برچسب: مرکز مشاوره هیلان

پارانویا چیست و نشانه های آن

پارانویا

پارانویا

پارانویا شامل احساسات و افکار شدید مضطرب یا ترسناک است که اغلب با آزار و اذیت، تهدید یا توطئه مرتبط است.

پارانویا می تواند با بسیاری از شرایط سلامت روان رخ دهد، اما اغلب در اختلالات روان پریشی وجود دارد .

وقتی افکار و باورهای غیرمنطقی چنان ثابت می‌شوند که هیچ چیز نمی‌تواند فرد را متقاعد کند که آنچه فکر می‌کند
یا احساس می‌کند درست نیست، افکار پارانوئید می‌توانند به هذیان تبدیل شوند.

هنگامی که فردی مبتلا به پارانویا یا هذیان است، اما علائم دیگری ندارد (مانند شنیدن یا دیدن چیزهایی که وجود ندارند)،
ممکن است به چیزی مبتلا شود که به آن اختلال هذیانی می گویند. از آنجایی که فقط افکار تحت تأثیر قرار می گیرند،
یک فرد مبتلا به اختلال هذیانی معمولاً می تواند در زندگی روزمره کار کند و کار کند، با این حال، ممکن است
زندگی آنها در نتیجه هذیان هایش محدود و منزوی شود.

اختلال هذیانی با باور (ها) یا سوء ظن یا سوء ظن غیرمنطقی یا شدید مشخص می شود که شخص به درستی آن معتقد است.

این باورها ممکن است عجیب و غریب و غیرممکن به نظر برسند (عجیب) یا در قلمرو چیزی

که ممکن است (غیر عجیب) قرار بگیرند. علائم باید به مدت یک ماه یا بیشتر ادامه داشته باشد تا فرد مبتلا
به اختلال هذیانی تشخیص داده شود.

 نشانه های پارانویا

علائم پارانویا و اختلالات هذیانی شامل بی اعتمادی یا سوء ظن شدید و غیرمنطقی است که می تواند باعث
ایجاد احساس ترس، خشم و خیانت شود.

برخی از باورها و رفتارهای افراد مبتلا به علائم پارانویا عبارتند از: بی اعتمادی، هوشیاری بیش از حد (مداوم به دنبال تهدید)،
مشکل در بخشش، نگرش تدافعی در پاسخ به انتقادات خیالی، اشتغال به انگیزه های پنهان،
ترس از فریب خوردن یا سوء استفاده، مشکل در آرامش، یا بحث انگیز بودن

 علل پارانویا

در حالی که ما علت دقیق پارانویا را نمی دانیم، ترکیبی از عوامل بیولوژیکی و محیطی می تواند نقش داشته باشد.

 تحقیقات عوامل محیطی و بیولوژیکی زیر را که می توانند نقش مهمی ایفا کنند شناسایی کرده اند :

  • غفلت عاطفی دوران کودکی
  • غفلت جسمی دوران کودکی
  • غفلت از نظارت دوران کودکی
  • پیوندهای ژنتیکی بین اسکیزوفرنی و اختلالات شخصیت اسکیزوتایپی
    (در حالی که مطالعات نشان می‌دهد این ارتباط ممکن است به آن اندازه که قبلا تصور می‌شد قوی نباشد).

 توهم چیست؟

هذیان یک باور عجیب و غریب است که شخص قاطعانه بر صحت آن اصرار دارد، علیرغم شواهدی که اینطور نیست.

باورهای فرهنگی که ممکن است عجیب به نظر برسند اما به طور گسترده پذیرفته شده اند، توهم محسوب نمی شوند.

هذیان ممکن است شامل پارانویا باشد یا نباشد. دو مورد از رایج ترین انواع هذیان، هذیان عظمت یا هذیان است.

هذیان عظمت، باورهای نادرستی به برتری یا هویت فرد است که با واقعیت در تضاد است.
افرادی که توهمات عظمت را تجربه می کنند، نه تنها عزت نفس بالایی دارند، بلکه به عظمت و اهمیت
اغراق آمیز خود اعتقاد دارند. گاهی اوقات این شامل این می شود که خود را یک شخصیت مشهور یا مذهبی بدانیم.

