جان گاتمن سیستمی را در اختیار زوجین قرار میدهد تا سلامت ازدواجشان را سنجیده و راهکارها و تدابیری را نیز به آنها ارائه میدهد
تا بتوانند بار دیگر به سازگاری در پیوند زناشویی خود برسند.
زمانی که یک ازدواج به مرور به سرانجامی تلخ منجر میشود،
به راحتی میتوان دلایل آن را در عدم وجود علائق مشترک یا وجود مشاجره های دائمی دنبال کرد.
اما ازدواجها تنها به سبب مجادلهی زوجین بر سر موضوعات مختلف و یا داشتن سلایق گوناگون گرفتار مشکل نمیشوند؛
راه کارهای گاتمن
خلاصه کتاب ۷ اصل اخلاقی برای موفقیت در ازدواج (The Seven Principles for Making Marriage Work) به شما نشان خواهد داد،
که زمانی مشکل ایجاد میشود که افکار و تعاملات منفی، به مرور مهمتر و ارجحتر از جنبههای مثبت رابطه هستند.
افرادی که ازدواج شاد و خوبی دارند میتوانند تفاوتها را مدیریت کرده و در عین حال پیوند صمیمانهای داشته باشند.
حتی اگر زوجی از یکدیگر جدا نشوند، ممکن است فضای منفی و ناخوشایند، موجب سمی شدن دائمی ازدواجشان شود که در آن،
هر یک از زوجین، زندگی جداگانهای برای خود داشته باشند.
امکان دارد زوجین در یک خانهی مشترک زندگی کنند، ولی دیگر از لحاظ عاطفی وابستگی و توجهی به یکدیگر نداشته باشند و کاملا یکدیگر را نادیده بگیرند.
زندگی در یک رابطهی غمگین و ناخوشایند قطعا در حد طلاق مضر و خطرناک خواهد بود، زیرا میتواند در بلند مدت بر سلامت جسمی یا روانی اثرگذار باشد.
محققان بر این باور رسیدهاند که بودن در یک رابطهی ناسالم، باعث کاهش طول عمر تا حدود ده سال میشود.
زوجین افسرده و دلمرده، یک سوم بیشتر از بقیه بیمار میشوند.
برعکس، زوجینی که پیوند زناشوییشان شاد و موفق است، سیستم ایمنی قویتری خواهند داشت.
جان ام. گاتمن (John M Gottman)، بیان میکند که چرا بعضی از ازدواجهای شاد و پایدار،
تا چندین دهه دوام آورده و زوجینی که از ازدواج خود راضی نیستند نیز چطور میتوانند روابطشان را بهبود دهند.
شاید پاسخ این پرسش در این باشد که، همسران با تغییر دادن الگوهای رفتاری سمّی و ایجاد روابط منطقی و طبیعی مجدد با یکدیگر،
در اولین گام میتوانند جرقهای که باعث شد آنها با یکدیگر پیوند زناشویی ببندند را دوباره شناسایی کرده و به یاد بیاورند.
در آخر لازم به ذکر است که گاتمن در این کتاب علاوه بر این که به برخی از باورها و فلسفههای خودش در مورد ازدواج اشاره میکند،
تاکید دارد که توضیحات او در رابطه با اصول هفتگانه، طی بیش از ۴۰ سال تحقیق علمی به دست آمدهاند.
جملات برگزیده خلاصه کتاب ۷ اصل اخلاقی برای موفقیت در ازدواج:
– ازدواج، هنگامی موفق است که همسران هر روز به یکدیگر محبت کرده و یکدیگر را تحسین کنند.
– همسرانی که در ازدواجهای سمّی هستند، اغلب متوجه نیاز همسرشان به توجه،
محبت، یا کمک نیستند.
– افرادی که ازدواج شاد و خوشایندی دارند به خوبی به نظر همسرشان توجه کرده
و به او اجازه میدهند تا بر تصمیماتشان تاثیرگذار باشد.
– همسران موفق، با ایجاد مراسم و سنتهای خانوادگیِ مشترک، پیوند خود را محکمتر میکنند.
– همسران میتوانند با اختصاص دادن زمان بیشتری در هر روز برای مستحکمتر کردن رابطه،
پیوندشان را بهبود دهند.
در بخشی از کتاب ۷ اصل اخلاقی برای موفقیت در ازدواج میخوانیم:
یک زوج معمولا به مرور تدابیری را در نظر میگیرند که میتوانند
برای کاهش تنش در طول اختلافات و مشاجرههای استرسزا مورد استفاده قرار گیرند.
میزان موفقیتِ این روشها، که «تلاشها برای ترمیم» نامیده میشوند، که معمولا در بین زوجینِ باثبات بالا است.
