آیا افراد بعد از ازدواج نسبت به قبل از ازدواج تمایل بیشتری برای تغییر رفتار خود دارند؟
یکی از دلایل عمده که سازگاری زوج های جوان را با ازدواج مشکل تر می کند ایده آل گرایی افراطی آن هاست. ارتباطات پیش از ازدواج معمولا با افسانه ها و خیال پردازی ها پر می شود، بویژه این عقیده که صفات نامطلوب همسر بعد از ازدواج تغییر خواهد کرد. متاسفانه ازدواج نه مردم را تغییر می دهد و نه زمینه ی نفوذ و اثرگذاری دیگران را برای آن ها آسان تر می کند. در حقیقت ازدواج اغلب صفات نامطلوب را برجسته تر می کند. شخصی که قبل از ازدواج اغلب دیر بر سر قرارهایش حاضر میشد نوعا بعد ازدواج نیز اینگونه عمل خواهد کرد، شخصی که قبل ازدواج شلخته بود بعد از ازدواج نیز شلخته خواهد بود- اما شلختگی بعد از ازدواج آشکارتر و مشکل ساز تر است.
خیلی چیزها ممکن است ما را تغییر بدهد، اما ما زندگی ار در خانواده شروع و درآن به پایان می رسانیم (آنتونی برنت)
یکی از عوامل موثر در افزایش آمار طلاق در بین زوج ها اینست که آنها هزینه زیادی برای جشن عروسی صرف می کنند. جشنی که یک روز بیشتر طول نمی کشد، در حالی که ان ها برای آماده شدن برای همسری و شریک خوب زندگی شدن خیلی کمتر هزینه می کنند.
اغلب متخصصان متفق القول هستند که اگر سن افراد هنگام ازدواج به اندازه کافی بالاتر باشد، احتمال برخورداری از یک ازدواج موفق بیشتر خواهد بود.
بیشتر مردم با آرزوهایی غیر واقعی ازدواج می کنند. آنان عقیده دارند که پس از ازدواج زندگی شاد و رویایی خوبی خواهند داشت. زندگی شادتر امکان پذیر است اما نیاز به تلاش و تعهد دارد.
در زمان آشنایی افراد، غالبا از صحبت کردن درباره تفاوت هایی که دارند اجتناب می کنند یا سعی می کنند مشکلات ارتباطی مسکوت بمانند. ما ممکن است این کار را به دلیل هیجان و جذابیت ارتباط انجام دهیم و سعی کنیم برای حفظ وضعیت موجود تفاوت های خود را پنهان کنیم.
اما مشکلات بندرت و خود به خود حل نمی شوند: بلکه آن ها کم کم روی هم انباشته می شوند و بعدها تبدیل به یک انفجار می شوند. جذابیت فیزیکی در نظر شخص دیگر معمولا اولین قدم برای ارتباط با آن شخص است.
در هر حال سیرت درونی افراد از ظاهر فیزیکی افراد مهم تر است. جذابیت فیزیکی نقش مهمی را در آشنایی اولیه بازی می کند اما ممکن است باعث شود که زوج ها از آنچه که در ارتباط خیلی مهم تر است دور شوند.
گرچه در ابتدای آشنایی جذابیت فیزیکی مساله ای مهم تلقی می شود اما در طولانی مدت در رشد یا نگهداری یک ارتباط خوب مهم به نظر نمی رسد. توصیه کلی اهمیت اولیه به این ویژگی و در ادامه توجه به ویژگی هایی که برای زندگی شاد ضروری به نظر می رسند
ما به وسیله رفتارهایی که به نمایش می گذاریم قلبهای دیگران را به سوی خود جذب می کنیم اما بوسیله رفتارهایی که صاحب آن هستیم آن ها را نگه می داریم.
اگر کسی در نظر شما خیلی جذاب است به این معنی نیست که شما زوج خیلی خوبی خواهید شد.
روش ارتباطی که زوج ها هنگام آشنایی به کار می گیرند به مرحله ی بعد ازدواج منتقل خواهد شد.