هذیان های آزاردهنده نوعی از پارانویا هستند که در آن فرد معتقد است که دیگران علیرغم شواهد مخالف قصد دارند به او آسیب برسانند.

 درمان ها

پارانویا معمولا با ترکیبی از دارو درمانی و درمان شناختی رفتاری درمان می شود . مهمترین عنصر در درمان پارانویا
و اختلالات هذیانی ایجاد یک رابطه اعتماد بین فرد مبتلا به اختلال و ارائه دهنده برای کاهش تأثیر افکار ترسناک غیرمنطقی و بهبود مهارت های اجتماعی است.

افراد مبتلا به پارانویا یا اختلالات هذیانی ممکن است در ابتدا با روند درمان مشکل داشته باشند زیرا علائم اغلب شامل
تحریک پذیری، مراقبت عاطفی و خصومت احتمالی است. اغلب اوقات، پیشرفت در هذیان های پارانوئید
و به ویژه اختلالات هذیانی کند است. صرف نظر از سرعت کند، بازیابی و اتصال مجدد امکان پذیر است.

 



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , ,

تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی و درمان آن

شخصیت ضد اجتماعی و درمان آن

شخصیت ضد اجتماعی و درمان آن

افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی به احتمال زیاد باور نمی کنند که به کمک نیاز دارند.
اما ممکن است به دلیل علائم دیگری مانند افسردگی، اضطراب یا طغیان عصبانیت از ارائه دهنده مراقبت های
بهداشتی اولیه خود کمک بگیرند. یا ممکن است برای مشکلات ناشی از مصرف الکل یا مواد مخدر به دنبال درمان باشند.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی ممکن است توصیف دقیقی از علائم خود ارائه نکنند.

یک عامل کلیدی در تشخیص نحوه ارتباط فرد با دیگران است. با اجازه، خانواده و دوستان ممکن است
بتوانند اطلاعات مفیدی را ارائه دهند.

پس از معاینه پزشکی برای کمک به رد سایر شرایط پزشکی، ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی ممکن است
به یک ارائه دهنده سلامت روان با تجربه در تشخیص و درمان اختلال شخصیت ضد اجتماعی ارجاع دهد.

تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی معمولا بر اساس موارد زیر است:

  • یک آزمایش سلامت روان که شامل صحبت در مورد افکار، احساسات، روابط، الگوهای
    رفتاری و سابقه خانوادگی است.
  • علائم.
  • سابقه شخصی و پزشکی.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی معمولاً قبل از ۱۸ سالگی تشخیص داده نمی شود. اما برخی از علائم ممکن است
در دوران کودکی یا اوایل نوجوانی رخ دهد.

شناسایی زودهنگام اختلال شخصیت ضد اجتماعی ممکن است به بهبود نتایج بلندمدت کمک کند.

رفتار

درمان اختلال شخصیت ضداجتماعی چالش برانگیز است، اما برای برخی افراد، درمان و پیگیری دقیق در درازمدت
ممکن است کمک کننده باشد. به دنبال ارائه دهندگان پزشکی و سلامت روان با تجربه در درمان اختلال شخصیت ضد اجتماعی باشید.

درمان به وضعیت هر فرد، تمایل او برای شرکت در درمان و شدت علائم بستگی دارد.

گفتار درمانی

گفتار درمانی که به آن روان درمانی نیز می گویند، گاهی برای درمان اختلال شخصیت ضد اجتماعی استفاده می شود.

درمان ممکن است شامل مدیریت خشم و خشونت، درمان مشکلات ناشی از الکل یا مواد مخدر و درمان سایر
شرایط سلامت روان باشد.

اما گفتار درمانی همیشه موثر نیست، به خصوص اگر علائم شدید باشند و فرد نتواند اعتراف کند که در ایجاد
مشکلات جدی نقش دارند.

داروها

هیچ دارویی به طور خاص توسط سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) برای درمان اختلال شخصیت ضداجتماعی تایید نشده است.

ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی ممکن است برای شرایطی که گاهی همراه با اختلال شخصیت
ضداجتماعی رخ می دهد، مانند اضطراب یا افسردگی، یا برای علائم پرخاشگری، دارو تجویز کنند.

