اختلال شخصیت وابسته نوعی اختلال شخصیت مضطرب است . این یک وضعیت سلامت روانی است که می تواند
باعث شود فرد برای نیازهای جسمی و عاطفی خود بیش از حد به افراد دیگر وابسته شود.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته اغلب در تصمیم گیری برای خود مشکل دارند و زمانی که تنها هستند احساس
درماندگی می کنند زیرا احساس می کنند در مراقبت از خود ناتوان هستند.
آنها تمایل شدیدی دارند که شخص دیگری در عوض از آنها مراقبت کند.
این مقاله علائم، علل و تشخیص اختلال شخصیت وابسته و همچنین برخی از گزینههای درمانی و استراتژیهای مقابلهای
که ممکن است مفید باشد را بررسی میکند.
علائم اختلال شخصیت وابسته
به گفته ایمی داراموس ، روانشناس، روانشناس بالینی دارای مجوز و نویسنده کتاب “درک اختلال دوقطبی“، اینها برخی از
علائم اختلال شخصیت وابسته هستند .
هنگام تنهایی ناراحت بودن
داشتن ترس عمده از رها شدن
احساس ناتوانی در انجام مسئولیت
نیاز به مشاوره، اطمینان و حمایت عاطفی زیادی دارد
حتی در تصمیم گیری های معمولی به طور مستقل مشکل دارید، مانند اینکه چه بخورید یا چه بپوشید
وقتی شخص دیگری مسئول است و تصمیم می گیرد راحت تر باشید
حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد یا عدم تایید دیگران
ناتوانی در مخالفت با کسی از ترس از دست دادن تایید آنها
هنگامی که روابط به پایان می رسد، احساس درماندگی و ناامیدی می کنید
عدم تمایل به امتحان هر چیز جدید یا چالش برانگیزی
عدم اعتماد به نفس و داشتن دیدگاه بدبینانه
علائم اختلال شخصیت وابسته معمولا در دوران کودکی یا اوایل بزرگسالی و اغلب قبل از ۳۰ سالگی شروع می شود .
علل اختلال شخصیت وابسته
علل دقیق اختلال شخصیت وابسته ناشناخته است. با این حال، عوامل خاصی می توانند در خطر ابتلا به این
بیماری نقش داشته باشند:
روابط توهین آمیز:
افرادی که در روابط خشونت آمیز بوده اند ممکن است در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به
اختلال شخصیت وابسته باشند.
یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ اشاره می کند که افراد مبتلا به این بیماری ممکن است در روابط ناسالم که شامل آزار فیزیکی
و خیانت به شریک زندگی می شود، بیشتر باشد.
تجارب دوران کودکی:
تجربه یک بیماری تهدید کننده زندگی در دوران کودکی، نادیده گرفته شدن در کودکی، یا تجربه کودک آزاری – چه فیزیکی،
چه جنسی، چه عاطفی – می تواند در خطر ابتلا به اختلال شخصیت وابسته نقش داشته باشد.
ژنتیک:
عوامل ژنتیکی می توانند در ایجاد این بیماری نقش داشته باشند. داشتن یکی از اعضای خانواده مبتلا به اختلال شخصیت
وابسته یا اختلال اضطرابی دیگر می تواند شانس شما را برای ابتلا به این بیماری افزایش دهد.
دکتر داراموس میگوید ویژگیهای شخصیتی که این وضعیت را مشخص میکنند، مانند سازگاری و تحمل کم خطر، اغلب ارثی هستند.
اعمال فرهنگی:
برخی از اعمال اجتماعی، مذهبی و فرهنگی بر اطاعت و تکیه بر قدرت تأکید دارند. با این حال، توجه به این نکته مهم است
که ادب یا انفعال به تنهایی از علائم اختلال شخصیت وابسته نیست.
تشخیص اختلال شخصیت وابسته
اختلال شخصیت وابسته را می توان بر اساس ارزیابی روانشناختی توسط یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی روانی تشخیص داد.
اگر مشکوک هستید که شما یا یکی از عزیزانتان ممکن است این عارضه را داشته باشید،
با یک ارائه دهنده مراقبت های روانی قرار ملاقات بگذارید یا از پزشک مراقبت های اولیه خود بخواهید که ارجاع دهد.
به گفته دکتر داراموس، فرآیند تشخیصی ممکن است شامل موارد زیر باشد:
سابقه پزشکی:
ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی از شما سوالاتی در مورد سابقه پزشکی شخصی و خانوادگی شما می پرسد.
آنها احتمالاً هر دارویی را که مصرف میکنید، هر گونه بیماری که در حال حاضر دارید یا در گذشته داشتهاید، و هر
شرایطی که اعضای خانوادهتان تجربه کردهاند، پوشش میدهند.
تست های شخصیت:
تست های شخصیتی وجود دارد که توسط تحقیقات تایید شده است که می تواند در شناسایی
اختلال شخصیت بسیار مفید باشد.
مصاحبه بالینی:
ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی شما یک مصاحبه بالینی مفصل انجام می دهد که احتمالاً مدت و شدت علائم
شما را پوشش می دهد.
آنها همچنین سعی می کنند افکار، احساسات و انگیزه های شما را درک کنند. در مورد اختلالات شخصیت،
فقط رفتار مهم نیست، بلکه انگیزه آن نیز مهم است، زیرا افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته،
اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت خودشیفته همگی میتوانند نیاز به تحسین و تأیید زیادی
داشته باشند، اما به دلایل کاملاً متفاوت.
آزمایشات دیگر:
ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی شما ممکن است نیاز به انجام معاینه فیزیکی یا سایر تست های فیزیکی یا روانی داشته
باشد تا سایر شرایط سلامتی که ممکن است باعث علائم شما شوند را رد کند.
ارزیابی:
بر اساس این عوامل، ارائهدهنده مراقبتهای بهداشتی شما ارزیابی میکند که آیا علائم شما با معیارهای
اختلال شخصیت وابسته فهرستشده در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) ،
که یک کتابچه راهنمای راهنمای متخصصان مراقبتهای بهداشتی است، مطابقت دارد یا خیر.
مصرف مواد، افسردگی، افکار خودکشی یا سوء استفاده از عوارضی هستند که ممکن است در کنار اختلال شخصیت
وابسته وجود داشته باشند. برای ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی مهم است که این شرایط را به طور موازی شناسایی و درمان کنند.
درمان اختلال شخصیت وابسته
در زیر، دکتر داراموس برخی از گزینه های درمانی اختلال شخصیت وابسته را بیان می کند:
درمان فردی:
گزینه های روان درمانی مانند رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) یا رفتار درمانی شناختی (CBT)
می تواند بسیار موثر باشد.
آنها می توانند به شما کمک کنند الگوهای فکری مشکل ساز را با الگوهای سالم تر جایگزین کنید و شما را تشویق کنند
که مستقل تر و متکی به خود باشید.
گروه درمانی:
شرکت در گروه درمانی نیز می تواند مفید باشد، زیرا الگوهای افراد در یک محیط گروهی آشکارتر می شود و
شناسایی و کار روی آنها را آسان تر می کند. همه افراد گروه می توانند از تجربیات، بحث ها و آموخته های مشترک بهره مند شوند.
دارو:
ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی شما ممکن است داروهای ضد افسردگی یا ضد اضطراب را تجویز کند،
در صورتی که افسردگی یا اضطراب برای شما نیز تشخیص داده شده باشد.
هدف درمان اختلالات شخصیت این نیست که کسی را به یک فرد کاملاً متفاوت تبدیل کند، بلکه به آنها کمک میکند
تا نسخهای سالمتر، معتدلتر و کمتر افراطیتر از آنچه که هستند، شوند.
مقابله با اختلال شخصیت وابسته
اگر با اختلال شخصیت وابسته زندگی می کنید، دکتر داراموس راهبردهایی را به اشتراک می گذارد که می تواند به شما در مقابله با آن کمک کند:
انجام کارها را به تنهایی شروع کنید:
مفید است که به آرامی خود را به چالش بکشید تا کارها را به تنهایی انجام دهید ، از چالش های ساده تر شروع کنید
و به سمت چالش های دشوار بروید.
به عنوان مثال، شما می توانید با رفتن به خرید مواد غذایی به تنهایی شروع کنید و به خوردن یک وعده غذایی
در یک رستوران به تنهایی ادامه دهید.
کمی فعالیت بدنی داشته باشید:
شروع ورزش و فشار دادن به خودتان برای انجام هر روز کمی بیشتر می تواند مفید باشد.
یادگیری اینکه میتوانید محدودیتهای جسمی و ذهنی خود را پشت سر بگذارید، میتواند به شما کمک کند تا
احساس قویتر و توانمندی بیشتری داشته باشید.
