را به اندازه کافی دوست نداشته و به وی محبت نکرده است
و به همین علت پسرش معتاد شده؛ تلاش می کند تا اعتیاد فرزند خود را توجیه یا پنهان کرده و مسئولیت هایی که
پسرش باید بر عهده بگیرد را خودش عهده دار شود.
خشم
هنگامی که اعضای خانواده فرد معتاد با چالش های بی پایان بیماری اعتیاد روبه رو می شوند،
معمولا احساس درماندگی، ناامیدی و خشم به آن ها دست می دهد.
خشم و عصبانیت از اینکه چرا چنین بلایی بر سر عزیزشان آمده است و
سر خوردگی و نا امیدی به این دلیل که هر چه تلاش می کنند،
فرد معتاد خانواده واقعیت، شرایط و وضعیت خود را درک نکرده و تلاشی برای بهبودی خود نمی کند،
اعضای خانواده از رفتارهای نادرست فرد معتاد و خسارات و آسیب های فراوانی که به خانواده می رساند
دچار خشم و ناراحتی شده و از اینکه نمی توانند برای این مشکلات راه چاره ای پیدا کنند عذاب کشیده و به ستوه می آیند.
انکار کردن یا نادیده گرفتن حقایق، معمولاً نوعی وسیله دفاعی غیر ارادی و روشی است که افراد برای حفظ کانون خانواده
و مخفی نگه داشتن اعتیاد یکی از اعضای خود به آن متوسل می شوند.
اضطراب و تشویش
زندگی در کنار یک فرد معتاد بسیار اضطراب آور است. اعضای خانواده نمی دانند که شخص معتاد
هر لحظه چه رفتاری از خود نشان خواهد داد.
ممکن است فرد معتاد در حالت نشئگی به شخصی بسیار خشن و خطرناک تبدیل شود که همه از او ترسیده و فرار کنند
و لحظه ای بعد مجددا به انسانی آرام و خوش اخلاق مبدل شود.
تاثیرات بر همسر و والدین
واکنش هایی که ممکن است والدین یا همسر فرد معتاد در مقابله با او از خود نشان دهند به شرح زیر هستند:
وظایف و مسئولیت هایی که قبلاً بر عهده فرد معتاد بوده است را بر عهده می گیرند.
تلاش می کنند تا وجود اعتیاد در خانواده را از دیگران پنهان کرده و حتی خودشان نیز این مشکل را انکار کنند؛
چرا که پذیرش این موضوع برای آنها بسیار دشوار است.
تصور می کنند که اگر فرد معتاد دست از مصرف مواد برداشته و یا میزان مصرف آن را کنترل کند
همه مشکلات آنان حل خواهد شد. آنها به خیال بافی روی آورده و همه مشکلات خانواده را بر گردن فرد معتاد می اندازند.
به نوعی خود را مسئول و مسبب معتاد شدن عزیزشان دانسته و با حمایت ناسالم،
او را قادر می سازند تا اعتیاد خود را ادامه دهد.
رفتاری توام با تنفر و خشم علیه فرد معتاد در پیش می گیرند.
به خاطر احساس شرم و بی آبرویی ارتباط با دوستان و همکاران و افراد خارج از خانواده را کاهش داده
و گوشه گیری و انزوا را به روابط اجتماعی خود ترجیح می دهند.
اعتماد به نفس و احترام به خودشان را از دست می دهند.
تاثیرات بر کودکان
اعتیاد تاثیرات ویرانگری بر روی کودکان میگذارد که در مقاله تاثیر اعتیاد بر کودکان به شرح کامل آن پرداخته ایم
و در این مقاله به برسی برخی از آنها میپردازیم.
اعتیاد پدر یا مادر ممکن است بر روی کودکان بگذارد به شرح زیر هستند:
به علت ترس یا احساس خجالت از ارتباط و فعالیت های مشترک با دوستانشان به ویژه در محیط خانواده خودداری می کنند.
به خاطر سردرگمی درخصوص چگونگی رفتار با پدر یا مادر از محیط خانه می گریزند و
برای آنها خانه یک محیط خطرناک به حساب می آید، چون ممکن است رفتار فرد معتاد هر لحظه تغییر کند.
از هیچ گونه حمایت عاطفی یا فیزیکی برخوردار نیستند، چون والدین آنها تنها به فکر تهیه و مصرف مواد و نشئگی خود هستند.
در بسیاری از مواقع فرزندان والدین معتاد نیز معتاد می شوند تا از این طریق بتوانند فضای ناسالم خانواده را تحمل کنند.
فرزند در ارتباط با والدینش احساس سردرگمی و اضطراب می کند، چون یکی از آنها (پدر یا مادر) را دوست دارد و از دیگری بیزار است.
اصولاً والدین معتاد هنگام مشاجره و دعوا کردن با یکدیگر از فرزندانشان بر ضد یکدیگر استفاده می کنند
و در این شرایط کودک نمی داند که طرف کدام یک از آنها را باید بگیرد و به همین خاطر در وضعیت ناگواری قرار می گیرد.