به هر حال، زوجینی که در این مورد تلاش میکنند ممکن است نتوانند تلاشهای یکدیگر برای کاهش تنش را تشخیص دهند؛
این رابطه آنقدر منفی شده است که تلاشها برای ترمیم، یا با بیتوجهی مواجه میشوند و یا مشاجرهها را تشدید میکنند.
اگر زوجی بخواهند ازدواجشان را بهبود دهند، باید آشکارا تلاشها برای ترمیم را به یکدیگر نشان دهند.
همچنین باید تلاشهای همسر برای بهبود اوضاع را تشخیص داده و به آنها پاسخ مثبت دهند.
گاهی اوقات همسران، تلاشی را برای ترمیم انتخاب میکنند که برای روابطِ دیگر موثر بوده است،
اما برای همسر آنها موثر واقع نخواهد شد.
شوهری که در خانوادهای پرورش یافته که مثلا بیشترِ اوقات یکدیگر را مسخره میکنند،
ممکن نیست درک کند که چرا همسرش از تمسخرهای آسیبرسان ناراحت میشود.
چنین مردی ممکن نیست بتواند درک کند که تمسخرهای او، که از نظرِ او محبت آمیز هستند،
به جای اینکه به عنوان تلاشی برای عوض کردن حال و هوای همسرش به کار رود، عیبجویی و انتقاد تلقی میشوند.
امکان دارد که چنین مردی در گذشته نیز در حین جروبحثها همسرش را به تمسخر گرفته باشد،
یا اینکه خانوادهی او از تمسخر برای انتقاد از یک عادت بد، و نه به عنوان اقدامی پیونددهنده و محبتآمیز، استفاده کرده باشند.
تمسخر میتواند یک تلاشِ موثر برای ترمیم باشد، اما فقط در صورتی که هر دو طرف، شوخی را یک امرِ مثبت بدانند.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
ازدواج یک تصمیم اختیاری به شمار می رود و به همین علت است که افراد در تلاش اند تا بهترین انتخاب را داشته باشندچرا که باید پای تمامی جوانب تصمیمشان بیاستند.
ازدواج یکی از پیچیده ترین معقوله های زندگی هر فرد حساب می شود.
برخی از افراد معتقدند ازدواج دوم عموما نتایج بهتری دارد و شخص با تجربه ی بیشتری تصمیم می گیرد .
با این حال اگر دقت و توجه کافی اعمال نشود شکستی دیگر را رقم می زند.
و فرد بعد از شکست دوم دیگر جرئت برهم زدن تنهایی خود را ندارد.
نکات مهمی که باید پیش از ازدواج مجدد به آن ها توجه شود:
اهمیت مشاوره پیش از ازدواج مجدد
روانشناسان معتقد هستند که افراد قبل از ازدواج باید برای مشاوره ی پیش از ازدواج اقدام کنند.
ولی برای ازدواج مجدد نه تنها لازم است بلکه امری ضروری به شمار می رود.
مشاوره ی پیش از ازدواج مجدد نه تنها به شما کمک می کند تا بتوانید فرد مناسبی را برای آینده خود انتخاب کنید،
بلکه به شما کمک می کند تا خودتان را بهتر بشناسید.
و ارتباطات احساسی خود را بهبود ببخشید همچنین برای آینده ی زندگی مشترک خود برنامه ریزی دقیقی داشته باشید.
حداقل تا ۶ ماه بعد از طلاق ازدواج نکنید.
مشاوران براین باورند که حداقل تا ۶ ماه بعد از طلاق نباید وارد رابطه ی جدید شد.
به همین دلیل است که به افرادی که قصد دارند با شخصی که طلاق گرفته وارد رابطه شوند
توصیه می شود حتما از زمان طلاق آن اطلاع داشته باشند.
چرا که ممکن است:
بعد از گذشت مدتی از طلاق امکان رجوع افراد به هم زیاد است
و ممکن است خانواده ها واسطه شوند و ازدواج قبلی تجدید شود.
فرد طلاق گرفته ممکن است بخاطر سختی ها و تجربه های تلخی که گذرانده است تصمیمات احساسی و زودگذری بگیرد.
و دنبال فردی متفاوت و مقابل همسر سابق اش باشد .
همچنین بعد از ازدواج مجدد متوجه شود که خصوصیات فرد جدید با خواسته ی او کاملا متفاوت است.
بعد از طلاق معمولا افراد صدمه ی احساسی دیده اند و مدتی نیاز دارند تا به حالت عادی برگردند.
درست مثل فردی که پایش شکسته است و از عصا برای راه رفتن کمک می گیرد.