مهارت برای اعضای خانواده

افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی اغلب رفتار می کنند و باعث رنج دیگران می شوند – با پشیمانی محدود.

اگر یکی از عزیزانتان مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی است، بسیار مهم است که از خودتان نیز کمک بگیرید.

یک ارائه‌دهنده سلامت روان می‌تواند مهارت‌هایی را به شما آموزش دهد تا یاد بگیرید چگونه حد و مرزها را تعیین کنید و
به محافظت از خود در برابر پرخاشگری، خشونت و خشم رایج در اختلال شخصیت ضد اجتماعی کمک کنید.

ارائه دهنده همچنین می تواند استراتژی هایی را برای مقابله توصیه کند.

به دنبال ارائه دهنده سلامت روانی باشید که در زمینه مدیریت اختلال شخصیت ضداجتماعی آموزش و تجربه داشته باشد.

از ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی عزیز خود برای معرفی بخواهید. ارائه‌دهنده ممکن است بتواند گروه‌های
حمایتی را برای خانواده‌ها و دوستانی که تحت تأثیر اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند، توصیه کند.

 



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , ,

اختلال شخصیت ضد اجتماعی

اختلال شخصیت ضد اجتماعی

اختلال شخصیت ضد اجتماعی

اختلال شخصیت ضد اجتماعی که گاهی به آن سوسیوپاتی نیز گفته می شود، یک وضعیت سلامت روانی است که در آن فرد
به طور مداوم به درستی و نادرستی توجهی نشان نمی دهد و حقوق و احساسات دیگران را نادیده می گیرد.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی تمایل دارند عمداً دیگران را عصبانی یا ناراحت کنند و با دیگران رفتاری خشن یا
بی‌تفاوتی ظالمانه داشته باشند. آنها فاقد پشیمانی هستند یا از رفتار خود پشیمان نیستند.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی اغلب قانون را زیر پا می گذارند و مجرم می شوند. آنها ممکن است دروغ بگویند،
رفتار خشونت آمیز یا تکانشی داشته باشند و در مصرف مواد مخدر و الکل مشکل داشته باشند. آنها در انجام مداوم
مسئولیت های مربوط به خانواده، کار یا مدرسه مشکل دارند

علائم

علائم اختلال شخصیت ضد اجتماعی به طور مکرر عبارتند از:

  • نادیده گرفتن حق و باطل.
  • دروغ گفتن برای سوء استفاده از دیگران.
  • عدم حساسیت و احترام به دیگران
  • استفاده از جذابیت یا شوخ طبعی برای دستکاری دیگران برای منافع شخصی یا لذت.
  • داشتن حس برتری و عقیده فوق العاده.
  • داشتن مشکلات با قانون، از جمله رفتار مجرمانه.
  • خصومت، تهاجمی، خشونت آمیز یا تهدید کننده برای دیگران.
  • عدم احساس گناه در مورد آسیب رساندن به دیگران.
  • انجام کارهای خطرناک بدون توجه به امنیت خود یا دیگران.
  • بی مسئولیت بودن و ناتوانی در انجام مسئولیت های کاری یا مالی.

بزرگسالان مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی معمولاً علائم اختلال سلوک را قبل از ۱۵ سالگی نشان می دهند.
علائم اختلال سلوک شامل مشکلات رفتاری جدی و مداوم است، مانند:

  • پرخاشگری نسبت به مردم و حیوانات.
  • تخریب اموال.
  • دروغ و بی صداقتی.
  • سرقت.
  • نقض جدی قوانین.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی یک بیماری مادام العمر در نظر گرفته می شود. اما در برخی از افراد، علائم خاصی
– به ویژه رفتارهای مخرب و مجرمانه – ممکن است در طول زمان کاهش یابد.

مشخص نیست که آیا این کاهش نتیجه تأثیر پیری بر ذهن و بدن آنها، افزایش آگاهی از تأثیر رفتار ضد اجتماعی
بر زندگی آنها است یا عوامل دیگر.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد

افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی به احتمال زیاد به تنهایی به دنبال کمک نیستند. اگر مشکوک هستید
که یکی از دوستان یا اعضای خانواده ممکن است به این عارضه مبتلا باشد، ممکن است به آرامی به آن شخص پیشنهاد دهید
که از یک ارائه دهنده سلامت روان کمک بگیرد و به او پیشنهاد دهید که یکی را پیدا کند.