مشکلات تاثیر اعتیاد بر خانواده
انکار
ترس
دروغگویی
تقصیر و گناه
تنهایی
انتقال وظایف
مشکلات جنسی
عدم شرکت در مراسمات
خشم درونی
نا امیدی و خلاء معنوی
میل به مجازات
حس تاسف فردی
بی اعتمادی همه گیر
ناراحتی در برابر تغییرات
مشکلات آموزشی
در این مقاله به تاثیر اعتیاد بر خانواده پرداختیم، شما میتوانید برای خواندن مقاله اعتیاد چیست؟ کلیک کنید.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه : مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
اعتیاد به صورتهای مختلفی از جمله: ضعف اخلاقی، کمبود اراده، ناتوانی در مواجه شدن با مسائل زندگی، بیماری جسمی یا ناخوشی معنوی.
به طور کلی اعتیاد، رفتاری است که شخص به دلایل روحی و روانی و یا در اثر مصرف
مواد شیمیایی مانند: کراک، شیشه و یا مواد طبیعی مانند: تریاک، ماری جوانا دچار ضعف در کنترل عملکرد خود می شود
و فرد مصرف کننده به سرعت نسبت به این مواد اعتیاد پیدا می کند.
افراد هرچه زودتر نسبت به ترک مواد مخدر اقدام کنند شانس بهبودی بیشتری خواهند داشت.
همینطور که هر بیماری قابل درمان است، اعتیاد نیز قابل درمان خواهد بود و پیشگیری از اعتیاد از طریق آموزش
های خودکنترلی میتوانیم از این بیماری جلوگیری نماییم.
اعتیاد تاثیر مخربی بر اراده فرد می گذارد و به همین دلیل باعث ایجاد اختلال در کنترل سیستم رفتار – پاداش موجب تکرار آن رفتار می شود.
اعتیاد مدارهای عصبی مربوط به سیستم پاداش، انگیزش و حافظه را در مغز مختل میکند و
اختلال در این سیستم مغز باعث بروز عوارض بیولوژیکی، فیزیولوژیکی اجتماعی، روحی و روانی میشود.
اعتیاد فرایندی تدریجی و در جهت تلاش برای کنترل و ارضای آرزوی خوشبختی است.
اعتیاد را میتوان نوعی بیماری تلقی کرد که از یک حالت معین غالباً گنگ آغاز می شود و به یک نهایت میرسد.
تمامی فرآیندهای اعتیادآور دارای یک وجه اشتراک هستند که همان جستجوی بی هدف تمامیت خوشبختی و صلح برای یک رابطه یا یک واقعه است.
مهم نیست اعتیاد به چه چیزی باشد. مصرف کنندگان از یک واقعه به منظور تغییر خلق یا ایجاد خلسه استفاده می کنند.
به طور کلی اعتیاد واکنش و پاسخ فیزیولوژیک بدن به مصرف انواع مواد مخدر های گیاهی و شیمیایی است
که از طرفی باعث آرامش موقت، تسکین و حتی تحریک و شادی گذرا برای افراد میشود.
پس از پایان تأثیر مخدر جستجوی فرد برای تامین دوباره مواد مخدر آغاز میشود و در این شرایط به مرور
فرد مصرف کننده هم از نظر جسمانی و هم از نظر روانی به مواد مخدر اعتیاد پیدا میکنند و وابسته می شوند.
تفاوت بین عادت و اعتیاد چیست؟
همه انسان ها به انجام فعالیت یا مصرف ماده خاص عادت می کنند. ولی از این طریق صدمه ای
به خود و دیگران وارد نمیکنند. زیرا هر زمانی که شخص اراده کند می تواند آن فعالیت را کنار بگذارد.
تفاوت اصلی میانه عادت و اعتیاد این است که اعتیاد به مصرف ماده یا انجام رفتار خاص با وجود زیان و پیامد منفی کماکان ادامه پیدا میکند.
اعتیاد:
با مسائل روانی و جسمی همراه است. فرد به دلیل ابتلای این بیماری اراده خود را از دست داده و
علیرغم آگاهی از پیامدهای زیانبار مصرف مواد مخدر همچنان به مصرف آن ادامه میدهد.
عادت:
با آگاهی و انتخاب همراه است و شخصی که عادت به مصرف ماده یا رفتاری خاص دارد هر زمان که اراده کند،
می تواند دست از عادت خود بردارد و آن را انجام ندهد.
انواع اعتیاد چیست؟
اعتیاد به طور کلی به دو دسته تقسیم می شود :
اعتیاد به مواد اعتیادآور
اعتیاد رفتاری
اعتیاد به مواد مخدر:
اعتیاد به شیشه، تریاک، هروئین، ماری جوانا و اعتیاد به مواد استنشاقی و سایر مواد اعتیادآور.
در اعتیاد به مواد مخدر وقتی مصرف مواد مخدر به یکباره و ناگهان قطع شود، نشانه خماری ایجاد میشود.
اعتیاد مواد اعتیاد آور با سازگار شدن بدن با مواد مخدر همراه است و مصرف کننده برای رسیدن به نئشگی مرتب میزان مصرف مواد را افزایش میدهد. اسهال، لرزش، تهوع یا دل پیچه و لرزش دست از علائم رایج خماری در اعتیاد مواد مخدر هستند.