یکی از باورهای نادرست رایج در بین افراد اینه که قیافه رو جدی نگیر، قیافه اصلا مهم نیست، چون قیافه عادی میشه. گرچه معیارهای زیبایی نسبی هستند و هر کس بنا به سلیقه شخصی خود معیارهای متفاوتی دارد اما اگر زیبایی و جذابیت جسمانی به عنوان مهم ترین ملاک یا تنها ملاک مدنظر قرار گیرد در این صورت انتخاب همسر چالش انگیز خواهد بود. واقعیت اینست که زوج ها تا اندازه ای باید برای هم جذابیت داشته و ظاهر یکدیگر را بپسندند. گرچه این باور که اهمیت قیافه و زیبایی در طول زندگی مشترک رنگ می بازد تا اندازه ای درست است اما نکنه ای که باید به آن توجه داشت اینست که چهره ی زیبا و جذاب به مرور عادی میشود در حالیکه چنین چیزی در مورد قیافه زشت صدق نمی کند. اگر قیافه ای از اولین روز ملاقات برای فرد جا نیفتد و به دلش نچسبد ممکن است فرد تا آخر این احساس ناخوشایند را با خود به یدک بکشد و همواره ناراضی باشد
یکی از راه های شناخت مردم، مشاهده تعامل آن ها با والدین و دیگر اعضای خانواده است. نوع رفتاری که ما در خانواده اصلی فردی مشاهده می کنیم اطلاعات زیادی برای درک و پیش بینی چگونگی ارتباط او در دوران بعد از ازدواج در اختیار ما قرار می دهد. اگر خانواده اصلی شخصی پر از اختلاف و تعارض باشد احتمالا آن شخص نیز همان الگو را در ارتباط زناشویی بکار خواهد گرفت. ما تنها قدرت تشخیص و تغییر آنچه را که در خانواده خود آموخته ایم، داریم. اغلب مردم باور دارند که تمام تلاش خود را خواهند کرد تا شیوه های رفتاری خانواده ی اصلی خود ار در خانواده جدید بکار نگیرند. آنها ممکن است بگویند من مثل بابام نمیشم یا من قصد ندارم کارهای مامانم رو انجام بدم و … حرف زدن خیلی آسانتر از عمل کردن است.
یادتونه تو کتاب مردان مریخی زنان ونوسی، جان گری، گفته که زنها دوست دارند درک بشوند اما مردها به اونها راه حل ارائه می دهند. تحقیقات اخیر این ادعا را اثبات کرده که یکی از زوجین می خواد از لحاظ احساسی و عاطفی درک بشه، اما همسرش بهش راه حل میده. این نشون میده که دو نوع حمایت وجود داره، یکی حمایت عاطفی و دیگری حمایت اطلاعاتی. در این زمینه تفاوت های جنسیتی وجود داره: زنان ترجیح می دهند هر دونوع حمایت را دریافت کنند و مردان حمایت عاطفی را ترجیح میدهند اما اگر تنها حمایت اطلاعاتی بگیرند هم اوکی هستند. چندتا نتیجه مهم بدست اومده: حمایت عاطفی بهتره، مردان بهتره هردونوع حمایت عاطفی و اطلاعاتی رو انجام بدهند و ای مردان عزیز فرض نکنید که زنها هم مثل شما فکر می کنند و ترجیحات شما رو دارن. توصیه آخر: حمایت عاطفی فراموش نشه علاوه بر حمایت اطلاعاتی و بهتره ترجیحات همدیگه رو بدونید.
معمولا در مراحل اولیه آشنایی ما بهترین رفتارهای خود را نشان میدهیم و با گذشت زمان واقعیت ها آشکار می شود. اگر دو نفر در مراحل بعدی آشنایی به شیوه مثبت و خول با هم ارتباط برقرار کنند به احتمال زیاد در مرحله بعد از ازدواج نیز ارتباط مثبت و خوبی با هم خواهند داشت. همچنین اگر ارتباط ضعیفی با هم شروع کنند احتمالا مشکلات بعد از ازدواج نیز ادامه خواهد یافت. اغلب افراد امیدوارند که همه چیز بعد ازدواج بهتر خواهد شد. در حالی که رفتاری را که در هنگام آشنایی مشاهده می کنیم به احتمال زیاد بعد از ازدواج نیز ادامه خواهد یافت و در بعضی موارد بدتر خواهد شد.
گرچه با ازدواج مشکلات دوران مجردی تمام میشود اما نقطه ی آغازی برای مشکلات جدید است و مستلزم سازگاری با موقعیتی است که به نوبه ی خود می تواند فشارزا باشد.