برای رزرو وقت با خانم دکتر راحله صادقی کلیک کنید.

علل

شخصیت ترکیبی از افکار، عواطف و رفتارهایی است که همه را منحصر به فرد می کند. این روشی است که مردم
به دنیای بیرون می‌بینند، درک می‌کنند و با آن ارتباط برقرار می‌کنند و همچنین چگونه خودشان را می‌بینند.
شخصیت در دوران کودکی شکل می گیرد. احتمالاً توسط ژن های ارثی و همچنین موقعیت ها و تجربیات زندگی شکل گرفته است.

علت دقیق اختلال شخصیت ضد اجتماعی مشخص نیست، اما:

  • ژن ها ممکن است شما را در برابر ابتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی آسیب پذیر کنند – و
    موقعیت های زندگی، به ویژه بی توجهی و سوء استفاده، ممکن است باعث ایجاد آن شود.
  • تغییرات در نحوه عملکرد مغز ممکن است در طول رشد مغز ایجاد شده باشد.

عوامل خطر

به نظر می رسد عوامل خاصی خطر ابتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی را افزایش می دهند، مانند:

  • تشخیص اختلال سلوک دوران کودکی
  • سابقه خانوادگی اختلال شخصیت ضد اجتماعی یا سایر اختلالات شخصیتی یا شرایط سلامت روان.
  • تجربه سوء استفاده یا بی توجهی در دوران کودکی.
  • زندگی خانوادگی ناپایدار یا خشونت آمیز در دوران کودکی.

مردان بیش از زنان در معرض خطر ابتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند.

عوارض

عوارض و مشکلات ناشی از اختلال شخصیت ضد اجتماعی ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • همسر آزاری یا کودک آزاری یا بی توجهی.
  • مشکلات با الکل یا مواد مخدر.
  • در زندان یا زندان بودن
  • اقدام به خودکشی یا تلاش برای کشتن شخص دیگری.
  • داشتن سایر شرایط سلامت روان مانند افسردگی یا اضطراب.
  • مشکلات مالی، تحصیلی یا اجتماعی.
  • زود مردن، معمولاً به دلیل خشونت.

جلوگیری

هیچ راه مطمئنی برای جلوگیری از بروز اختلال شخصیت ضد اجتماعی در افراد در معرض خطر وجود ندارد.
از آنجایی که تصور می شود رفتار ضد اجتماعی ریشه در دوران کودکی دارد، والدین، معلمان و پزشکان اطفال ممکن است
علائم هشدار دهنده اولیه را ببینند.

ممکن است تلاش برای شناسایی افرادی که بیشتر در معرض خطر هستند، مانند کودکانی که علائم اختلال سلوک را
نشان می‌دهند، و سپس ارائه مداخلات اولیه کمک کند.



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , ,

آسیب خودشیفتگی چیست؟

آسیب خودشیفتگی

آسیب خودشیفتگی چیست؟

زمانی که یک فرد خودشیفته احساس می کند که تصویر بزرگ، برتر و مستحق او در معرض تهدید یا چالش قرار گرفته است،
چیزی را تجربه می کند که “آسیب خودشیفته” نامیده می شود.

این به طور خاص به احساس یک فرد از حمله به خود (واقعی یا خیالی) اشاره دارد تا اینکه احساسات شخص آسیب
دیده یا هر نوع درد عاطفی.

آسیب خودشیفتگی معمولاً برای فرد خودشیفته غیرقابل تحمل است و مکانیسم‌های دفاعی خودپسندانه از جمله خشم،
خشونت و کینه‌جویی را به وجود می‌آورد .

تا حدودی، همه ما می توانیم آسیب خودشیفتگی را تجربه کنیم. در اصطلاح روانکاوانه ، به درد روانی اطلاق می شود
که هویت، خودانگاره و عزت نفس ما و نحوه ادراک ما توسط دیگران را تهدید می کند.