اعتیاد های رفتاری:
اعتیاد به کار، اعتیاد به قمار، اعتیاد به غذا، اعتیاد به اینترنت و سایر اعتیاد های رفتاری.
اعتیاد رفتاری الگوهای رفتاری هستند ،که چرخه ای مشابه اعتیاد به مواد مخدر دارند.
اول اینکه شخص معتاد از انجام یک رفتار احساس لذت می کند و از آن رفتار به عنوان روشی
برای بهبود تجارب زندگی، تحمل استرس و اضطراب استفاده میکند.
در اعتیاد رفتاری مانند اعتیاد به مواد مخدر شخص معتاد روابط خود را قربانی اعتیادش میکند.
شواهد نشان میدهد که اعتیاد رفتاری مانند اعتیاد به مخدر ها در فعالیت عادی مغزی اختلال ایجاد میکند.
مراحل اعتیاد چیست؟
شناخت و آشنایی:
در این مرحله شخص از راههای مختلف مثل: گروه دوستی، خانوادگی و… با مواد اعتیادآور آشنا میشود و
به دلایل متفاوتی مانند: انجام کار مفرحانه، کسب لذت کنجکاوی با نوع مصرف آن آشنا میشود.
شک و دودلی:
در این مرحله بدن مصرف کننده به بعد از مدت ها استفاده نا منظم به مواد بیشتری نیاز پیدا میکند.
مصرفکننده دچار شک و دودلی میشود و برای رهایی از میل روز افزون خود مبارزه میکند.
اعتیاد و وابستگی کامل:
بعد از شک و تردید و حتی مدتی ترک اعتیاد نهایتا مصرفکننده به مرحله وابستگی و اعتیاد واقعی میرسد و
برای رسیدن به حالت نئشگی هر بار مقدار مصرف خود را افزایش میدهد.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه : مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
خشونت خانگی علیه زنان بنا بر تعریف سازمان ملل عبارت است از هر نوع عمل خشونتآمیز مبتنی
بر جنسیت که منجر به آسیب جسمی، جنسی و روانی به زنان شود مطابق این تعریف انواع خشونت خانگی عبارت اند از:
خشونت جسمی، خشونت جنسی، خشونت روانی، خشونت اقتصادی.
خشونت جسمی
شاید پرخطرترین نوع خشونت خانگی ضرب و شتم مهاجم باشد. اعمالی مانند: لگد زدن و گاز گرفتن هل دادن،
خفه کردن، زخم کردن، غرق کردن ،کشیدن مو سوزاندن و حتی تهدید به حمله فیزیکی از جمله این خشونت ها است.
قطع کردن نیازهای فیزیکی مانند: تغذیه بهداشت کمک به درمان جراحت یا بیماری و زندانی کردن
هم از خشونتهای فیزیکی شمرده می شود.
پرتاب اشیا شکستم و آسیب زدن به وسیله های منزل و حتی آسیب زدن به حیوانات خانگی هم از این جمله است.
در این مورد لازم است که اقدامات فوری از طریق مراکز و منابع حمایتی صورت گیرد تا از آسیب های جدی پیشگیری شود.
خشونت روانی
خشونتی است که به معنای هر نوع رفتار و گفتار و خشنی است که سلامت روانی شهر را با خطر مواجه می نماید.
مانند انتقاد ناروا، تمسخر و توهین تهدید به ازدواج مجدد، تهدید به طلاق، اعمال مالکیت، عدم اجازه خروج از خانه،
تهدید بچه دزدی، تهدید به تخریب دارایی، متلک گویی و اجبار به دیدن تصاویر و صحنه های خلاف عفت.
خشونت جنسی
خشونت جنسی به معنای هر نوع رفتار خشنی است که از روی قصد و نیت توام با زور و بی رضایتی و یا اکراه و بیمیلی یا بیرون
از ارتباطات متعارف بین دو جنس مخالف به تهدید و صدمه جنسی انجام شود و مصادیق آن عبارتند از:
تجاوز به عنف، آزار جنسی و مزاحمت و تماس بدنی، ختنهدختران، بارداری اجباری، اجبار به روابط جنسی غیر طبیعی،
اجبار به روابط جنسی در زمان قاعدگی و بیماری.
خشونت اقتصادی
خشونت اقتصادی یعنی رفتار خشن در امور مربوط به اشتغال اقتصادی و دارایی که شخص را تحت فشار و آزار و تبعیض قرار می دهد .
مثل: عدم پرداخت نفقه، بخل و کنترل وسواس گرانه مخارج خانه دریافت اجباری حقوق همسر تبعیضات و نابرابری های اقتصادی.
خشونت معمولاً بازتابی از پایین بودن سطح تحمل افراد جامعه احساس پرخاشگری و آسیب روانی است.
افرادی که در بچگی در معرض انواع خشونت قرار گرفتند، افرادی که اعتمادبهنفس پایینی دارند.
برای خود احترام و ارزش مخصوص قائل نیستند و افرادی که خلق افسرده ای دارند نسبت به خود بیشتر تحمل میکنند.