تصمیمات احساسی و با سرعت می تواند زندگی شخص دیگری را خراب کند و نقش همان عصا را ایفا کند و بعد از گذشت مدتی شکست دیگری را برای شما رقم بزند.
علت طلاق قبلی را برای شریک آینده تان توضیح دهید.
برای این که ازدواج مجدد خود را با اصول صحیح و بر پایه ی صداقت شروع کنید می بایست علت طلاق خود را واضح توضیح دهید.
و به این نکته توجه داشته باشید که شما قرار نیست به هر قیمتی ازدواج کنید بلکه داشتن ازدواجی موفق ملاک است.
مسلما اگر فرد مناسبی را انتخاب کرده باشید او به شما اعتماد خواهد کرد .
در هر طلاقی عموما هر دو طرف اشتباهاتی داشتند و هیچ زوجی را نخواهید دید که تمام تقصیرات از یکی از طرفین باشد.
به همین دلیل با صداقت و انصاف از اشتباهات خودتان یاد کنید تا فرد مقابل اعتماد بیشتری به شما داشته باشد.
اگر همسر خود را با شناخت کافی انتخاب کنید، مشکلات جدی شما را در زندگی جدید تهدید نخواهد کرد .
و شکست در ازدواج قبلی صرفا به یک تجربه تبدیل می شود.
لیستی از خصوصیات مورد پسند خود تهیه کنید.
برخی از افراد در ازدواج دومشان به دنبال فردی هستند که خصوصیات فرد قبلی را نداشته باشد.که این روش، روشی نادرست است.
شما به جای مقایسه و معیار قرار دادن همسر سابقتان باید لیستی از خصوصیات مورد علاقه ی خودتان پیدا کنید.
با این کار گمراه نمی شوید و تمرکزتان بر روی خواسته های خودتان است تا فرد قبلی.
مدل کامل زوج درمانی به روش PTC به عنوان درمانی یکپارچه نگر، با استمداد و استعانت از اصول و مفاهیم
نظریه های روان پویایی، رفتاری، شناختی و سیستمی؛ و با تجمیع فنون مورد استفاده در رویکردها
و روش های درمانی برخاسته از این نظریه ها، مدلی نوین از زوج درمانی ارائه می کند.
در این کتاب با عنوان پارادوکس+ برنامه زمانی= درمان (مدل کامل زوج درمانی) برنامه زمانی مدیریت نوبتی،
نحوه تجویز تکالیف درمانی، پی گیری جلسات درمان، مکانیسم های تاثیرگذاری برنامه زمانی گفت و گوی
دو جانبه پارادوکسی و برنامه زمانی مدیریت نوبتی، مورد بررسی قرار می گیرد.
همچنین شما با چگونگی پایان بخشیدن به درمان، بازگشت مشکلات و تعارضات زوجین، و نقش درمانگر
و زوجین در زوج درمانی PTC بر اساس گزارش کامل جلسات درمان دوازده زوج با مشکلات متفاوت، آشنا خواهید شد.
مشخصات کتاب
نویسنده کتاب پارادوکس برنامه زمانی درمان مدل کامل زوج درمانی، آقای دکتر محمد علی بشارت است
انتشارات آن انتشارات رشد (جوانه رشد) و تعداد صفحات آن ۳۸۴ صفحه می باشد.
چه چیزهایی در زندگی تحت کنترل من است و چه چیزهایی نیست؟
بسیاری از ما در زندگی گیر می کنیم، چراکه روی مواردی در زندگی تمرکز داریم که خارج از کنترل ما هستند. هرچه بیشتر ما این چنین رفتار می کنیم، بیشتر ناتوان می شویم، و بیشتر ناکامی، ناامیدی، خشم و اضطراب را تجربه می کنیم. در مقابل، هرچه بیشتر روی مواردی تمرکز کنیم که تحت کنترل خودمان است، توانمندتر خواهیم شد؛ درواقع می توانیم اقدامات مفیدتری انجام دهیم.