روی مستقل شدن کار کنید:
روابط خود را با عزیزانتان بررسی کنید و راه هایی را که در آن به دیگران وابسته هستید را شناسایی کنید.
شروع به یادگیری مستقل بودن بدون حمایت آنها، یک قدم در یک زمان کنید. سعی کنید هر هفته یا هر ماه یک
وظیفه را به عهده بگیرید که شخص دیگری برای شما انجام می دهد.
یاد بگیرید که به خود اعتماد کنید:
شروع به گوش دادن به افکار، احساسات و غرایز خود کنید. قبل از اینکه در هنگام تصمیم گیری نظرات دیگران
را جویا شوید، در مورد آنها فکر کنید و به احساس خود توجه کنید.
به دل خود اعتماد کنید و به توانایی خود برای مدیریت نتیجه، مهم نیست که چه باشد، ایمان داشته باشید.
نیاز خود به تایید را بررسی کنید:
به خاطر داشته باشید که دوست داشتن تایید و لذت بردن از آن با نیاز به تایید دیگران برای عملکرد بسیار متفاوت است.
اختلال شخصیت وابسته میتواند باعث شود که به خاطر تصمیمگیری یا تنهایی، اضطراب را تجربه کنید.
زندگی با این می تواند دشوار و ناراحت کننده باشد. با این حال، درمان می تواند به شما کمک کند اعتماد به نفس
و اعتماد بیشتری نسبت به خود داشته باشید، که به نوبه خود می تواند به شما کمک کند مستقل تر و خودکفا شوید.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه : مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.
اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.
اختلال خلقی وضعیتی است که به شدت بر خلق و خو و عملکردهای مرتبط با آن تأثیر می گذارد.
اختلال خلقی یک اصطلاح گسترده است که به انواع مختلف اختلالات افسردگی و اختلالات دوقطبی اشاره دارد که
همگی بر خلق و خو تأثیر می گذارند.
اگر علائم اختلال خلقی دارید، خلق و خوی شما ممکن است از بسیار پایین ( افسرده ) تا بسیار زیاد یا تحریک پذیر ( مانیک ) متغیر باشد.
انواع اختلالات خلقی
با به روز رسانی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) در سال ۲۰۱۳، اختلالات خلقی به دو گروه اختلالات
دوقطبی و وابسته و اختلالات افسردگی تقسیم شدند. انواع اختلالات خلقی عبارتند از:
اختلال افسردگی اساسی (MDD) :
این همان چیزی است که ما اغلب از آن به عنوان افسردگی اساسی یا افسردگی بالینی می شنویم.
این شامل دوره های غم و اندوه شدید، ناامیدی یا پوچی همراه با انواع علائم فیزیکی، شناختی و عاطفی است.
اختلال دوقطبی I :
این اختلال در گذشته افسردگی شیدایی نامیده می شد. شیدایی با خلق و خوی سرخوشانه و/یا تحریک پذیر و افزایش انرژی
یا فعالیت مشخص می شود.
در طول دوره های شیدایی، افراد مبتلا به دوقطبی من نیز به طور منظم درگیر فعالیت های مخاطره آمیزی می شوند که می تواند
منجر به عواقب منفی برای خود و/یا دیگران شود.
اختلال دوقطبی II :
برای تشخیص دوقطبی II، یک فرد باید حداقل یک دوره هیپومانیا فعلی یا گذشته (شکل کمتر شدید شیدایی) و
حداقل یک دوره افسردگی اساسی فعلی یا گذشته داشته باشد، اما سابقه نداشته باشد. هر قسمت شیدایی
اختلال سیکلوتیمیک :
تشخیص نیاز به حداقل دو سال سابقه بسیاری از اپیزودهایی دارد که شبیه هیپومانیا و شبیه افسردگی اساسی هستند،
اما هیچ کدام از این موارد در واقع معیارهای این شرایط را ندارند.
اختلال دوقطبی و مرتبط با آن به دلیل یک بیماری دیگر :
برخی از شرایط پزشکی در واقع می توانند علائم اختلال دوقطبی را ایجاد کنند. این زمانی تشخیص داده می شود
که شواهدی وجود داشته باشد که اختلال خلقی نتیجه فیزیولوژیکی مستقیم یک بیماری پزشکی (نه روانی) است.
اختلال افسردگی ناشی از شرایط پزشکی دیگر :
مشابه اختلال دوقطبی مربوط به یک بیماری دیگر، این تشخیص برای افرادی که علائم افسردگی را دارند استفاده می شود.
با این حال، علائم به طور مستقیم توسط یک بیماری زمینه ای مانند کم کاری تیروئید ایجاد می شود.
اختلال دوقطبی ناشی از مواد/دارو :
فردی را توصیف می کند که علائم اختلال دوقطبی را در نتیجه مصرف الکل، مواد مخدر یا دارو تجربه می کند.
اختلال افسردگی ناشی از مواد/دارو :
این تشخیص زمانی استفاده میشود که فردی اختلال افسردگی را در نتیجه مصرف الکل ، مواد مخدر یا دارو تجربه کند.
سایر اختلالات دوقطبی مشخص یا نامشخص:
این تشخیصها ممکن است زمانی مورد استفاده قرار گیرند که فردی معیارهای هر نوع اختلال دوقطبی دیگری را نداشته باشد،
اما علائم دوقطبی را تجربه میکند (مانند دوره هیپومانیک که فقط دو روز طول میکشد).
سایر اختلالات افسردگی مشخص یا نامشخص :
این تشخیص ها ممکن است زمانی مورد استفاده قرار گیرند که فرد یک اختلال افسردگی را تجربه می کند، اما از نظر فنی
معیارهای کامل هیچ اختلال افسردگی دیگری را ندارد.
این اجازه می دهد تا در مورد استدلال های خاص ارتباط برقرار شود، ارائه معیارهای هیچ اختلال افسردگی خاصی را برآورده نمی کند.
اختلال افسردگی NOS به چه معناست؟
اختلالات خلقی جدید
DSM-5 سه اختلال خلقی جدید اضافه کرد. این شامل:
اختلال اختلال در تنظیم خلقی مخرب :
این اختلال افسردگی به DSM-5 برای کودکان ۶ تا ۱۸ ساله که تحریک پذیری و عصبانیت
مداوم و دوره های مکرر طغیان شدید خلق و خوی بدون هیچ گونه تحریک قابل توجهی از خود نشان می دهند، اضافه شد.
اختلال افسردگی مداوم :
این تشخیص به معنای شامل اختلال افسردگی اساسی مزمن (که برای دو یا چند سال طول کشیده است) و آنچه قبلاً به عنوان اختلال دیس تایمیک یا دیستیمیا شناخته می شد، یک نوع درجه پایین افسردگی است.
اختلال نارسایی پیش از قاعدگی :
این تشخیص بر اساس وجود یک یا چند علامت خاص در هفته قبل از شروع قاعدگی و به دنبال آن برطرف شدن این علائم
پس از شروع است.
این علائم شامل نوسانات خلقی، تحریک پذیری یا عصبانیت ، خلق افسرده یا ناامیدی ، و اضطراب یا تنش، و همچنین
یک یا چند مورد از هفت علامت خلقی دیگر، در مجموع حداقل پنج علامت است.
DSM-5، بازنگری متن (DSM-5-TR) دسته جدیدی را در فصل اختلالات افسردگی و اختلالات دوقطبی اضافه کرد
که به آن اختلال خلقی نامشخص میگویند.
با یک اختلال خلقی نامشخص، یک فرد علائم مشخصه یک اختلال خلقی را نشان می دهد، اما معیارهای پزشک
برای تشخیص اختلال افسردگی یا دوقطبی (از جمله اختلال دوقطبی نامشخص یا اختلال افسردگی نامشخص) را ندارد.
برای ارائه هایی که در آن انتخاب بین یک اختلال افسردگی نامشخص یا اختلال دوقطبی نامشخص دشوار است استفاده می شود.
علائم اختلالات خلقی
اختلالات خلقی می تواند منجر به مشکل در انجام وظایف و خواسته های روزمره زندگی شود.
برخی از افراد، به ویژه کودکان، ممکن است علائم فیزیکی افسردگی، مانند سردردهای غیر قابل توضیح یا معده درد داشته باشند.
از آنجایی که انواع مختلفی از اختلالات خلقی وجود دارد، می توانند اثرات بسیار متفاوتی بر کیفیت زندگی داشته باشند.