زنان نسبت به مردان بیشتر مستعد پذیرش خشونت هستند.
خشونت در همه طبقات اجتماعی اقتصادی و جغرافیایی و در بین هر دو جنس زن و مرد دیده میشود.
ولی زنان نسبت به مردان بیشتر مستعد پذیرش خشونت هستند و در گروه های آسیب پذیر ناشی از خشونت دیده میشوند.
این مسئله متاثر از دلایل و عوامل مختلفی از جمله عوامل روانشناختی موثر در خصوص اعمال خشونت علیه زنان، اعتماد به نفس پایین،
عزت نفس پایین، درماندگی آموخته شده دلبستگی اضطرابی امید به بهبود شرایط در آینده ترس از تنهایی وابستگی عاطفی به همسر
و پذیرش خشونت با هدف حمایت از فرزندان است.
دسته دیگری از این عوامل شامل عدم پذیرش از طرف خانواده پدری سرزنش ها و تغییرهای خانواده
عدم حمایت و طرد شدن از طرف آنها وابستگی اقتصادی و همسر و نداشتن شغل مطلوب است.
همینطور بعضی از بازدارنده های اجتماعی مثل حفظ آبروی اجتماعی و ترس از تضعیف جایگاه اجتماعی و یا برچسب های جامعه سبب میشود
زنان بیشتر در معرض این آسیب قرار بگیرند.
با خشونت خانگی چه کنیم؟
کسانی که در معرض خشونت خانگی قرار میگیرند، معمولاً برای اینکه اوضاع بدتر نشوند صحبتی در مورد نمیکنند.
زنان نیز به علت ترس از طلاق معمولاً به همسر خود شکایت نمی کنند و یا درخواست حمایت نمیکنند.
علت اینکه خشونت خانگی تنها خشونت فیزیکی تلقی میشود و از طریق پزشکی قانونی قابل تایید است.
برای حل انواع دیگر خشونت معمولاً تدبیری اندیشه نمی شود و اثبات آن سخت است.
وی در پایان مسئله ترس از آبرو ترس از فروپاشی زندگی ترس از طلاق و ترس از آینده فرزندان طلاق اصلی ترین دلایلی است
که اشخاص در مقابل خشونت خانگی سکوت میکنند و تلاش در کنار آمدن با آن دارند باید بدانید که برای
درمان خشونت خانگی بهترین راه استفاده از جلسات مشاوره روانشناسی و مشاوره گرفتن از
یک شخص متخصص در زمینه مشاوره خانواده است.
دراین مطلب به انواع خشونت خانگی پرداختیم. برای مطالعه مقاله خشونت خانگی چیست کلیک کنید.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
خشونت خانگی به معنی رفتار خشونت آمیز و سلطه گرانه یک عضو خانواده علیه عضو افراد دیگر همان خانواده می باشد.
طبق مطالعهای جامعه شناسی مقصود اصلی خشونت خانگی کودکان خردسال هستند.
دوم این نوع خشونت رایج در خانوادهها خشونت علیه زنان می باشد.
بسیاری از مردانی که زنان و کودکانشان را از نظر فیزیکی مورد تجاوز قرار میدهند سابقه خشونت در زمینههای دیگر را هم دارند.
پذیرش فرهنگی شکل هایی از خشونت خانگی مثل: تنبیه بدنی از عواملی است که میزان خشونت خانگی را افزایش می دهد.
در خشونت خانگی هم امکان دارد هم زنان قربانی باشند و هم مردان. برای اینکه کسی که خشونت و بدرفتاری را اعمال میکند
امکان دارد هم زن باشد هم مرد و فقط یک فرد خاص از خانواده نیست.
متاسفانه خشونت خانگی و توضیح آن آنقدر ساده نیست برای اینکه به غیر از وجود آن بین زنان و مردان
یا جنسیت های دیگر خشونت میتواند بر کودکان والدین و سالمندان هم تحمیل گردد.
نشانه هایی از وجود خشونت خانگی یک رابطه
رابطه مبتنی بر آزار و اذیت نشانههای زیادی دارد که ترس از شریک زندگی بارزترین آن است. اگر احساس می کنید
مدام باید مراقب باشید که چه می گویید و چه می کنید تا دعوای تان نشود احتمالاً رابطه شما ناسالم و سوء استفاده گران است .
همسری که شما را کوچک میکند سعی میکند کنترل تان کند و باعث احساس تنفر از خود درماندگی و افسردگی شما میشود
از سایر نشانههای چنین روابطی است.
برای اینکه مطمئن شوید رابطه شما مبتنی بر آزار و اذیت است یا نه به پرسشهای زیر پاسخ دهید اگر در نهایت پاسخهای بله بیشتر بودند احتمال اینکه این رابطه را داشته باشید بیشتر است.