در اینجا ایده هایی را با شما در میان می گذارم، تا به شما کمک کند که نسبت به این موضوع روشن تر شوید که چه چیزی قطعاً تحت کنترل ما نیست و چه چیزی به طور بالقوه تحت کنترل ما است:
موارد خارج از کنترل من:
اکثریت هیجانات و عواطفم
اکثریت افکار
اکثریت حس های بدنی ام
خاطراتم
این که به هدفم دست پیدا کنم و یا نکنم
وقتی کاری را انجام می دهم چقدر احساس مثبت نسبت به آن داشته باشم
اینکه مردم چه بگویند و چه کاری انجام دهند
اینکه دیگران نسبت به انگیزه های من چه درکی دارند
اینکه دیگران نسبت به من چه نظری دارند و مرا چگونه قضاوت می کنند
در آینده چه اتفاقاتی می افتد
در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است
ضرر و زیان های دردآور و اجتناب ناپذیر در زندگی
آیا زندگی آنچه می خواهم را به من می دهد و یا خیر
اجتناب ناپذیر بودن پیری، بیماری و آسیب
مواردی که تحت کنترل من هستند (به طور بالقوه):
چگونه به هیجانات و عواطفم پاسخ بدهم
چگونه به افکارم پاسخ بدهم
چگونه به حس های بدنی ام پاسخ دهم
چگونه به خاطراتم پاسخ بدهم
در راستای اهدافم چه اقداماتی را انجام دهم
در کاری که انجام می دهم چقدر تمرکز داشته باشم و تا چه حد درگیر آن باشم
برای آنکه روی دیگران تأثیر بگذارم، چه بگویم و چه کاری انجام دهم
چقدر از ارزشهایم برای انگیزه مند کردن خود استفاده کنم
اینکه آیا بر اساس آن انسانی که می خواهم باشم اقدام می کنم و یا نه
برای آنکه بر آینده ام تأثیر بگذارم چه می گویم و چگونه عمل می کنم
به افکار در مورد گذشته چگونه پاسخ می دهم
هنگامی که ضرر و زیان اتفاق می افتد نسبت به خود مشفق باشم
ارزش هایی که من بر اساس آنها زندگی می کنم، صرف نظر از اینکه زندگی آنچه می خواهم را به من می دهد یا نه
چگونه از خودم مراقبت می کنم و به خودم اهمیت می دهم
موارد تحت کنترل و خارج از کنترل در زندگی (توضیحات)
توجه داشته باشید که واژه ی “به طور بالقوه” در بالای ستون دوم بسیار اهمیت دارد؛ اگر ما در حالت هدایت خودکار (auto pilot) باشیم، به شدت تحت تأثیر افکار و احساسات مان هستیم، و احتمالاً نمی توانیم موارد این ستون را تحت کنترل داشته باشیم.
اما اگر ذهن آگاهی داشته باشیم، به این معناکه نسبت به خود هشیار باشیم، در لحظهٔ حال حضور داشته باشیم، اجازه دهیم افکار و احساسات مان در جریان باشند بدون آنکه به قلاب آنها گرفتار شویم، آنگاه می توانیم روی این موارد کنترل داشته باشیم.
البته آنچه در بالا عنوان شد یک فهرست جامع نیست؛ مطمئنم شما می توانید موارد دیگری را هم به هر دو ستون اضافه کنید. اما برای شروع خوب است. بنابراین اگر می خواهید خود را توانمند سازید، بایستی ذهن آگاهی داشته باشید و در زندگی روی موارد ستون پایینی تمرکز کنید.
نویسنده موارد تحت کنترل و خارج از کنترل در زندگی:
دکتر راس هریس
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز به او گفت:
«برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد میکنم.
اگر توانستی دم یکی از این گاوها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.»
مرد قبول کرد. اولین در طویله که بزرگترین در هم بود باز شد.
باور کردنی نبود، بزرگترین و خشمگینترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود بیرون آمد.
گاو با سم به زمین میکوبید و به طرف مرد جوان حمله برد.
جوان خود را کنار کشید و گاو از مرتع گذشت.
دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد.
گاو کوچکتر از قبلی بود اما با سرعت حرکت میکرد. جوان پیش خودش گفت:
«منطق میگوید این را هم ول کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.»
سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود بیرون پرید.
پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد اما گاو دم نداشت!
زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است ا
ما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود.
برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
مرکز مشاوره در شرق تهران و در محدوده میدان شهدا ، خیابان پیروزی، خیابان شکوفه واقع شده
و به راحتی از طریق مترو شهدا و مترو ابن سینا در دسترس می باشد.
کتاب درآمدی بر روانشناسی امید ـ تئوری انتخاب ـ ترجمه دکتر علی صاحبی
مقدمه کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر
دکتر علی صاحبی در مقدمهی کتاب تئوری انتخاب میگوید یادگیری تئوری انتخاب نورامید را دل ما زنده نگهمیدارد که:
ما برآیند نیروها و عوامل بیرونی نیستیم.
ما قربانی گذشته خود نیستیم.
ما بازیچه لایههای زیرین مغز و هورمون ها نیستیم.
ما رفتار خود را انتخاب میکنیم و تاکنون نیز چنین کردهایم.
و این امید همانی است که قدرت معنابخشی به زندگی را در ما بیشتر میکند. باور میکنیم که بیش از آنکه شرایط بیرونی بر زندگی ما سلطه داشته باشد، این درون ماست که باعث حال خوب، احساس رضایت و خوشبختی ما میشود. آن وقت حتی با مکان بهدنیا آمدنمان، و با تمام چیزهایی که در اختیار و انتخاب ما نبوده به صلح میرسیم.