آنها تهدیدها و زخم هایی هستند که احساس ما را از کیستی و چیستی مختل می کنند. واکنش عاطفی به
این آسیب ها شرم، تحقیر و خشم است.

آسیب خودشیفتگی به هرگونه تهدیدی برای عزت نفس یا ارزش خود فرد خودشیفته اشاره دارد.

این می تواند زمانی اتفاق بیفتد که یک خودشیفته احساس کند مورد انتقاد قرار می گیرد، نادیده گرفته می شود،
یا در غیر این صورت توجه یا تحسینی که فکر می کند سزاوار آن است دریافت نمی شود.

با این حال، فردی که در مقیاس خودشیفتگی بالاتر است، رفتار و گفتار دیگران را سریعتر به عنوان یک آسیب درک
می کند و واکنش شدیدتری به آن خواهد داشت.

اغلب، این آسیب‌ها به‌طور عینی به‌عنوان آسیب تلقی نمی‌شوند، اما یک فرد خودشیفته نسبت به رفتار و گفتار
دیگران بسیار حساس است: آنها تمایل به تجزیه و تحلیل بیش از حد دارند و تقریباً در تلاش برای یافتن توهین‌ها و اهانت‌ها هستند.

چه چیزی باعث آسیب خودشیفتگی می شود؟

آسیب خودشیفتگی زمانی ایجاد می شود که احساس فرد نسبت به کیست خود مختل شود. یک فرد بسیار خودشیفته
دنیایی فانتزی ساخته است که در آن برتر، باشکوه و مورد علاقه همه هستند.

این یک خودانگاره به ویژه شکننده است که به راحتی و اغلب تهدید می شود.

علل آسیب خودشیفتگی را می توان به دسته های زیر تقسیم کرد:

استحقاق

در هسته اصلی آسیب خودشیفتگی، استحقاق نهفته است. افراد خودشیفته احساس می کنند که مستحق توجه،
تحسین و توجه مثبت بی قید و شرط دیگران هستند.

وقتی این نیازها برآورده نمی‌شوند، احساس می‌کنند که حق دارند عمل کنند. که آنها حق دارند خشمگین شوند
و با “تخریب” منبع آسیب پاسخ دهند.

علاوه بر این، به دلیل اعتقادات خودپسندانه، آنها نمی توانند مسئولیت را بپذیرند، بلکه احساس می کنند که مستحق
عذرخواهی هستند.

تهدیدات برای خودانگاره/ کمال گرایی

تصویر بزرگ خودشیفته یک مکانیسم بقا است. قلعه ای که آنها در اطراف خود ساخته اند و آنها را از پذیرش اینکه آنها
انسان های معمولی هستند محافظت می کند. از نظر آنها فقط افراد خاص و کامل سزاوار محبت، توجه و تحسین هستند.

بنابراین اگر این قلعه مورد حمله قرار گیرد با تمام توان از آن دفاع می کنند.

تهدیدی که برای تصویر آنها از خود ایجاد می‌کند می‌تواند شامل هر نوع انتقادی باشد، حتی زمانی که به صورت
سازنده ارائه شود. این می تواند به این معنی باشد که به دلیل رفتار آنها مورد انتقاد قرار می گیرند، حتی زمانی که
این رفتار غیرقابل قبول بود.

در نتیجه آسیب، عصبانیت را تجربه می کنند که اغلب (ناخودآگاه) از احساس شرم یا تحقیر ناشی می شود.

چالش‌هایی برای تسلط خود-ادراکی

افراد بسیار خودشیفته به برتری و تسلط خود متقاعد شده اند، به این معنی که نیاز مفرط به کنترل محیط خود و
سایر افراد دارند.

وقتی تسلط خود ادراک شده آنها به چالش کشیده می شود، آنها این را به عنوان یک آسیب خودشیفته تجربه می کنند
– ” چطور جرات می کنی من را به چالش بکشی ؟”

اگر با آنها مخالفت یا بحث کنید یا احساس کنند که کنترل شما را از دست می دهند، این موقعیت قدرت آنها را به چالش
می کشد. خشم بعدی راهی است برای خودشیفته تا احساس کند کنترل خود را پس گرفته است.