الف) افکار و احساسات درونی شما
آیا بیشتر اوقات از همسرتان میترسید؟
آیا به دلیل ترس از عصبانی کردن همسرتان درباره بعضی چیزها اصلا حرف میزنید؟
آیا احساس می کنید که کار خوبی برای همسرتان می توانید انجام دهید؟
آیا عقیده دارید که باید مورد آزار و بدرفتاری قرار بگیریم؟
آیا فکر میکنید طرف مشکلدار شما هستید آیا احساس کرختی و درماندگی می کنید؟
ب) رفتارهای تحقیر آمیز همسر
آیا همسرتان شما را تحقیر می کند و مدام سرطان فریاد می کشد؟
آیا او مدام از شما انتقاد کرده و شما را کوچک میکند؟
آیا آنقدر بدرفتاری می کند که خجالت می کشید دوستان و خانواده تان هم ببینند؟
ایده ها و دستاوردهای شما را نادیده گرفته یا برایش ارزش قائل نمی شود؟
آیا شما را مقصر رفتار سواستفاده گرایانه خودش میداند ایا شما را صرفاً دارایی یا ابزار جنسی میبیند نه انسان؟
ج) رفتارهای خشونت آمیز یا تهدیدهای همسر
آیا همسرتان خلق و خوی بد یا پیش بینی ناپذیر دارد؟
آیا به شما آسیب می زند یا تهدید به ضرب و شتم یا حتی کشتن میکند؟
به دور کردن بچه ها از شما یا آسیب به آنها تهدید میکند؟
تهدید میکند که اگر از منزل بیرون بروید خودش را میکشد؟
شما را وادار به رابطه جنسی میکند وسایل شما را از بین میبرد؟
د) رفتار سلطه گر همسر
آیا همسرتان بیش از حد غیرتی است و احساس مالکیت بر شما دارد؟
هر جا می روید و هر چه می کنید کنترل میکند؟
نمیگذارد دوستان و خانواده خود را ببینید؟
دسترسی شما به پول تلفن و خود را محدود می کند مدام شما را چک میکند؟
آزار و اذیت دیگران
برخلاف آنچه اکثریت اعتقاد دارند خشونت خانگی و آزار و اذیت به این دلیل رخ میدهد که طرف کنترل رفتارش را از دست بدهد و
رفتارهای سوء استفاده گرا و خشونت انتخاب عمدی برای به دست آوردن سلطه استمجرمان از روشهای گوناگون
برای کنترل و اعمال قدرت بر شما استفاده می کنند از جمله:
۱:سلطه
فرد آزار دهنده باید تسلط بر رابطه داشته باشد برای شما و کل خانواده تصمیم گیری می کند
باید و نباید تعیین میکندو انتظار دارد بیچون و چرا از او اطاعت کنید .آزاردهنده با شما مانند پیشخدمت بچه یا حتی مثل یک وسیله برخورد می کند.
۲:تحقیر
فرد آزار دهنده برای این که اعتماد به نفس شما را کاهش دهد دست به هر کاری می زند.
اگر باور کنید بی ارزش هستید و هیچ کس دیگری شما را نمیخواهد بعید است آن رابطه را ترک کنید .
توهین، اسمگذاری ، خجالتزده کردن و یا تحقیر در مقابل دیگران همگی ابزارهایی هستند که طراحی شده اند تا شما را پیش خودتان کم ارزش کرده یا احساس ناتوانایی در شما ایجاد کنند.
۳:انزوا
فرد آزار دهنده از تهدید به عنوان یکی از ابزارهایش استفاده میکندتا مانع این شود که آن رابطه را ترک و یا او را مجبور به تغییر رفتارش کنید.
استفاده گر شما فرزندان سایر اعضای خانواده یا حتی حیوانات خانگی را تهدید به جرح و قتل میکند.
شاید تهدید به خودکشی هم بکند یا شما را متهم به کارهای نکرده کند یا حتی در مورد شما به نهادهای خاصی گزارش دهد.
۴:تحقیر
فرد آزار دهنده از روشهای گوناگونی برای تحقیر استفاده میکند که طراحی شده اند تا شما را با آن بترساند و وادار به اطاعت کند.
منظور از این روش ها نگاهها و یا حرکت های تهدید کننده، خرد کردن وسایل جلوی شما تخریب و آسیب رساندن
به حیوانات خانگی است پیامی که پشت این اقدامات نهفته این است که اگر اطاعت نکنید عواقب خشونت باری در انتظارتان است.
۵:انکار و مقصر تراشی
فرد آزار دهنده عادت به بهانه تراشی برای کارهای نابخشودنی دارد و تقصیر آزار و اذیت و خشونت خود را بر گردن دوران سخت کودکی
روز بد کاری یا حتی شما و فرزندان میاندازد. یعنی همان قربانیهای سوء استفاده خودش را جزئی نشان میدهد و یا حتی وقوع آن را انکار می کنند.
اغلب اوقات شما را مسئول این خشونت خانگی نشان میدهد یعنی دلیل رفتار خشونت آمیز و آزار و اذیت او شما هستید.
تشخیص نشانه های هشدار آمیز خشونت خانگی
تشخیص دقیق این که پشت درهای بسته چه اتفاقی میافتد غیر ممکن است. اما نشانههای خشونت خانگی و
سوء استفاده عاطفی وجود دارد که از این طرف و آن طرف شنیده میشود. اگر شاهد این نشانه ها در دوستان یکی
از اعضای خانواده یا همکاران تان هستید قضیه را کاملاً جدی بگیرید.