به طور کلی، علائم ممکن است شامل موارد زیر باشد:
از دست دادن علاقه به فعالیت هایی که زمانی از آنها لذت می برد
با اختلالات خلقی، این علائم ادامه دارد و در نهایت شروع به تأثیر منفی بر زندگی روزمره می کند. آنها افکار و احساسات
پراکندهای نیستند که هر کس در مواقعی دارد.
علل
هیچکس علت دقیق اختلالات خلقی را نمیداند، اما به نظر میرسد که عوامل مختلفی در ایجاد این اختلالات نقش دارند و
معمولاً در خانوادهها کار میکنند. عدم تعادل شیمیایی در مغز محتمل ترین علت است.
رویدادهای استرسزای زندگی مانند مرگ ، طلاق یا ضربههای روحی نیز میتوانند باعث افسردگی شوند، به
خصوص اگر فردی قبلاً آن را داشته یا یک جزء ژنتیکی وجود داشته باشد.
تشخیص
اختلالات خلقی باید توسط یک متخصص سلامت روان مانند روانپزشک به درستی ارزیابی و درمان شوند .
اگر هر یک از علائم شما در زندگی شما اختلال ایجاد کرده است، به خصوص اگر افکار خودکشی دارید، باید فوراً کمک بگیرید.
پزشک میتواند با انجام یک معاینه فیزیکی و آزمایشهای آزمایشگاهی برای رد هرگونه دلایل فیزیکی علائم شما همراه با
ارزیابی روانپزشکی، شما را تشخیص دهد.
رفتار
میلیونها نفر اختلالات خلقی را تجربه میکنند و با موفقیت درمان میشوند و به آنها کمک میکند زندگی
با کیفیت بهتری داشته باشند.
درمانهای اختلالات خلقی میتواند شامل رواندرمانی ، که به عنوان گفتار درمانی نیز شناخته میشود،
و همچنین داروهایی برای کمک به تنظیم عدم تعادل شیمیایی در مغز باشد. ترکیبی از درمان و دارو اغلب بهترین اقدام است.
درمان
درمان شناختی رفتاری (CBT) یک شکل رایج درمانی است که برای درمان بسیاری از شرایط سلامت روان از جمله افسردگی
و اختلال دوقطبی استفاده می شود.
با CBT، یک درمانگر به شما می آموزد که الگوهای افکار منفی را دوباره چارچوب بندی کنید و با استفاده از مکانیسم
های مقابله ای سالم ، رفتارهای بالقوه مضر را تغییر دهید .
نوع دیگری از درمان که ممکن است برای مبتلایان به اختلالات خلقی توصیه شود خانواده درمانی است.
خانواده درمانی می تواند به عزیزان شما کمک کند تا در مورد وضعیت شما اطلاعات بیشتری کسب کنند، که می تواند
به آنها کمک کند تا در طول درمان بهتر از شما حمایت کنند.
دارو
پزشک ممکن است برای فردی که اختلال خلقی دارد داروهای ضد افسردگی تجویز کند.
داروهای ضد افسردگی برای درمان افسردگی و انواع خاصی از اختلال دوقطبی استفاده می شود.
داروهای تثبیت کننده خلق و خو (مانند لیتیوم )، داروهای ضد روان پریشی غیر معمول یا داروهای ضد تشنج ،
اصلی ترین داروهای مورد استفاده برای درمان اختلال دوقطبی هستند.
دپاکوت (والپروات سدیم)، لامیکتال (لاموتریژین) و تگرتول (کاربامازپین) داروهای ضد تشنج هستند که گاهی برای
درمان علائم اختلال دوقطبی استفاده می شوند.
داروهای ضد تشنج برای درمان تشنج در افراد مبتلا به صرع استفاده می شود، اما مشخص شده است که در
درمان علائم اختلال دوقطبی نیز موثر هستند.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه : مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.
اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.
اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک مشکل جدی سلامت روان است که با روابط، رفتارها، خلق و خوی و احساسات
ناپایدار مشخص می شود. در صورت عدم درمان، BPD می تواند باعث ایجاد مشکلات مهمی در زندگی فرد شود که
کار، مدرسه، رویدادهای روزمره و روابط آنها با دیگران را مختل می کند.
مانند بسیاری از اختلالات روانی، علل BPD پیچیده است و به طور کامل شناخته نشده است. اما با کمک و درمان
مناسب، افراد مبتلا به BPD می توانند زندگی با کیفیت بهتری داشته باشند و علائم خود را کاهش دهند.
چه چیزی باعث اختلال شخصیت مرزی می شود؟
اگر شما یا یکی از نزدیکانتان به اختلال شخصیت مرزی (BPD) مبتلا هستید، ممکن است تعجب کنید که چه چیزی باعث
آن شده است یا اینکه آیا شما مقصر هستید. ایجاد این اختلال پیچیده است و احتمالاً دلایل بالقوه مختلفی وجود دارد،
بنابراین بعید است که یک شخص یا چیزی مقصر باشد.
علل دقیق BPD هنوز شناخته نشده است، اما اکثر کارشناسان معتقدند که BPD در نتیجه عوامل بیولوژیکی، ژنتیکی و
محیطی ایجاد می شود. تئوری هایی که در ادامه می آیند، دارای پشتوانه ای هستند اما به هیچ وجه قطعی نیستند.
تحقیقات بیشتری برای تعیین اینکه چگونه و چرا عوامل مورد بحث در زیر با BPD مرتبط هستند مورد نیاز است.
تاثیرات محیطی
شواهد قوی برای حمایت از ارتباط بین تجارب ناراحت کننده دوران کودکی، به ویژه شامل مراقبان، و ایجاد BPD وجود دارد. انواع تجربیات دوران کودکی که ممکن است با BPD مرتبط باشد عبارتند از:
جدایی زودهنگام از مراقبین
غفلت عاطفی یا فیزیکی
عدم حساسیت والدین
آزار جسمی و جنسی
تصور میشود که تعامل بین عوامل بیولوژیکی و محیط بیاعتبار دوران کودکی ممکن است در مستعد کردن
فرد برای ایجاد BPD با هم کار کند. محیطی که از نظر عاطفی بی اعتبار است، محیطی است که در آن نیازهای
عاطفی کودک برآورده نمی شود.
محیط باطل کننده همیشه برای کسانی که آن را تجربه کرده اند یا برای اطرافیانشان مشهود نیست. این تجربیات
دردناک را می توان پنهان کرد و حتی به عنوان ستایش پنهان کرد.
همه کسانی که BPD دارند این نوع تجربیات دوران کودکی را نداشته اند – اگرچه تعداد زیادی از آنها این
تجربه را داشته اند. و همه کسانی که این نوع تجربیات را دارند BPD ندارند. این احتمال وجود دارد که ترکیبی از عوامل،
به جای یک علت واحد، مسئول اکثر موارد اختلال شخصیت مرزی باشد.
ژنتیک
در حالی که مطالعات اولیه نشان داد که BPD تمایل دارد در خانواده ها ایجاد شود ، برای مدتی مشخص نبود که آیا این
به دلیل تأثیرات محیطی است یا به دلیل ژنتیک. در حال حاضر شواهدی وجود دارد که نشان می دهد علاوه بر محیط،
عوامل ژنتیکی نیز نقش بسزایی دارند.
به طور خاص، مطالعات نشان داده اند که تغییر در ژنی که نحوه استفاده مغز از سروتونین (یک ماده شیمیایی طبیعی در مغز)
را کنترل می کند، ممکن است با BPD مرتبط باشد. به نظر می رسد که افرادی که دارای این تنوع ژنتیکی خاص هستند
در صورت تجربه رویدادهای دشوار دوران کودکی (مثلاً جدایی از مراقبین حمایتی) ممکن است احتمال بیشتری برای ابتلا به BPD داشته باشند.
عوامل بیولوژیکی
چندین مطالعه نشان داده است که افراد مبتلا به BPD هم در ساختار مغز و هم در عملکرد مغزشان تفاوت هایی دارند.
BPD با فعالیت بیش از حد در بخشهایی از مغز که تجربه و بیان احساسات را کنترل میکنند، مرتبط است.
به عنوان مثال، افراد مبتلا به BPD نسبت به افراد بدون BPD، سیستم لیمبیک، ناحیه ای از مغز که ترس، خشم و
پرخاشگری را کنترل می کند، بیشتر فعال می شود. این تفاوت ممکن است مربوط به علائم بی ثباتی عاطفی BPD باشد.
مطالعات جدیدتر همچنین ارتباط بین هورمون اکسی توسین و ایجاد BPD را پیدا کرده است. چه چیزی باعث BPD می شود؟
اگرچه علت دقیق BPD ناشناخته است، اما محققان بر این باورند که عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی و محیطی در این
اختلال پیچیده نقش دارند. به عنوان مثال، شواهد قوی وجود دارد که آسیب های دوران کودکی مانند سوء استفاده
و غفلت ممکن است با BPD مرتبط باشد.
خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.
اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ماو یا شماره تماس۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.
معیارهای BPD چیست؟
BPD یک الگوی فراگیر از بی ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و احساسات است، و همچنین تکانشگری مشخص
که از اوایل بزرگسالی شروع می شود و در زمینه های مختلف وجود دارد، همانطور که با پنج (یا بیشتر) از موارد زیر نشان داده می شود:
احساس پوچی مزمن
بی ثباتی عاطفی در واکنش به رویدادهای روزانه (مثلاً غم و اندوه اپیزودیک شدید، تحریک پذیری یا اضطراب که معمولاً چند ساعت طول می کشد و به ندرت بیش از چند روز طول می کشد)
تلاش های دیوانه وار برای جلوگیری از رها شدن واقعی یا خیالی
اختلال هویت با خودانگاره یا احساس خود به طور مشخص یا دائمی ناپایدار
رفتار تکانشی حداقل در دو زمینه که به طور بالقوه به خود آسیب می رسانند (مانند خرج کردن، رابطه جنسی، سوء مصرف مواد، رانندگی بی احتیاطی، پرخوری)
خشم نامناسب و شدید یا مشکل در کنترل خشم (مانند نمایش مکرر خلق و خو، عصبانیت مداوم، دعواهای فیزیکی مکرر)
الگوی روابط بین فردی ناپایدار و شدید که با افراط بین ایده آل سازی و کاهش ارزش مشخص می شود (همچنین به عنوان ” شکاف ” شناخته می شود.
رفتارهای مکرر خودکشی ، ژستها، یا تهدید، یا رفتار آسیبرسان به خود
افکار پارانوئیدی گذرا و مرتبط با استرس یا علائم شدید تجزیه ای .
درمان اختلال شخصیت مرزی
معمولا، BPD با ترکیبی از دارو و روان درمانی درمان می شود، اگرچه در مواقع بحران، افراد مبتلا به BPD ممکن است
برای ایمن ماندن به دوره های کوتاهی از بستری شدن در بیمارستان نیاز داشته باشند. اخیراً، ابزارهای خودیاری
برای تکمیل درمان های سنتی برای BPD ایجاد شده است.
روان درمانی
روان درمانی سرپایی طولانی مدت یا “گفتگو درمانی” بخش مهمی از هر گونه درمان برای BPD است. تحقیقات نشان داده است
که چندین نوع روان درمانی در کاهش علائم BPD موثر است، از جمله:
رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT)
رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) اولین نوع روان درمانی بود که برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) موثر بود.
DBT شکلی از رفتار درمانی شناختی (CBT) است که بر این موضوع تمرکز دارد که چگونه افکار و باورها می توانند منجر
به اعمال و رفتار شوند. در این درمان، افراد یاد میگیرند که چگونه پریشانی را مدیریت کنند و مهارتهایی را میآموزند تا
به آنها کمک کند تا با احساسات قوی کنار بیایند. ذهن آگاهی بخشی از این رویکرد است.
درمان طرحواره محور
درمان طرحواره محور یک روان درمانی یکپارچه است که جنبه هایی از رفتار درمانی شناختی و نظریه های روانکاوی را در بر می گیرد.
درمان طرحواره محور با این فکر عمل می کند که نیازهای برآورده نشده از دوران کودکی می تواند منجر به شیوه های ناسالم
تفکر درباره جهان شود. این درمان بر به چالش کشیدن این باورها و رفتارهای ناسازگار و تمرکز بر روشهای سالمتر تفکر و مقابله متمرکز است.
درمان مبتنی بر ذهنیت
درمان مبتنی بر ذهنیت برای BPD مورد مطالعه قرار گرفته است و ممکن است به اضطراب و افسردگی و همچنین
عملکرد اجتماعی کمک کند. این درمان بر کمک به مراجع برای شناخت حالات روانی – افکار و احساسات خود و همچنین
افکار و احساسات دیگران که با آنها ارتباط برقرار می کند – متمرکز است. از طریق شناخت، آنها سپس می توانند ببینند
که چگونه این افکار به رفتار خود یا دیگران کمک می کند.
روان درمانی انتقال محور
روان درمانی متمرکز بر انتقال برای BPD مورد مطالعه قرار گرفته است و طبق این مطالعات ممکن است به خوبی یا بهتر از
رفتار درمانی دیالکتیکی باشد. این درمان از مفهوم انتقال استفاده می کند – انتقال احساسات و انتظارات از روابط اولیه به
یک فرد در زمان حال، که یک مفهوم کلیدی در درمان های روان پویشی است. رواندرمانی متمرکز بر انتقال از رابطه بین
مراجع و درمانگر استفاده میکند تا درمانگر بتواند نحوه ارتباط مراجع با دیگران را ببیند. سپس درمانگر می تواند از این آگاهی
برای کمک به فرد در پاسخگویی موثرتر در سایر روابط خود استفاده کند.
داروها
اگرچه در حال حاضر هیچ دارویی برای درمان اختلال شخصیت مرزی تایید شده توسط FDA وجود ندارد، تحقیقات نشان داده است
که برخی از داروها علائم خاصی از این اختلال را کاهش می دهند.
وقتی دارو همراه با روان درمانی استفاده می شود ممکن است برای BPD موثر باشد.
داروها علاوه بر کمک به علائم BPD، ممکن است به شرایط سلامت روانی مانند اضطراب یا افسردگی کمک کنند.
برخی از رایج ترین داروهای تجویز شده برای BPD عبارتند از:
داروهای ضد افسردگی : داروهای ضد افسردگی ممکن است به کاهش احساس افسردگی و اضطراب کمک کنند.
داروهای ضد روان پریشی : داروهای ضد روان پریشی از اولین داروهایی بودند که برای درمان BPD استفاده شدند
و ممکن است به ویژه برای برخی از علائم مشکل ساز BPD مانند عصبانیت، تکانشگری و تفکر پارانوئید مفید باشند.
داروهای ضد اضطراب (داروهای ضد اضطراب): اضطراب می تواند همراه با BPD باشد که برخی از این داروها را مفید
می کند، اما برخی از این داروها به دلیل پتانسیل اعتیادآوری که دارند یک شمشیر دولبه هستند.
تثبیت کننده های خلق / ضد تشنج : تثبیت کننده های خلق ممکن است به تکانشگری و واکنش عاطفی کمک کنند.
درمان های بالقوه دیگر مانند اسیدهای چرب امگا ۳ نیز در حال بررسی هستند. بهترین شواهد برای فواید دارو
در BPD شامل آنتیسایکوتیکهای نسل دوم و تثبیتکنندههای خلقی است.
بهترین راه برای اینکه ببینید کدام گزینه دارویی برای شما مناسب است این است که با
پزشک یا روانپزشک خود صحبت کنید.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه : مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.
اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.
روان درمانی یا گفتاردرمانی راهی است برای کمک به افرادی که دارای انواع وسیعی
از بیماری های روانی و مشکلات عاطفی هستند. روان درمانی می تواند به حذف یا کنترل
علائم نگران کننده کمک کند ، بنابراین فرد می تواند عملکرد بهتری داشته باشد و رفاه و بهبود را افزایش دهد.
مشکلاتی که روان درمانی به آنها کمک می کند شامل مشکلات در کنار آمدن با زندگی روزمره است.
تأثیر ضربه ، بیماری یا از دست دادن پزشکی ، مانند مرگ یکی از عزیزان ؛ و اختلالات روانی خاص
مانند افسردگی یا اضطراب. انواع مختلفی از روان درمانی وجود دارد و برخی از انواع ممکن است
با مشکلات یا مسائل خاصی بهتر کار کنند. روان درمانی ممکن است در ترکیب با دارو یا سایر روش های درمانی استفاده شود.
روان درمانی و دارو درمانی
روان درمانی اغلب همراه با دارو برای درمان بیماری های روانی استفاده می شود. در برخی شرایط ممکن است
دارو به وضوح مفید باشد و در موارد دیگر روان درمانی بهترین گزینه است. برای بسیاری از افراد درمان دارویی
و روان درمانی ترکیبی بهتر از هر کدام به تنهایی است. بهبود شیوه زندگی سالم، مانند تغذیه خوب،
ورزش منظم و خواب کافی، می تواند در حمایت از بهبود و سلامت عمومی مهم باشد.