بذر تمام بدبختیهای ما در سالهایی کاشته میشود که با آدمهایی سر و کار داریم که معتقدند، نه تنها دریافتهاند چه چیزهایی برای خودشان درست است، بلکه صلاح دیگران را نیز میدانند.
آنها با توسل به این اکتشاف خود و سنت مخربی که هزاران سال است بر فکر آنها سایه افکنده، احساس میکنند وظیفه دارند ما را مجبور کنند کاری را که از نظر آنها درست است، انجام دهیم.
بزرگترین بدبختی انسان نحوه مقاومتش در برابر این اجبار است؛ نظریه انتخاب مخالف سنت باستانی، من صلاح تو را میدانم، است.
کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر
تئوری انتخاب از جمله شاخه های روانشناسی جدید است و می گوید که باید از کنترل گری پرهیز کرد و کنترل گری را به عنوان عامل تخریب کننده ی رابطه معرفی می کند و کنترل درونی را در مقابل کنترل بیرونی توصیه می کند .
این روانشناسی جدید به ما می آموزد که آنچه انجام می دهیم و احساس می کنیم , از جمله بدبختی ما , حاصل انتخاب خود ماست . بنابراین اگر می خواهیم احساس بهتری داشته باشیم باید به نحوی زندگی مان را تغییر دهیم . در اغلب موارد این کار بدین معناست که چنانچه با دیگران مشکل داریم , برای حل آن باید با دقت بیشتری به رفتارهای خودمان توجه کنیم .
تئوری انتخاب توضیح می دهد که افراد چرا و چگونه رفتار می کنند .
این نظریه شیوه ی کارکرد مغز آدمی را برای صدور رفتار تبیین می کند .
تئوری انتخاب معتقد است که هر آنچه از ما سر می زند یک رفتار است : غذا خوردن , دعواکردن , خشمگین شدن , غمگین و افسرده شدن , نگران و مضطرب شدن و … . تمام رفتارهای ما از درون ما برانگیخته می شوند و معطوف به هدفی هستند . هدف هر رفتار , ارضای یکی از پنج نیاز اساسی ماست.
پنج نیاز اساسی در کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر
عشق و احساس تعلق
پیشرفت (قدرت)
تفریح و لذت
آزادی و خودمختاری
بقا و زنده ماندن
تئوری انتخاب معتقد است هنگامی که افراد در ارضای نیازهای خود ناکام می شوند، دست به رفتار می زنند.
یعنی رفتار و عمل خاصی را انتخاب می کنند تا شاید بدان وسیله نیازشان را برآورده سازند.
چنانچه فرد برای ارضای نیازهایش روشهای موثر را پیدا نکند دست به رفتارهای ناکارآمد می زند که در روانشناسی رایج به آنها بیماری می گویند مثل:
مضطرب
افسرده
خشمگین
منزوی و …
این تئوری معتقد است که افراد خودشان آن رفتار را انتخاب میکنند.
پس به جای افسرده بودن فعل افسردگی کردن را بکار میبرد.
تئوری انتخاب معتقداست که گذشتهها بر زندگی کنونی ما اثری شگرف داشتهاست ولی تعیین کنندهی رفتار کنونی ما نیست .
اصول بنیادین کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر
تنها فردی که می توانیم رفتارش را کنترل کنیم ، خودمان هستیم .
هنگامی که برای انجام کاری با تنبیه و تهدید روبرو می شویم ، به ندرت پیش می آید که آن کار را خوب انجام دهیم .
هنگامی که واقعا می فهمیم فقط رفتار خودمان را می توانیم کنترل کنیم ، فورا در مورد آزادی شخصی خود تجدید نظر می کنیم و در بسیاری از موارد در می یابیم بیش از آنچه تصور می کرده ایم آزادی داریم.
برای مثال وقتی زنی به شوهرش می گوید :
« اگر با من بهتر رفتار نکنی ، ترکت می کنم » در واقع در فرایند تعریف مجدد آزادی شخصی خودش است.
او همیشه می تواند ترک کردن همسرش را انتخاب کند.
آنچه الان باید انتخاب کند این است که اگر در این رابطه بماند، حاضر است چه میزان از آزادی خود را واگذار کند.
برای اینکه کنترل زندگی خود را در اختیار بگیریم ، که همیشه امری است ممکن ، باید ببینیم آزادی چقدر برای ما اهمیت دارد.