در اینجا یک مثال از یک مطالعه کیفی آورده شده است :

“لحظه ای که من در برابر او ایستادم یا او احساس کرد که کنترل خود را از دست می دهد،
پرخاشگر و خشن می شود. . . یک بار با هم دعوا می کردیم و او می دانست که دارد بحث را از دست می دهد،
اتو را گرفت، آن را دو اینچی از صورتم گرفت و گفت: “تو را می سوزانم و دیگر هیچ کس به تو نگاه نخواهد کرد.”

ترس از رها شدن

برای یک فرد خودشیفته، رها شدن نهایت آسیب خودشیفتگی است، زیرا تهدیدی برای از بین بردن منبع
عرضه خودشیفته (توجه، تحسین و کنترل) است و مطلوبیت (یا کمال خود ادراک شده) را زیر سوال می برد.

در این زمینه، رها کردن می‌تواند به ترک فیزیکی آن‌ها یا ایجاد احساس نامطلوب یا بی‌اهمیتی در آنها اشاره داشته باشد،
مثلاً خودداری از محبت یا رابطه جنسی، دویدن به دنبال آن‌ها پس از مشاجره و غیره.

اگر احساس کنند در حال رها شدن هستند، باعث می شود فرد خودشیفته احساسات غیر قابل تحمل و خشم خودشیفته را تجربه کند.

چه اتفاقی می افتد وقتی که شما باعث آسیب خودشیفتگی می شوید؟

آسیب خودشیفتگی عمیق می‌شود و بنابراین یک فرد بسیار خودشیفته احساس می‌کند که حق دارد به هر طریقی واکنش
نشان دهد که غرور و عزت نفس او را بازگرداند.

بنابراین، اگر مدیریت نشود، آسیب خودشیفتگی ناگزیر به خشم خودشیفتگی منجر می‌شود ، از جمله:

پرخاشگری آشکار

این می تواند شامل آزار کلامی، فیزیکی یا جنسی و/یا تهدید باشد.

پرخاشگری منفعل

رفتار پرخاشگرانه منفعل روشی غیرمستقیم برای ابراز احساسات منفی (مثلا خشم یا رنجش) است و بنابراین فرصتی
برای رفع مشکل اساسی فراهم نمی کند. ممکن است کناره گیری، عبوس کردن، یا اظهارنظرهای کنایه آمیز باشد.

انکار

ممکن است با آنها در مورد رفتارشان (مثلاً تقلب، دروغ گفتن یا نام بردن از شما) با آنها روبرو شوید و آنها آن را انکار کنند.

احساس بزرگ خود از خود به آنها اجازه نمی دهد بپذیرند که اشتباه کرده اند یا کمتر از کامل هستند، بنابراین حتی در صورت
وجود شواهد روشن، هرگونه اشتباهی را انکار می کنند.

این معمولاً نوعی از خود شیفتگی است که در آن سعی می‌کنند شما را گیج کنند یا در درک خود از واقعیت شک کنید.

به عنوان مثال، آنها ممکن است بگویند “این هرگز اتفاق نیفتاد” یا “من هرگز چنین کاری را انجام نمی دهم”.

کاهش ارزش

در یک زمینه بین فردی، کاهش ارزش به کاهش ارزش یا اهمیت کسی اشاره دارد. آنها ممکن است به شما بگویند
“چیزی برای شما وجود دارد” یا “تو دیوانه ای” یا “بدون من، تو هیچی”.

پایین انداختن شخص دیگری راهی برای خودشیفته برای تسلط خود و انتقام گرفتن از شخصی که باعث آسیب
خودشیفتگی شده است.

مخالفت

مخالفت یا نه گفتن با شخص دیگری، اغلب بدون دلیل، باعث می شود فرد خودشیفته احساس کند که قدرت دارد و
در نتیجه تسلط و برتری خود را تأیید می کند.

ممکن است شروع به پرسیدن یک سوال کنید، و قبل از اینکه کار را تمام کنید، آنها قبلاً نه گفتند و مکالمه را تعطیل کردند.

یا ممکن است در مورد موضوعی با شما مخالفت کنند حتی اگر قبلاً با شما موافق بوده باشند.