آیا روان درمانی کار می کند؟
تحقیقات نشان می دهد اکثر افرادی که از روان درمانی استفاده می کنند ، علائم را تسکین می دهند
و بهتر می توانند در زندگی خود عمل کنند. حدود ۷۵ درصد افرادی که وارد روان درمانی می شوند
از مزایای آن برخوردار هستند. در روان درمانی نشان داده شده است که به منظور بهبود احساسات
و رفتارها و با تغییرات مثبت در مغز و بدن در ارتباط است. این مزایا همچنین شامل روزهای بیمار کمتر،
معلولیت کمتر ، مشکلات پزشکی کمتر و افزایش رضایت از کار است.
با استفاده از تکنیک های تصویربرداری مغزی ، محققان توانستند تغییرات را در مغز پس از انجام روان درمانی مشاهده کنند.
مطالعات متعدد تغییرات مغزی را در افراد مبتلا به بیماری های روانی (از جمله افسردگی ، اختلال هراس ، PTSD و سایر شرایط)
در نتیجه انجام روان درمانی مشخص کرده است.
در بیشتر موارد تغییرات مغزی ناشی از روان درمانی مشابه تغییرات ناشی از دارو است.
برای کمک به حداکثر استفاده از روان درمانی ، به عنوان یک تلاش مشترک به درمان نزدیک شوید،
گشاده رو و صادق باشید و برنامه درمانی مورد توافق خود را دنبال کنید. هرگونه تکلیف بین جلسات
را دنبال کنید ، مانند نوشتن در یک مجله یا تمرین آنچه که در مورد آن صحبت کرده اید.
انواع روان درمانی
روانپزشکان و سایر متخصصان سلامت روان از انواع مختلفی از درمان استفاده می کنند.
انتخاب نوع درمان بستگی به بیماری و شرایط خاص بیمار و ترجیح او دارد. درمانگران ممکن است
عناصری از رویکردهای مختلف را برای برآوردن بهترین نیازهای فردی که تحت درمان قرار می گیرد ترکیب کنند.
درمان شناختی رفتاری (CBT) به افراد کمک می کند تا الگوهای فکری و رفتاری مضر یا بی اثر
را شناسایی کرده و تغییر دهند و افکار و رفتارهای عملکردی دقیق تری را جایگزین آنها کنند.
این می تواند به فرد کمک کند تا بر مشکلات فعلی و نحوه حل آنها تمرکز کند.
این اغلب شامل تمرین مهارت های جدید در “دنیای واقعی” است.
CBT می تواند در درمان انواع اختلالات ، از جمله افسردگی ، اضطراب ، اختلالات مربوط به ضربه و
اختلالات خوردن مفید باشد. به عنوان مثال ، CBT می تواند به فرد مبتلا به افسردگی کمک کند
تا الگوهای فکری منفی یا رفتارهای موثر بر افسردگی را تشخیص داده و تغییر دهد.
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و … می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
درمان بین فردی (IPT) یک نوع درمان کوتاه مدت است. این به بیماران کمک می کند تا مسائل
بین فردی اساسی را که مشکل ساز هستند ، مانند اندوه حل نشده ، تغییر در نقش های اجتماعی یا کاری
، درگیری با دیگران و مشکلات مربوط به دیگران ، درک کنند. این می تواند به مردم در یادگیری روش های سالم
برای بیان احساسات و راه های بهبود ارتباط و نحوه ارتباط آنها با دیگران کمک کند. اغلب برای درمان افسردگی استفاده می شود.
رفتار درمانی دیالکتیکی نوع خاصی از CBT است که به تنظیم احساسات کمک می کند.
اغلب برای درمان افراد دارای افکار خودکشی مزمن و افرادی که دارای اختلال شخصیت مرزی
، اختلالات خوردن و PTSD هستند استفاده می شود. این مهارت های جدیدی را آموزش می دهد
که به افراد کمک می کند مسئولیت شخصی خود را برای تغییر رفتارهای ناسالم یا مخرب بر عهده بگیرند.
این شامل درمان فردی و گروهی است.
درمان سایکودینامیکی مبتنی بر این ایده است که رفتار و بهزیستی ذهنی تحت تأثیر تجربیات
دوران کودکی و افکار یا احساسات تکراری نامناسب (ناخودآگاه) (خارج از آگاهی فرد) است.
یک فرد برای بهبود خودآگاهی و تغییر الگوهای قدیمی با درمانگر همکاری می کند تا بتواند مسئولیت
زندگی خود را به طور کامل بر عهده بگیرد.
روانکاوی شکل شدیدتری از روان درمانی است. جلسات معمولاً سه بار یا بیشتر در هفته انجام می شود.
درمان حمایتی از راهنمایی و تشویق برای کمک به بیماران برای توسعه منابع خود استفاده می کند.
این به ایجاد عزت نفس ، کاهش اضطراب ، تقویت مکانیسم های مقابله و بهبود عملکرد اجتماعی و
اجتماعی کمک می کند. روان درمانی حمایتی به بیماران کمک می کند تا با مسائل مربوط به
وضعیت سلامت روانی خود روبرو شوند که به نوبه خود بر بقیه زندگی آنها تأثیر می گذارد.
درمانهای اضافی که گاهی همراه با روان درمانی استفاده می شوند عبارتند از:
درمان با کمک حیوانات-کار با سگ ، اسب یا سایر حیوانات برای ایجاد آرامش ، کمک به ارتباط و کمک به مقابله با ضربه
هنر درمانی خلاق – استفاده از درمان های هنری ، رقص ، نمایشنامه ، موسیقی و شعر
بازی درمانی – به کودکان کمک می کند احساسات و احساسات خود را تشخیص داده و درباره آنها صحبت کنند.
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و … می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
خودکشی عبارت است از اقدام عمدی خود فرد که منجر به مرگ وی شود. رفتار خودکشی هر اقدامی است که می تواند منجر
به مرگ فرد شود ، مانند مصرف بیش از حد مواد مخدر یا تصادف عمدی خودرو.
رفتار
افرادی که در معرض خطر رفتار خودکشی قرار دارند ممکن است به دلایل زیادی به دنبال درمان نباشند ، از جمله:
آنها معتقدند هیچ چیز کمکی نمی کند.
آنها نمی خواهند به کسی بگویند که مشکل دارند.
آنها فکر می کنند درخواست کمک نشانه ضعف است.
آنها نمی دانند برای کمک به کجا مراجعه کنند.
آنها معتقدند که عزیزانشان بدون آنها وضعیت بهتری خواهند داشت.
درمان افرادی که در خطر خودکشی هستند
درمان بستگی به علت زمینه ای افکار و رفتار خودکشی فرد دارد. در بسیاری از موارد ، درمان شامل گفتگو درمانی و دارو است.
گفتاردرمانی
گفتگوی درمانی ، که به روان درمانی نیز معروف است ، یکی از روش های درمانی احتمالی
برای کاهش خطر اقدام به خودکشی است. درمان شناختی رفتاری (CBT) نوعی گفتگوی درمانی است
که اغلب برای افرادی که به فکر خودکشی هستند استفاده می شود.
هدف آن این است که به شما بیاموزد چگونه از طریق رویدادها و احساسات استرس زای زندگی که ممکن است
در افکار و رفتار خودکشی شما مثر باشد ، کار کنید. CBT همچنین می تواند به شما کمک کند تا باورهای منفی
را با باورهای مثبت جایگزین کرده و احساس رضایت و کنترل را در زندگی خود به دست آورید.
ممکن است از تکنیک مشابهی به نام درمان رفتاری دیالکتیکی (DBT) نیز استفاده شود.
دارو
اگر گفتگوی درمانی برای کاهش موفقیت آمیز ریسک کافی نیست ، ممکن است داروهایی برای
کاهش علائم مانند افسردگی و اضطراب تجویز شود. درمان این علائم می تواند به کاهش یا حذف افکار خودکشی کمک کند.
ممکن است یک یا چند نوع از داروهای زیر تجویز شود:
داروهای ضد افسردگی
داروهای ضد روان پریشی
داروهای ضد اضطراب
تغییر سبک زندگی
علاوه بر گفتگو درمانی و دارو ، گاهی اوقات می توان با اتخاذ برخی عادات سالم ،
خطر خودکشی را کاهش داد. این شامل:
پرهیز از مصرف الکل و مواد مخدر. دوری از الکل و مواد مخدر بسیار مهم است ، زیرا این مواد می توانند مهار کننده ها را کاهش داده و احتمال خودکشی را افزایش دهند.
ورزش منظم. ورزش حداقل سه بار در هفته ، به ویژه در خارج از منزل و زیر نور متوسط خورشید، نیز می تواند مفید باشد. فعالیت بدنی باعث تحریک تولید برخی از مواد شیمیایی مغز می شود که به شما احساس شادی و آرامش بیشتری می دهد .