به این نکته فکر کنید که تا کنون چقدر وقت خود را صرف این کرده اید که دیگران را وادار کنید کاری را انجام بدهند که خودشان نمی خواهند،
و همچنین چقدر وقت صرف مقاومت در برابر کسانی کرده اید که می خواستند شما را به انجام کاری مجبور کنند که نمی خواستید انجام دهید.
هنگامی که بدانیم فقط می توانیم رفتار خودمان را کنترل کنیم ، آزادی و اختیار بیشتری داریم تا اقداماتی را انجام دهیم برای روابط و اهدافمان مفید و موثر تر هستند.
بخش هایی از کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر
اگر چیزهایی یاد میگیریم
اگر چیزهایی که یاد می گیریم یا بدست می آوریم را با دیگران سهیم نشویم چه لطفی دارد؟!
یکی از دوستانم که یک گلف باز جدی است، یک روز به تنهایی با خودش گلف بازی می کرد و با یک شوت تک ضربه به هدف زد…
به نظر من بازی اش هیچ لطفی نداشت.
چرا میان کاکتوس ها غلت می زنیم ؟
دکتر ویلیام گلاسر مثالى خوبى دارد او میگوید:
یک مرد جوان در پارک بزرگ کاکتوس مشغول قدم زدن بود، ناگهان تمام لباس هایش را در آورده و به وسط کاکتوس ها مى پرد و غلت مى زند،
افرادى که اطراف بودند او را با زحمت بیرون مى آورند و از او مى پرسند :چرا اینکار را کردى؟!
و او پاسخ مى دهد که :
“در آن لحظه به نظرم کار خوبى مى آمد”
همه ما انتخاب هاى این چنینى داریم که در لحظه به نظرمان کار درستى مى آمده،
زمانیکه از ترس تنهایى با کسى ارتباط داشتیم که ما را به بیراهه کشانده ،
در زمان درماندگى از کسى درخواست کمک کردیم که صلاح ما را نمى خواسته،
تلاش براى نگه داشتن فردى کردیم که روح و شخصیت ما را پایمال کرده….
همه ما احتمالاً در میان کاکتوس ها غلت زده ایم.
ما در آن لحظه این رفتارهاى آسیب زا را انتخاب مى کنیم، اما چرا؟
استفاده از یکسرى الگوها که ممکن است از والدین یا اطرافیان آموخته شده باشد یا انتخاب آسانترى است،
نسبت به فکرکردن و پیداکردن انتخابهاى بهتر، اینست که مارا برآن مىدارد که رنجبردن و تحملدرد را انتخاب کنیم.
باور اینکه موقعیتى ناامید کننده است و شما نمیتوانید هیچ کارى بکنید باعث اینهمه رنج و درد شده است.
باور افسرده شدن بسیار راحت تر از تلاش براى گرفتن حق است…
باور ناامیدى و اندوه راحت تر از تغییر مسیر و شروع مجدد است.
ما به این علت است که در شرایط خاص روى کاکتوس ها غلت مى زنیم…
چرا با افراد نامناسب ازدواج میکنیم از کتاب جستارهایی در باب عشق
چرا با افراد نامناسب ازدواج میکنیم
از کتاب جستارهایی در باب عشق
هرچند ما فکر میکنیم در ازدواج به دنبال خوشبختی هستیم، اما قضیه به همین سادگی نیست.
آنچه در حقیقت جستوجویش میکنیم، «بوی خوش آشنایی» است – که میتواند تمام نقشههایی را که برای شادمانی و خوشبختی کشیده بودیم بههم بریزد.
ما در واقع تلاش میکنیم همان احساسات و عواطفی را که در کودکی بهخوبی با آنها آشنا بودیم، در روابط بزرگسالیمان بازآفرینی کنیم.
عشقی که اکثر ما در کودکی و نوجوانی چشیده بودیم، اغلب تحت تاثیر مسائل دیگری خدشهدار شده بود:
نحوه خدشه دار شدن عشقی که در کودکی چشیده ایم
تجربههای منفی نظیر تمایل به کمک به بزرگسالی که لجامگسیخته و خارج از کنترل بود؛
یا احساس محرومیت از محبتِ یکی از والدین،
یا ترس از عصبانیتش؛
یا نداشتن احساس امنیت کافی برای صحبت کردن از آرزوها و احساساتمان.
پس بسیارمنطقی است که در بزرگسالی بعضی از کاندیداهای ازدواج را پس میزنیم: نه بخاطر اینکه برای ما نامناسباند،
بلکه برای اینکه زیادی مناسباند – زیادی متعادل، بالغ ، فهمیده و قابلاعتمادند – در حالیکه این همه درست بودن با احساسات قلبیِ ما بیگانه است.
ما با افراد نامناسب ازدواج میکنیم، چرا که ربطی بین دوستداشتهشدن و احساس خوشبختی کردن نمیبینیم.