نشانه هایی از افراد مورد آزار قرار گرفته
برای راضی کردن همسرشان ترسان و مضطرب هستند.
هر کاری همسرشان بگوید و بکند همراهی می کنند.
اغلب به همسرشان اطلاع می دهند که کجا هستند و چه میکنند.
مدام تماسهای تلفنی آزاردهنده از همسرشان دریافت میکنند.
درباره تند مزاجی غیرتی شدن یا احساس سلطه همسرشان صحبت میکنند.
نشانه هایی از افرادی که مورد آزار و اذیت فیزیک قرار میگیرند
همیشه روی بدنشان جای ضرب و شتم است و بهانه شان هم اتفاقات روزمره است.
در محل کار، دانشگاه یا قرارها مدام دیر می کنند و توضیحی هم ندارند.
لباس هایی می پوشند که جای کبودی ها یا زخم ها را بپوشاند به طور مثال: در تابستانها لباس های آستین بلند می پوشند یا داخل اتاق عینک دودی میزنند.
نشانه هایی از افرادی که به اجبار همسرشان منزوی شده اند
نمی توانند خانواده و دوستانشان را ببینند.
به ندرت پیش میآید که بدون همسرشان در انظار ظاهر شوند.
دسترسی محدودی به پول کارت های بانکی یا خود را دارند.
نشانه هایی است که کسانی که مورد سوء استفاده قرار میگیرند
اعتماد به نفس پایینی دارند حتی اگر قبلا اعتماد به نفس شان زیاد بوده است.
تغییرات شخصیتی زیادی دارند. به طور مثال: فرد معاشرتی منزوی می شود.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
در گذشته صحبت کردن در مورد انواع طیف های جنسیتی و هویت های جنسیتی افراد کمی سخت بود
و افرادی که این هویت هارا را داشتن نمی توانستتند به راحتی و در هر جایی که هویت جنسی خود را فاش کنند.
آنها سعی در مخفی کردن هویت جنسی خود را داشتن و رنج های بسیاری را متحمل می شدند.
ولی امروزه در قرن ۲۱ تعداد زیادی از افراد نه تنها میتوانند طیف های جنسیتی مختلف خود را آزادانه به نمایش بگذارند
بلکه دیگر این گونه گرایشات به هیچ عنوان بیماری تلقی نمی شود.
هرچند با پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات همگانی افراد میتوانند درباره این گرایشات اطلاعات گسترده ای کسب کنند
اما باز هم برخی جوامع اطلاعات علمی و درستی در این طیف جنسیتی ارائه و آموزش نمیدهند.
LGBT در واقع مخفف کلمه های لزبین، گی، دوجنسگرا و ترنسکشوال است.
برای درک بهتر این مقاله میتوانید مقاله همو سکشوال را مطالعه فرمایید.
گرایش جنسی
گرایش جنسی با الگوی ماندگار از جذابیتهای عاطفی، عاشقانه و یا جنسی برای مردان، زنان و جنسهای مختلف اشاره دارد.
هموفوبیا
هموفوبیا به ترسیم و تعصب و تبعیض نسبت به افراد همو سکشوال و دوجنسگرا اشاره دارد.
همچنین عدم تمایل به جذابیت و عشق همجنسی نفرت افرادی است که آن احساسات را دارند.
این اصطلاح برای اولین بار در دهه ۱۹۷۰ مورد استفاده قرار گرفت و بیشتر با جاهلیت و تعصب نسبت
به واکنش های فیزیولوژیکی که معمولاً به یک هراس نسبت داده می شود ارتباط دارد.
در حالی که اظهارنظر یا گرایشهای همو فوبیک اغلب غیر عمدی است اما می تواند باعث آسیب و توهین به افراد همجنسگرا و دوجنسگرا شود.
و احساسات این افراد جامعه را جریحه دار کند.
ترنسفوبیا
ترنس فوبیا تعصب و تبعیض نسبت به افراد ترنسکشوال است و یا به عنوان تجاوز به هنجارهای جنسیت هویت جنسی یا بیان جنسیت شناخته میشود،
اشاره دارد.
درحالیکه اظهار نظرها و نگرشهای ترنسفوبیک غالباً غیرعمدی است اما میتوانند باعث مشکلات اساسی و جرم افراد ترنسکشوال شود.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
اختلال هویت جنسی در مواردی اتفاق میافتد که احساس فرد نسبت به دختر و یا پسر بودن او با جنسیتی که او داراست، ناسازگار باشد.
برای مثال: فردی که دارای بدن کاملا مردانه است و اندام جنسی مردانه دارد، دائم احساس میکند که زن است.
چنین شخصی میل شدید به داشتن بدن زنانه دارد و همچنین ترجیح می دهد دیگران او را به عنوان یک زن بشناسند.
عدم سازگاری بین جنسیت فیزیکی و تصویر ذهنی که فرد می تواند از جنسیتش داشته باشد بر سلامت روان و ارتباطات اجتماعی او تاثیر زیادی دارد .
اختلال هویت جنسی ناشی از عدم هماهنگی هویت جنسی با جنسیت زیستی فرد دارد.