خوب خوابیدن. همچنین داشتن کیفیت کافی خواب مهم است. خواب ضعیف می تواند بسیاری از علائم سلامت روانی را بسیار بدتر کند. اگر در خواب مشکل دارید با پزشک خود صحبت کنید.
علت رفتار خودکشی
دیدگاه علمی فعلی درباره خودکشی این است که گرچه خودکشی پیچیده است اما خودکشی یک رویداد مرتبط با
سلامتی است که شامل مجموعه ای از عوامل ژنتیکی ، محیطی و روانشناختی/رفتاری است.
مطالعات کالبد شکافی روانشناختی به وضوح نشان می دهد که در هر مورد از خودکشی ، متوفیان عوامل متعددی
را برای خودکشی تجربه می کردند. تحقیقات نشان داده است که ۸۵ تا ۹۵ درصد از افرادی که بر اثر خودکشی
جان خود را از دست می دهند ، در هنگام مرگ دارای بیماری روانی قابل تشخیص هستند.
افسردگی یکی از عوامل خطرناک ، قوی و قابل درمان برای خودکشی است .
مدت زمان صرف شده در یک دوره افسردگی قوی ترین پیش بینی کننده خودکشی است.
برای بیماران مبتلا به افسردگی ، خطر خودکشی در دوره هایی که افسردگی شدیدتر است،
و هنگامی که چندین عامل خطر دیگر به هم نزدیک می شوند ، افزایش می یابد. همچنین،
به نظر می رسد خودکشی زمانی رایج تر است که اضطراب شدید بخشی از افسردگی اساسی یا افسردگی دوقطبی باشد .
مواد و روش ها
انتخاب روش برای خودکشی توسط عوامل زیادی تعیین می شود ، از جمله عوامل فرهنگی،
در دسترس بودن وسایل برای خودکشی کامل و جدی بودن قصد.
(ترکیبی از این عوامل مطمئناًبر محبوبیت مسمومیت با سموم دفع آفات به عنوان وسیله ای رایج برای خودکشی در اکثر کشورهای
آسیایی تأثیر می گذارد.) برخی از روش ها (مانند پرش از ارتفاع) عملاً زنده ماندن را غیرممکن می سازد ،
در حالی که برخی دیگر (به عنوان مثال ، مصرف مواد مخدر) ممکن است نجات را امکان پذیر کند.
به با این حال ، استفاده از روشی که ثابت می کند کشنده نیست لزوماً به این معنا نیست که قصد کمتر جدی بوده است.
برای اقدام به خودکشی ، مصرف مواد مخدر رایج ترین روش مورد استفاده است. روش های خشونت آمیز،
مانند تیراندازی و دار زدن ، در بین اقدام به خودکشی غیر معمول است.
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و … می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
افکار خودکشی یا ایده خودکشی به تفکر یا برنامه ریزی برای خودکشی اشاره دارد. افکار می توانند از
ایجاد یک برنامه تفصیلی گرفته تا ملاحظاتی زودگذر متغیر باشند. البته این ها باعث اقدام نهایی خودکشی نیستند.
بسیاری از مردم افکار خودکشی را تجربه می کنند ، به ویژه در زمان استرس یا زمانی که با چالش های روحی و جسمی روبرو هستند.
اگر یکی از عزیزان این افکار را دارد یا در مورد خودکشی صحبت می کند ، ضروری است که برای کمک و محافظت از آنها اقدام کنید.
علائم
شخصی که افکار خودکشی را تجربه می کند یا ممکن است تجربه کند ممکن است علائم یا نشانه های زیر را نشان دهد :
احساس گرفتار شدن یا ناامیدیایده خودکشی به تفکر یا برنامه ریزی برای خودکشی اشاره دارد. افکار می توانند از
ایجاد یک برنامه تفصیلی گرفته تا ملاحظاتی زودگذر متغیر باشند.
تجربه تحریک روانی حرکتی ، مانند قدم گذاشتن یا پیچ خوردن دست ها
خداحافظی با دیگران گویی آخرین بار است
از دست دادن لذت در فعالیتهای لذت بخش قبلی ، مانند غذا خوردن ، ورزش ، تعاملات اجتماعی یا رابطه جنسی
ابراز ندامت شدید و انتقاد از خود
صحبت از خودکشی یا مرگ
ابراز پشیمانی از زنده بودن یا متولد شدن
تعداد قابل توجهی از افرادی که دارای افکار خودکشی هستند افکار و احساسات خود را مخفی نگه می دارند
و هیچ نشانه ای از اشتباه بودن آن نشان نمی دهند.
علل
افکار خودکشی زمانی اتفاق می افتد که فرد احساس می کند دیگر قادر به کنار آمدن با شرایط سخت نیست.
این می تواند ناشی از مشکلات مالی ، مرگ یکی از عزیزان ، پایان رابطه ، یا بیماری ناتوان کننده یا وضعیت سلامتی باشد.
برخی دیگر از شرایط متداول یا رویدادهای زندگی که ممکن است باعث افکار خودکشی شوند شامل اندوه،
سوء استفاده جنسی ، مشکلات مالی ، پشیمانی ، طرد شدن و بیکاری است.
به شرح زیر عوامل خطرمنبع معتبر ممکن است احتمال افکار خودکشی را افزایش دهد:
سابقه خشونت یا خودکشی در خانواده
سابقه خانوادگی کودک آزاری ، غفلت یا ضربه
سابقه مسائل مربوط به سلامت روان
احساس ناامیدی
آگاهی ، شناسایی یا ارتباط با فردی که خودکشی کرده است
انجام رفتارهای بی پروا یا تکانشی
احساس تنهایی یا تنهایی
شناسایی به عنوان L.G.B.T.Q.I.A+ بدون حمایت خانواده یا خانه
عدم دسترسی به مراقبت برای مسائل مربوط به سلامت روان
از دست دادن کار ، دوستان ، امور مالی یا یکی از عزیزان
داشتن بیماری جسمی یا وضعیت سلامتی
داشتن اسلحه یا سایر روشهای کشنده
عدم درخواست کمک به دلیل ترس یا انگ
استرس ناشی از تبعیض و تعصب
آسیب های تاریخی مانند تخریب جوامع و فرهنگ ها
داشتن اقدام به خودکشی قبل
تجربه قلدری یا ضربه
قرار گرفتن در معرض گزارش های تصویری یا هیجان انگیز خودکشی
قرار گرفتن در معرض رفتارهای خودکشی در دیگران
تجربه مشکلات قانونی یا بدهی
قرار گرفتن در معرض مواد مخدر یا الکل
شرایطی که محققان با خطر بالاتری از افکار خودکشی مرتبط می دانند عبارتند از :
خانواده و دوستان ممکن است از طریق گفتار یا رفتار شخص متوجه شوند که ممکن است
در معرض خطر تصور خودکشی قرار داشته باشند.
آنها می توانند با صحبت کردن با شخص و جستجوی حمایت مناسب کمک کنند.
از آنها بپرسید آیا به فکر خودکشی هستند؟ مطالعات نشان می دهد که درخواست خطر را افزایش نمی دهد.
با ماندن در اطراف و برداشتن وسایل خودکشی مانند چاقو ، در صورت امکان ، آنها را ایمن نگه دارید.
به آنها گوش دهید و در کنار آنها باشید.
آنها را تشویق کنید تا با یک خط راهنمایی تماس بگیرند یا با فردی که ممکن است
برای حمایت از او مراجعه کنند ، مانند یک دوست ، یکی از اعضای خانواده یا مربی معنوی ، تماس بگیرند.
پس از گذر از بحران ، پیگیری کنید ، زیرا به نظر می رسد این امر خطر عود را کاهش می دهد.
برای افرادی که تصور خودکشی دارند ، موارد زیر ممکن است مفید باشد:
صحبت با خانواده ، دوستان یا یک کارمند حمایتی در مورد احساسات آنها
از یکی از عزیزان بخواهید که با پزشک خود ملاقات کند و احتمالاً در جلسات با او شرکت کند
اجتناب یا محدود کردن استفاده از الکل و مواد مخدر تفریحی
تا حد امکان با دیگران در ارتباط باشید
ورزش منظم
خوردن رژیم متعادل
حداقل ۷ تا ۸ ساعت در روز بخوابید
اسلحه ، چاقو یا مواد بالقوه مضر را در دسترس قرار ندهید
به دنبال چیزهایی باشید که لذت را به ارمغان می آورند ، مانند موسیقی یا وقت گذرانی در خارج از منزل
جستجو و پایبندی به درمان
پیروی از توصیه های پزشک در مورد مصرف داروهای تجویزی و نظارت بر عوارض جانبی
بسیاری از افراد در مقاطعی از زندگی خود افکار خودکشی را تجربه می کنند. به اشتراک گذاشتن مشکل با ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی ، یکی از عزیزان یا یک کارمند پشتیبانی اغلب می تواند به شما کمک کند.