یکی از غمانگیزترین جنبههای یک رابطه آن است که چقدر سریع به یکدیگر عادت میکنیم!
با کسی آشنا میشویم و از این آشنایی بسیار خرسندیم،
بعد همان کسی که فقط تماشای مچ دست یا شانهاش میتوانست ما را به هیجان بیاورد،
حالا میتواند در کنار ما لمیده باشد و ما کمترین احساسی از جذابیت حس نکنیم.
اگر زمانی حس کردیم با فرد نامناسبی ازدواج کرده ایم، هیچ اشکالی ندارد. لازم نیست او را ترک کنیم. تنها چیزی که باید ترک کنیم نظریه رومانتیکی ست که مفهوم غربی ازدواج در طول ۲۵۰ سال گذشته بر مبنای آن پایه گذاری شده است: این که یک آدم تمام و کمال وجود دارد که می تواند همه ی نیازهای ما را برطرف و تمام آرزوهای مان را برآورده کند.
باید دیدگاه رمانتیک مان را با این آگاهی حزن انگیز_و گه گاه خنده دار- جایگزین کنیم که هر موجود انسانی ما را دلخور، ناراحت، عصبانی، درمانده، دیوانه و دلسرد خواهد ساخت؛ و ما نیز -بدون هیچ قصدوغرضی_همین کار را با او خواهیم کرد.
شاید حس تهی بودن و ناکامل بودن ما هرگز پایان نپذیرد. اما هیچ کدام اینها غیرطبیعی و یا پیش زمینه ای برای طلاق نیست. در واقع انتخاب کسی که یک عمر خودمان را به او متعهد بدانیم، صرفا مانند این است که مشخص کنیم چه نوع اخلاق بدی را حاضریم یک عمر تحمل کنیم.
چرا با افراد نامناسب ازدواج میکنیم (کتاب جستارهایی در باب عشق)
بخشی از کتاب جستارهایی در باب عشق نوشته آلن دوباتن (چرا با افراد نامناسب ازدواج می کنیم)
جهت مشاوره خانواده و مشاوره ازدواج و توضیحات بیشتر در مورد اینکه چرا با افراد نامناسب ازدواج میکنیم،
می توانید با شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی تماس حاصل فرمایید.
مرکز مشاوره در محدوده شرق تهران، جنوب تهران و در نزدیکی میدان شهدا در خیابان پیروزی واقع شده است. با ما در تماس باشید.
معرفی کتاب معیارهای انتخاب همسر / دکتر سید اصغر ساداتیان و دکتر ماهیار آذر
کتاب معیارهای انتخاب همسر به بررسی شرایط لازم برای ازدواج و اشتباهات بزرگ در انتخاب همسر می پردازد که بر اساس آخرین تحقیقات علمی ثابت شده به زبان ساده و عملی است.
امروزه آمار و ارقام نزاع های خانوادگی و طلاق تقریبا در اکثر جوامع به حد نگران کننده ای رسیده است ولی یکی از مهم ترین علل آن نه وجود اشکال در افراد بلکه در گزینش آن هاست. به عبارت دیگر، اکثر افراد با اندکی مطالعه و آگاهی، شرایط و توانایی تشکیل یک زندگی خوب و سعادتمند زناشویی را دارند ولی اشکال در این است که جفت و همراه مناسب خود را بدرستی انتخاب نکرده اند (درست مثل اینکه دو انسان بالغ سوار بر قایق بخواهند در دو جهت مخالف پارو بزنند و یا با هم هماهنگی و تفاهم نداشته باشند).
در کتاب معیارهای انتخاب همسر اشاره شده است:
انسان ها هرازگاهی حتما اشتباه می کنند اما یکی از مهمترین ویژگی های افراد موفق و خوشبخت این است که سعی و تلاش کنند تا بر اساس عقل و منطق، احتمال اشتباهشان را در موارد مهم زندگی به حداقل ممکن برسانند. زیرا در این موارد جبران اشتباه بسیار سخت و گاهی غیرممکن خواهد بود. برای مثال، در زمان رانندگی کافی است لحظه ای غفلت و اشتباهی حتی کوچک کنیم تا جان خود و یا دیگری را به خطر بیاندازیم. اهمیت انتخاب همسر نیز جزو این موارد مهم به شمار می آید.