درمان خاموش

امتناع از برقراری ارتباط با کسی می تواند راهی برای جلوگیری از درگیری باشد، اما می تواند به عنوان تنبیه و کنترل
نیز مورد استفاده قرار گیرد. درمان بی‌صدا باعث می‌شود فرد احساس عدم اطمینان، اضطراب و طرد شدن کند.

کنار آمدن با این احساسات دشوار است، که این احتمال را بیشتر می‌کند که قربانی عذرخواهی کند یا نیازهای خودشیفته
را برطرف کند – به او کنترل بدهد.

قربانی بازی می کند

برای یک فرد بسیار خودشیفته، فراخوانی شدن برای رفتار ضعیف به عنوان یک آسیب خودشیفتگی تلقی می شود.
زیرا این بدان معناست که آنها کار اشتباهی انجام داده اند که برتری یا کمال خود را تضعیف می کند.

بنابراین، به جای اینکه به خاطر رفتارشان مالکیت داشته باشند یا از آنها عذرخواهی کنند، جدول را برمی گردانند و
نقش قربانی را بازی می کنند.

این نوعی دستکاری است که با هدف ایجاد احساس گناه در شما و تضعیف استدلال/ادعای شما، که در
نهایت به آنها قدرت می‌دهد.

فرافکنی

فرافکنی تدافعی به معنای فرافکنی احساسات، افکار و رفتارهای خود به شخص دیگری به عنوان راهی برای جلوگیری
از مواجهه با آنها در خود است. این بدان معناست که اگر یک خودشیفته شما را به تقلب متهم می کند،
ممکن است به این دلیل باشد که خودشان خیانت می کنند.

یا اگر شما را «زشت» خطاب کنند، ممکن است این احساس را در مورد خودشان داشته باشند و آن را به شما نشان دهند.

خودشیفته ها باید عزت نفس متورم خود را حفظ کنند، قلعه ای که در اطراف خود ساخته اند، و بنابراین نمی توانند
هیچ نقصی را بپذیرند.

جایی در اعماق وجودشان می‌دانند که کامل نیستند، اما به جای اعتراف به این موضوع، ترس‌ها، ویژگی‌های نامطلوب و
ناامنی‌های خود را به شخص دیگری فرافکنی می‌کنند.

تحقیر

تحقیر می تواند شامل کنایه، صدا زدن، تقلید شریرانه، چشم درهم زدن، آه کشیدن و هر رفتار دیگری باشد که هدف آن این است
که قربانی خود احساس بی اهمیتی و بی ارزشی کند.

پس از تجربه یک آسیب خودشیفته، تحقیر راهی برای خودشیفته است تا احساس کنترل کند و عزت نفس خود را بازگرداند.

اگر زخمی خودشیفتگی ایجاد کرده اید چه باید کرد؟

ایجاد جراحت یا زخم نارسیستیک به خودشیفته به راحتی انجام می شود. این اغلب ناخواسته است و
گاهی اوقات ممکن است حتی ندانید چه اشتباهی انجام داده اید.

اگر در هر شکلی با یک خودشیفته رابطه دارید ، احتمالاً احساس می کنید که بیشتر اوقات روی پوسته تخم مرغ راه می روید.
آنها افراد بسیار حساسی هستند که به عزت نفس خود توهین می کنند.

بنابراین اولین چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که احتمالاً تقصیر شما نیست. در زیر توصیه های بیشتری
در مورد آنچه که در صورت ایجاد یک زخم خودشیفته باید انجام دهید ارائه شده است:

تنش زدایی

تنش زدایی خشم خودشیفتگی را قابل قبول نمی کند. این نشان دهنده راهی است برای بازگرداندن خودشیفته از خشمشان و ایمن نگه داشتن خود و جلوگیری از سوء استفاده بیشتر:

  • با آنها بحث نکنید
  • سرزنش نکنید (آنها همیشه میز را به شما برمی گردانند)
  • روی گوش دادن تمرکز کنید، از صحبت کردن خودداری کنید
  • همدلی کنید: جملاتی مانند «می‌فهمم که چرا احساس عصبانیت می‌کنید» را بگویید (حتی وقتی اینطور نیستید)
  • درخواست عذرخواهی یا انتظار عذرخواهی نداشته باشید
  • بسته به موقعیت، ممکن است تغییر موضوعات مفید باشد – چیزی که می دانید دوست دارند درباره آن صحبت کنند، مانند خودشان، یا چیزی که درباره آن اطلاعات زیادی دارند.
  • توهین ها را نادیده بگیرید و آنها را شخصی نگیرید

روی رفاه خود تمرکز کنید

اگر نوعی رابطه با یک خودشیفته دارید، بهترین کار تعیین مرزهای قوی است.