این افراد معمولا احساس اضطراب و افسردگی دارند و از اعتماد به نفس کمی برخوردارند و
دچار مشکلاتی در روابط اجتماعی خود ذر طول زندگی خود دارند.
برای اطلاعات بیشتر در مورد اضطراب و یا افسردگی کلیک کنید.
رویکردهای روانشناسی درباره اختلال هویت جنسی
این اختلال دارای ۴ رویکرد روانشناسی می باشد:
رویکرد زیستی
رویکرد اجتماعی
رویکرد روانشناختی
رویکرد روانکاوی
رویکرد زیستی
در رویکرد زیستی عقیده بر این است که هنگامی که جنین در رحم مادر است، اگر مادر دچار اضطراب و استرس شدید شود،
ممکن است دستگاه اعصاب و هورمونهای جنین دچار اختلال شود و این اتفاق باعث شود فرد دچار این اختلال گردد .
همچنین تستوسترون بر نورون های مغزی که در عمل مردانه سازی مغز در قسمتهایی مانند هیپوتالاموس نقش دارند.
رویکرد اجتماعی
نظریه هویت زنانه و مردانه در انسان بیشتر تابع عوامل پس از تولد است.
چرا که احساس متعلق بودن به جنس مرد و زن یا بیشتر نتیجه تعامل میان کودک از ارزشها و نگرشهای والدین است.
بر اساس این رویکرد عوامل متعددی مانند: خانوادگی و اجتماعی در قالب ایفای نقش فرد به جنسیت موجب پیدایش این اختلال می گردد.
رویکرد روانشناختی
از دیدگاه روانشناختی علائم هویت جنسی ممکن است در مراحل ابتدایی رشد پدیدار شود.
نظریه های روانشناسی به فرزند پروری و سرزنش و دخالت بیش از حد مادر و کمبودهای عاطفی که فرد از جانب پدر دارد اشاره میکند.
رویکردهای روانکاوی
طبق این رویکرد اعتقاد بر این است که مشکلات خانوادگی نیز میتواند باعث اختلال شود و این تخیلات ناخودآگاه را برونریزی کند.
برای مثال: در دختران ممکن است جدایی مادر به هر علتی مانند ترک خانواده و یا شغل نتواند با کودک خود به درستی رابطه برقرار کند
و در این صورت دو حالت رخ میدهد. ممکن است پدر از دخترش برای پر کردن خلا همسرش استفاده کند
و یا حالت دوم دختر با همانند سازی با پدر سعی در جبران حالتی دارد که نبود مادر را جبران کند .
که در این صورت پدر یک ارتباط محکم و رضایت بخش با دخترش ایجاد میکند و اینگونه تمایل به فعالیت های مردانه و خشن در دختر رشد میکند.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
هویت جنسی به احساس مردانگی یا زنانگی افراد اشاره دارد.
و عوامل های متعددی می تواند در آنها نقش داشته باشد. افراد نیز به شیوههای مختلفی هویت جنسی خود را نشان میدهند.
هویت جنسی تاثیر زیادی بر کل زندگی فرد از سنین کودکی تا بزرگسالی می گذارد و در صورتی که هویت جنسی ناقص شکل گیرد ،
منجر به اختلال هویت جنسی میشود که در آن فرد نارضایتی از جنسیت و تمایل به برخورداری از بدن جنس مخالف را از خود نشان می دهد.
تعریف هویت جنسی
هویت جنسی به معنای تشخیص ذهنی فرد از خود به عنوان مرد یا زن بودن است.
این ذهنیت از کودکی آغاز میشود و در نوجوانی تقویت و به ثبات می رسد.
هویت جنسی در واقع با رفتارهای بیرونی که فرد به عنوان مردانه و زنانه نشان میدهد و تصویر ذهنی که خود می سازد شناخته می شود.
اگرچه جنسیت فیزیکی به صورت زیستی تعیین می شود، اما هویت جنسی می تواند به صورت فرهنگی نیز تعیین گردد.
که جامعه چطور هویت جنسی افراد را تعریف می کند وابسته به چارچوب های فرهنگی آن جامعه است .
تعاریف فرهنگی هویت جنسی با نقش های جنسی اجتماعی پیوند خورده است. این نقش را با الگوهای بقای اجتماعی،
چارچوبهای اقتصادی و نظام های ارتباطی و نظام مذهبی مرتبط است.
تحول هویت جنسی از کودکی
پیش از ۲ سالگی کودکان درک آنچنانی نسبت به جنسیت ندارند و رفتارهای جنسیتی را خیلی نشان نمیدهند.
ولی به تدریج کودکان در سنین ۳ تا ۵ سالگی مفهوم جنسیت را کمی درک میکنند.
بیش از ۵ سالگی به نظر میرسد کودکان از پایداری مفهوم جنسیت تصوری ندارند.
برای مثال یک کودک خردسال ممکن است از مربی خود بپرسد: آیا در کودکی دختر بوده یا پسر و یک پسر خردسال ممکن است بگوید دوست دارد وقتی بزرگ شد یک مادر شود.
بعد از ۵ سالگی کودکان باور دارند تغییرات در لباس یا مدل مو تغییری در جنسیت ایجاد نمی کند.