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و … می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
اعتمااد به نفس نگرشی در مورد مهارت ها و توانایی های شماست. این بدان معناست که شما خود را می پذیرید
و اعتماد دارید و در زندگی خود احساس کنترل دارید. شما نقاط قوت و ضعف خود را به خوبی می شناسید و
نسبت به خود دید مثبتی دارید. شما انتظارات و اهداف واقع بینانه ای تعیین می کنید ، قاطعانه ارتباط برقرار می کنید ،
و می توانید انتقادات را کنترل کنید.
از طرف دیگر ، اعتمااد به نفس پایین ممکن است باعث شود شما احساس پر از اعتماد به نفس داشته باشید ،
منفعل یا مطیع باشید یا در اعتماد به دیگران مشکل داشته باشید. ممکن است احساس حقارت کنید ،
مورد بی مهری قرار بگیرید یا نسبت به انتقاد حساس باشید.
احساس اعتماد به نفس ممکن است به شرایط بستگی داشته باشد.
به عنوان مثال ، شما می توانید در بعضی از زمینه ها ، مانند دانشگاهیان ، بسیار احساس اطمینان کنید ،
اما در رابطه با سایر موارد ، مانند روابط ، اعتماد به نفس ندارید.
داشتن اعتمااد به نفس بالا یا پایین به ندرت به توانایی های واقعی شما مربوط می شود و بیشتر بر اساس ادراکات شما است.
ادراک ، راهی است که شما درباره خود فکر می کنید و این افکار ممکن است ناقص باشد.
اعتماد به نفس پایین ممکن است از تجارب مختلف ناشی شود ، مانند بزرگ شدن در یک محیط حمایت کننده و
حساس ، جدا شدن از دوستان یا خانواده برای اولین بار ، قضاوت بیش از حد سخت درباره خود ، یا ترس از شکست.
افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند غالباً در تفکر اشتباه دارند.
چگونه اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم؟
نقاط قوت خود را بشناسید و تأکید کنید. به خاطر تلاش و پیشرفت خود پاداش دهید و ستایش کنید.
وقتی مانعی گرفتار شدید ، با مهربانی و عطوفت با خود رفتار کنید. به شکست نپردازید.
اهداف واقع بینانه و قابل دستیابی تعیین کنید. انتظار کمال نداشته باشید؛
کامل بودن در هر جنبه از زندگی غیرممکن است.
هنگامی که احساسات شدیدی احساس می کنید سرعت خود را کم کنید و
به طور منطقی درباره شرایط فکر کنید.
پیش فرض های مربوط به خود ، افراد و موقعیت ها را به چالش بکشید.
تشخیص دهید که تجربه های منفی زندگی گذشته ، آینده شما را حکم نمی کند.
احساسات ، اعتقادات و نیازهای خود را مستقیم و با احترام بیان کنید.
بیاموزید که به درخواست های بی دلیل نه بگویید.
در صورت نیاز به کمک بیشتر ، مشاوره فردی نیز می تواند به افزایش اعتماد به نفس شما کمک کند.
اعتماد به نفس به عنوان یک متغیر درون روانشناختی
روانشناسان اجتماعی دریافتند که اعتماد به نفس با سایر متغیرهای روانشناختی افراد ارتباط دارد ،
از جمله پس انداز ، نحوه اعمال نفوذ افراد بر دیگران ، و دانش آموز مسئولیت پذیر بودن. محققان بازاریابی دریافته اند
که اعتماد به نفس عمومی فرد با سطح اضطراب او رابطه منفی دارد.
برخی مطالعات عوامل مختلفی را در کنترل و یا کنترل فرد تحت تأثیر قرار می دهند
که بر اعتماد به نفس وی تأثیر می گذارد.
هیپل و تریورز پیشنهاد می کنند که افراد خودشان را در مورد ویژگی های مثبت و خصوصیات منفی دیگران فریب دهند تا
بتوانند اعتماد به نفس بیشتری نسبت به آنچه در غیر این صورت احساس می کنند ، نشان دهند و در نتیجه آنها را قادر
به پیشرفت اجتماعی و مادی کنند.
دیگران دریافتند که اطلاعات جدید در مورد عملکرد فرد با اعتماد به نفس قبلی فرد
در مورد توانایی آنها در تعامل است. اگر آن اطلاعات خاص بازخورد منفی داشته باشد ، این ممکن است با یک حالت عاطفی
منفی (اعتمااد به نفس پایین) تعامل برقرار کند و باعث بدبختی فرد شود ، که به نوبه خود باعث ایجاد یک نگرش خود
شکنجه می شود که احتمال شکست در آینده را بیش از آنها اعتماد به نفس ندارند.
از سوی دیگر ، برخی همچنین دریافتند که اعتماد به نفس باعث افزایش رفاه عمومی و انگیزه فرد می شود
و بنابراین اغلب عملکرد او را افزایش می دهد. همچنین توانایی فرد در مقابله با استرس و بهداشت روانی را افزایش می دهد.
متاآنالیز ۱۲ مقاله نشان داد که به طور کلی وقتی افراد
موفقیت خود را به علت پایدار نسبت
می دهند (موضوعی که تحت کنترل آنهاست) ،
احتمال موفقیت در آینده کمتر خواهد بود.
اگر فردی شکست خود را به علت ناپایدار نسبت دهد (عاملی خارج از کنترل او ، مانند طوفانی ناگهانی و غیر منتظره)
، احتمال موفقیت در آینده اطمینان بیشتری خواهد داشت. بنابراین ، اگر فردی معتقد باشد
که به دلیل عاملی که از عهده آنها خارج بود ، نتوانستند به هدفی دست یابند (مثلاً سیگار را کنار بگذارند) ،
احتمال اعتماد به نفس او بیشتر است او می تواند در آینده به هدف برسد. این که فردی در تصمیم گیری به
دنبال منابع اطلاعاتی بیشتری است ، به سطح اعتماد به نفس خاص او در آن منطقه بستگی دارد.
با افزایش پیچیدگی یک تصمیم ، فرد بیشتر تحت تأثیر شخص دیگری قرار می گیرد و
به دنبال اطلاعات اضافی می رود.
با این وجود ، افراد همچنین می توانند نسبت به آنچه باور دارند اعتماد به نفس داشته باشند ،
اگر با منابع اطلاعاتی که با عقاید جهانی آنها موافق است مشورت کنند
(مثلا نیویورک تایمز برای لیبرال ها ، فاکس نیوز برای محافظه کاران) ، حتی اگر نمی دانند
چه چیزی فردا اتفاق می افتد چندین روانشناس پیشنهاد می کنند افرادی که اعتماد به نفس دارند تمایل بیشتری
به بررسی شواهدی دارند که هم نگرش آنها را پشتیبانی می کند و هم مغایرت با آنها.
در همین حال ،افرادی که نسبت به دیدگاه خود اعتماد به نفس کمتری دارند و درباره آن دفاعی بیشتری دارند ،
ممکن است اطلاعات فراتر از مقاله را به مطالبی که دیدگاه آنها را به چالش می کشند ترجیح دهند.
رابطه با تأثیرات اجتماعی
اعتماد به نفس فرد می تواند در محیط های مختلف مانند خانه یا مدرسه و با توجه به انواع مختلف روابط و
موقعیت ها متفاوت باشد. در رابطه با جامعه عمومی ، برخی دریافته اند که هرچه اعتماد به نفس
بیشتری در فرد ایجاد شود ، احتمال انطباق او با قضاوت های دیگران کمتر است.
لئون فستینگر دریافت که اعتماد به نفس در توانایی یک فرد تنها در جایی افزایش می یابد یا
کاهش می یابد که این فرد بتواند خود را با دیگران مقایسه کند
که تقریباً در یک محیط رقابتی شبیه یکدیگر هستند.
بعلاوه ، وقتی افراد با اعتماد به نفس پایین از دیگران بازخورد می گیرند ،
در دریافت اطلاعات مربوط به توانایی نسبی و بازخورد آموزنده منفی خود بیزار هستند و
از دریافت بازخورد مثبت بیزار نیستند.
افراد با اعتمااد به نفس بالا می توانند دیگران را به راحتی تحت تأثیر قرار دهند ،
زیرا دیگران آنها را دارای دانش بیشتری می دانند و احتمال قضاوت صحیح را دارند ،
علی رغم این واقعیت که اغلب اوقات یک رابطه منفی بین سطح اعتماد
به نفس و دقت آنها پیدا می شود از ادعاهای آنها وقتی افراد در مورد موضوعی مطمئن و ناشناخته باشند ،
احتمالاً شهادت را باور می کنند ، و از توصیه های افرادی که به نظر می رسد با اعتماد به نفس هستند پیروی می کنند.