کتاب معیارهای انتخاب همسر به فواید و مزایای ازدواج، عشق و شواهد بیولوژیک آن، تئوری الگوی عشق، تئوری دلبستگی ایمن و ناایمن، مثلث عشق، انواع صمیمیت، شناخت خود و دیگران، خصایص اصلی شخصیت، اختلالات شخصیت از جمله شخصیت هیجانی-نمایشی یا هیستریانیک، مرزی یا بینابینی، شکاک، اسکیزویید، اسکیزوتایپال، منزوی یا گوشه گیر،وابسته، وسواسی، خودشیفته و ضد اجتماعی، راه های شناسایی دروغ و دورغگو، تصورات و باورهای غلط در مورد عشق و ازدواج، چگونگی انتخاب افراد و در نهایت نکاتی که در انتخاب همسر باید به آن ها توجه کنیم.
کتاب معیارهای انتخاب همسر توسط انتشارات ما و شما به چاپ رسیده و مولفان آن دکتر سید اصغر ساداتیان و دکتر ماهیار آذر هستند.
بعضی از افرادی که برای مشاوره به روانشناس مراجعه می کنند اعتقاد دارند که دیگران (همسر، فرزند، دوست و …) باعث رنج آنها می شوند. به عنوان مثال در جلسه مشاوره می گویند، من مشکلی ندارم. مشکل از زنمه.
این فردی که نمی بیند خودش و آنچه درون او جریان دارد باعث مشکلاتش می شوند، اعتقاد دارد سایر افراد باعث آن ها هستند و او از منِ مشاور دعوت می کند درگیر جامعه شناسی و مشاهده سایر افراد شوم نه روان شناسی خود او، که یعنی نگاه کردن به درون خویش.
مراجع از من می خواهد روان درمانی نیابتی انجام دهم.
«من رو درمان نکن. زنم که اینجا نیست، درمان کن.»
درمان مراجعی که در جلسه نشسته می تواند مشکل باشد اما درمان فردی نامرئی غیرممکن است. مهم ترین نکته این است که اگر چیزی در روابط مان می لنگد، به جای اینکه دیگران را مقصر بدانیم تغییر جهت دهیم و تشخیص دهیم چطور باعث رنج خود می شویم.
به عنوان مثال:
یک مرد یکی از مشکلاتی که با همسرش دارد را به این شکل عنوان می کند:
«می خواستم سر موقع بیام مطب. همسرم حاضر نشده بود و می خواست منتظرش بمونم. می خواست برسونمش آرایشگاه و کلی معطلم کرد. باعث شد دیرم بشه و افتادیم تو جر و بحث باهم.»
در اینجا این فرد تصمیم گرفته منتظر بماند، دیر کند و رنج ببرد. اما به خاطر انتخاب های خودش زنش را مقصر می داند. او رفتارهایی که انتخاب می کند – مقصر شمردن دیگران – را نمی بیند.
سوال:
شما چطور؟ آیا با انتخاب بعضی از رفتارها دیگران را مقصر می دانید؟
فراموشی اتفاق نمی افتد: ممکن است بعضی از افراد به شما توصیه کنند، فراموش کن. اما مساله این است که ما نمی توانیم چیزی یا کسی را فراموش کنیم بلکه تمامی افکار و خاطرات ما به ناخودآگاه ما انتقال پیدا می کند. در راستای تلاش برای فراموشی، ما از سرکوبی و انکار استفاده می کنیم که در لایه های زیرین ذهن منجر به آزار و اذیت ما می شود.
تجربه هیجان:
هیجانات خود را تجربه کنید: بعد از جدایی، معمولا با هیجانات مختلفی روبه رو می شویم از جمله غم، ناراحتی، خشم و … گاهی آن احساسات به قدری دردناک هستند که از تجربه آنها طفره می رویم. در درجه اول، جدایی را پذیرفته و با ناراحتی و غم های حاصل از آن مواجه شوید. در واقع این حق شماست که ناراحت باشید.
کنارآمدن با جدایی:
با این جدایی کنار بیایید: رابطه تمام شده را بررسی کنید و به این فکر کنید چطور می توانید به خود کمک کنید و چطور می توانید با عدم حضور آن فرد، زندگی خوبی داشته باشید.
پیش بینی زندگی:
زندگی قابل پیش بینی نیست: این اصل را به خاطر بسپارید که زندگی به کسی تضمین نداده که خوشبخت باشد. هر لحظه ممکن است ما با پیشامدی غیر منتظره مواجه بشویم یا بازهم به طور طبیعی کسانی را از دست بدهیم و گریزی ازین واقعیت نیست. پذیرش این مساله مارا تسکین می دهد که تنها شما آنرا تجربه نکرده اید و اکثر افراد با این فقدان ها روبه رو می شوند.
مراجعه به روانشناس:
به مشاور یا روانشناس مراجعه کنید: اگر سوگواری شما برای این جدایی بیش از حد طول کشیده و خودتان نمی توانید آن را حل و فصل کنید، مراجعه به مشاور به شما کمک قابل ملاحظه ای می کند.