هنگامی که کودکان شروع به تفکر در مورد جنسیت می کنند. نقش های جنسیتی را در هویت خود ترکیب می کند.
کودکان در سنین ۵ تا ۶ سالگی بیشتر تمایل پیدا میکنند که به گروههای همجنس خود ملحق شوند و
بیشتر در جستجوی اطلاعات جنسیشان میپردازند.
در سنین بالاتر حدود ۷ سالگی کودکان در مورد حفظ رفتارهای کلیشهای دخترانه و پسرانه راحت تر و انعطاف پذیر تر می شوند.
نقش والدین در شکل گیری هویت جنسی فرزندان
کودکان نیاز دارند تا نقش های جنسی متفاوت و سبک های مختلف بازی را جستجو کنند.
والدین میتوانند محیطی را برای کودکان فراهم کنند که تنوع در نقشهای جنسی را منعکس کنند.
به طور مثال: برای کودک اسباب بازی های مختلف از قبیل: ماشین، عروسک، لگو، بازی های اکشن و… را در اختیار کودک بگذارد.
در سنین کودکی به کودکان اجازه دهیم انتخابهای خود را در مورد گروه دوستان، بازی و ورزش و فعالیت های دیگر داشته باشند
و همچنین بررسی کنید تا گرایشات کودکان به فعالیت ها و گروه ها را بیشتر بشناسیم و
مطمئن شویم آنها احساس پذیرفته شدن بدون تجربه ی طرد یا اذیت شدن از آن را دارند.
ابراز هویت جنسی از کودکی
کودکان علاوه بر انتخاب اسباب بازی و بازی ها هویت جنسی خود را به صورت های زیر نشان میدهد.
لباس پوشیدن و مدل مو
منش گرفتاری و ژست های فیزیکی و دیگر رفتارهای غیرکلامی عموما دخترانه و پسرانه تلقی می شود
ارتباط اجتماعی شامل جنسیت دوستان و افرادی که تصمیم میگیرد به آنها ملحق شود
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
فوبیا به معنای ترس غیرمنطقی و شدید می باشد .
هموفوبیا به لحاظ فرهنگی ترس و تعصب علیه همجنسگرایان است که گاهی به صورت محدودیت ها
و یا در موارد شدید، خشونت علیه همجنسگرایان می باشد.
هموفوبیا یک واکنش فرهنگی برای همجنسگرایی است این نگرش نسبت به همجنسگرایان به طور کلی رابطه جنسی بین همجنسگرایان را رد میکند.
در اصل به این نگرش تعصب جنسی نیز گفته می شود.
این تعصب جنسی به تمام نگرشهای جنسیتی که از نظر افراد متعصب غیر عادی باشد دید منفی دارد
و این دیدگاه هم به همجنسگرایان و هم به افراد دوجنسگرا اختصاص داده میشود.
آزار و اذیت توسط افراد هموفوبیا
به طور معمول افراد هموفوبیا طوری رفتار می کنند که همجنسگرایان را در معرض آزار و اذیت قرار دهند.
ممکن است به دلیل ظاهر رفتار صفات فیزیکی یا حتی با خانواده هایی که افراد همجنسگرا در آن زندگی می کنند مانند یک فرد غیر عادی رفتار شود.
همانند تمام انواع آزار و اذیت ممکن است از طریق اسم گذاشتن، گسترش شایعات، سوء استفاده های سایبری،
سوءاستفاده جسمی و جنسی یا عاطفی باشد.
بنابراین کسانی را که مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند را تحت فشار می گذارند.
آنقدر فشارهایی که افراد هموفوبیا بر روی همجنسگرایان می آورند گاهی میتواند زیاد باشد،
که باعث شود افراد همجنسگرا مدارس و محل زندگی خود را رها کنند.
هموفوبیا میتواند این افراد را از جمع دوستان و خانواده جدا کنند.
والدین افراد همجنسگرا چه کمکی می توانند به آنها کنند؟
والدین و مراقبان میتوانند نقش مهمی در مقابله با تهدیدهای هموفوبیا باشند.
با فرزند خود صحبت کنید آنها ممکن است خجالت زده و نگران باشند .
به این دلیل که شما فکر می کنید آنها همجنسگرا هستند بنابراین ممکن است چیزی در این مورد به شما نگویند.
به یاد داشته باشید که هموفوبیا میتواند هر جوانی را بدون توجه به هویت جنسی خود تحت تاثیر قرار دهد .
فرزند شما باید بداند که اگر تصمیم بگیرد با شما درباره آزار و اذیت صحبت کند،
شما گوش می دهید و می داند هر آنچه که به شما می گوید اعتماد داشته باشد.
فرزندتان را تشویق کنید تا ورزش های رزمی و دفاع شخصی یاد بگیرد این موضوع به او اعتماد به نفس میدهد
که در صورت لزوم میتواند از خود دفاع کند.
مدارس نیز باید با تهدیدهای هموفوبیک مقابله کنند.همچنین باید آموزشهای خاص برای مقابله با هرگونه خشونت جنسی به کودکان و فرزند شما داده شود.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.