با این حال ، به نظر می رسد شهادت روانشناسی خبره در مورد عواملی که حافظه شاهدان عینی را تحت تأثیر قرار می دهند
، باعث کاهش اعتماد هیئت منصفه به اعتماد به نفس می شود.
افراد بیشتر از رهبرانی که اعتماد به نفس کمتری دارند
رهبرانی را انتخاب می کنند.
مردان دگرجنس گرا که اعتمااد به نفس بیشتری نسبت به مردان دیگر دارند ،
بیشتر مجذوب زنان مجرد و شریک می شوند.
فروشندگانی که اعتماد به نفس بالایی دارند ، احتمالاً اهداف بالاتری را برای خود تعیین می کنند و
بنابراین بیشتر در کار می مانند. درآمد بالاتری دارد و رضایت از خدمات مشتری دارد در رابطه با
رهبری ، رهبرانی که اعتماد به نفس بالایی دارند بیشتر از طریق اقناع دیگران را تحت تأثیر قرار می دهند
تا وسایل قهرآمیز.
افراد دارای قدرت کم و در نتیجه اعتماد به نفس بیشتر احتمال دارد که از روشهای فشار زور استفاده کنند
و درگیر شدن شخصاً در حالی که افراد با اعتماد به نفس بالا احتمالاً مشکل را به شخص دیگری ارجاع می دهند
یا برای تأثیرگذاری بر دیگران به رویه های دیوانسالاری متوسل می شوند (به عنوان مثال متوسل شدن به سیاست ها
یا مقررات سازمانی).
دیگران معتقدند که اعتمااد به نفس بر سبک رهبری تأثیر نمی گذارد بلکه فقط با
سالها تجربه نظارتی و برداشت از خود از قدرت ارتباط دارد.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه : مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.
اختلال دو قطبی ، که در گذشته به عنوان بیماری جنون-افسردگی شناخته می شد ، نوعی اختلال مغزی و رفتاری است
که با تغییرات شدید در خلق و خو و انرژی فرد مشخص می شود و عملکرد فرد را با مشکل مواجه می کند.
این بیماری به طور معمول از اواخر بلوغ یا اوایل بزرگسالی شروع می شود ، اگرچه ممکن است در کودکان و بزرگسالان بیشتر ظاهر شود.
افراد اغلب بدون تشخیص و درمان صحیح با این اختلال زندگی می کنند.
علائم اختلال دوقطبی چیست؟
اختلال دو قطبی باعث تغییرات خلقی مکرر یا اپیزودهایی می شود که باعث می شود کسی احساس خیلی بالا (مانیا) یا بسیار پایین (افسردگی) کند.
علائم و نشانه های دوقطبی شامل:
افزایش انرژی ، فعالیت ، بی قراری
حال و هوای سرخوشی
تحریک پذیری شدید
تمرکز ضعیف
افکار مسابقه ای ، گفتگو سریع ، پرش بین ایده ها
بی خوابی
احساس افزایش اهمیت خود
ولگردی و خرج کردن
افزایش رفتار جنسی
سواستفاده در مصرف مواد مخدر ، مانند کوکائین ، الکل و داروهای خواب آور
رفتاری تحریک آمیز ، سرزده یا پرخاشگرانه
انکار اینکه هر چیزی اشتباه است
علائم افسردگی شامل:
خلق و خوی غمگین ، مضطرب یا احساس خالی
احساس ناامیدی و بدبینی
احساس گناه ، بی ارزشی و درماندگی
از دست دادن علاقه یا لذت از فعالیت هایی که قبلاً لذت می برد ، از جمله رابطه جنسی
کاهش انرژی ، خستگی
مشکل در تمرکز ، به خاطر سپردن یا تصمیم گیری
بی قراری و تحریک پذیری
بی خوابی یا خواب زیاد
تغییر در اشتها ، کاهش یا افزایش وزن ناخواسته
علائم بدنی که ناشی از بیماری جسمی یا جراحت نیست
افکار مرگ یا خودکشی
چگونه اختلال دوقطبی تشخیص داده می شود؟
اختلال دو قطبی هنوز با آزمایش خون یا اسکن مغز از نظر فیزیولوژیکی قابل تشخیص نیست.
در حال حاضر ، تشخیص براساس علائم ، روند بیماری و سابقه خانوادگی است.
پزشکان سایر شرایط پزشکی مانند تومور مغزی ، سکته مغزی یا سایر بیماری های اعصاب و روان را که ممکن است
باعث اختلال در خلق و خوی شوند نیز رد می کنند. انواع مختلف اختلال دو قطبی بر اساس الگوی و
شدت دوره های دوقطبی و افسردگی تشخیص داده می شود. پزشکان معمولاً اختلالات مغزی و
رفتاری را با استفاده از رهنمودهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی یا DSM تشخیص می دهند.
طبق DSM ، چهار نوع اساسی از اختلال دو قطبی وجود دارد:
اختلال دو قطبی I
اختلال دو قطبی I عمدتا به دلیل دوره های دوقطبی یا مختلط که حداقل هفت روز طول می کشد
یا با علائم دوقطبی بسیار شدید که فرد به مراقبت فوری در بیمارستان نیاز دارد ، تعریف می شود.
معمولاً فرد دچار دوره های افسردگی نیز می شود که به طور معمول حداقل دو هفته طول می کشد.
علائم دوقطبی یا افسردگی باید یک تغییر اساسی در رفتار طبیعی فرد باشد.
اختلال دو قطبی II
اختلال دو قطبی II با الگویی از دوره های افسردگی که با اپیزودهای هیپومانیک به جلو و عقب منتقل می شوند ،
تعریف می شود ، اما هیچ قسمت دوقطبی یا مخلوط کامل وجود ندارد.
اختلال دو قطبی که در غیر این صورت مشخص نشده باشد (BP-NOS) هنگامی تشخیص داده می شود
که فردی علائم بیماری را داشته باشد که معیارهای تشخیصی برای دو قطبی I یا II را نداشته باشد.
علائم ممکن است به اندازه کافی طولانی نشود یا علائم کمی در فرد وجود داشته باشد تا بتواند
با دو قطبی I یا II تشخیص داده شود. با این حال ، علائم به وضوح از محدوده طبیعی رفتار فرد خارج است.
اختلال سیکلوتایمیک یا سیکلوتیمیا نوعی خفیف از اختلال دو قطبی است. در افرادی که سیکلوتیمیا دارند ،
دوره هایی از هیپومانیا وجود دارد که حداقل به مدت دو سال با افسردگی خفیف به جلو و عقب تغییر می کند.
با این حال ، علائم مورد نیاز تشخیصی هر نوع اختلال دو قطبی را برآورده نمی کند.
چگونه اختلال دوقطبی درمان می شود؟
در حالی که هیچ درمانی برای اختلال دو قطبی وجود ندارد ، اما با روان درمانی و داروها قابل درمان و کنترل است.
داروهای تثبیت کننده حالت معمولاً اولین انتخاب در داروها هستند. لیتیوم متداول کننده ایجاد کننده خلق و خو است.
از داروهای ضد تشنج معمولاً برای درمان اختلالات تشنج استفاده می شود و بعضی اوقات اثرات تثبیت کننده
خلق و خوی مشابه داروهای ضد روان پریشی و ضد افسردگی را به همراه دارد.
وقتی درمان مداوم باشد ،اختلال دو قطبی بسیار بهتر کنترل می شود. تغییرات خلق و خوی
می تواند حتی در شرایطی که کسی تحت درمان استرخ دهد و باید فوراً به پزشک گزارش شود.
با تنظیم روش درمانی ، ممکن است دوره های کامل را برطرف کند.
علاوه بر دارو ، روان درمانی به افراد مبتلا به اختلال دو قطبی و خانواده های آنها پشتیبانی ، راهنمایی و آموزش می دهد.
مداخلات روان درمانی باعث افزایش ثبات خلقی ، بستری شدن در بیمارستان و بهبود عملکرد کلی می شود.
تکنیک های رایج شامل رفتار درمانی شناختی ، آموزش روان درمانی و خانواده درمانی است.
تفاوت افسردگی و اختلال دو قطبی چیست؟
تفاوت اصلی بین اختلال دو قطبی و افسردگی به دلیل وجود عمده قسمت های جنون است.
به همین دلیل است که افسردگی به تنهایی برای تشخیص فرد با دو قطبی کافی نیست.
با این حال ، یک مرحله جنون (مطابق با معیارهای DMS-IV) برای تشخیص دو قطبی کافی است.
جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه : مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.