اطمینان حاصل کنید که رفاه شما اولویت شماست و به جای دلجویی از خودشیفته، تصمیمات خود را از روی عشق به خود می گیرید.

در میان طغیان خشم خودشیفتگی آنها (هر چه که ممکن است به نظر برسد)، سعی کنید روی ایمن نگه داشتن خود تمرکز کنید، عمیق نفس بکشید و از تلاش آنها برای تحریک شما قیام نکنید.

در صورت لزوم ترک کنید

اگر حفظ امنیت جسمی، روانی و عاطفی خود به معنای ترک است، در انجام این کار تردید نکنید. اگر نگران هستید با پلیس تماس بگیرید.

برای خودشیفته ها: چگونه یک زخم را پشت سر بگذاریم

عبور از یک زخم خودشیفته به معنای پذیرش این است که کمال یک توهم است، شناخت محرک های خود، شناسایی
نوع فردی که دوست داریم باشیم، و تلاش برای رسیدن به آن.

همانطور که در بالا ذکر شد، همه ما می‌توانیم زخم‌های خودشیفته را در عزت نفس و احساس خود تجربه کنیم.
با این حال، برای کسانی که سطوح بالاتری از خودشیفتگی دارند، این زخم‌ها عمیق‌تر می‌شوند و احساسات
متعاقب آن واکنش‌های شدیدتر و بالقوه مخرب‌تری ایجاد می‌کنند.

خودشیفتگی، مانند همه ویژگی‌های شخصیتی، در طیفی از پایین به بالا قرار دارد
و اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) در انتهای آن قرار دارد. اگر ویژگی های خودشیفتگی را در خود شناسایی کرده اید،
این لزوما به این معنی نیست که شما دارای اختلال شخصیت هستید.

ممکن است به این معنا باشد که شما برخی از ویژگی‌ها را دارید که بر شما و اطرافیانتان تأثیر منفی می‌گذارد.

در هر صورت، مغز شما می تواند در طول زندگی شما تغییر کند و شما می توانید باورها و رفتارهای خودشیفته
را فراموش کنید. در زیر توصیه هایی در مورد چگونگی غلبه بر یک آسیب خودشیفتگی وجود دارد:

درمان

کار با یک درمانگر می تواند به شما در درک محرک ها، باورها و رفتارهای خود کمک کند. گاهی اوقات تشخیص الگوهای
فکری و رفتاری غیرمفید در خودمان دشوار است.

به همین دلیل است که داشتن یک فرد عینی و باتجربه برای صحبت می تواند به ما کمک کند عمیق تر برویم و بیشتر درک کنیم.
اگر با خودشیفتگی دست و پنجه نرم می کنید، توصیه می شود به دنبال یک درمانگر باشید،
اما در زیر مواردی وجود دارد که می توانید خودتان امتحان کنید.

کمال یک توهم است

از خود بپرسید: چرا باید کامل باشید؟ اگر کامل نباشید چه اتفاقی می افتد؟ اگر کامل نیست، آیا شما معتقدید که این به
معنای شکست است یا بی ارزش است؟ این باور از کجا می آید؟

کمال دست نیافتنی است زیرا ذهنی است و بنابراین هیچ چیز در این جهان به لحاظ عینی کامل نیست. علاوه بر این،
کمال هرگز مورد نیاز نیست. بیاموزید که شما آنگونه که هستید شایسته و دوست داشتنی هستید،
از جمله ویژگی های عجیب و غریب و معایب خود.

محرک ها را شناسایی کنید

محرک ها موقعیت ها، کلمات یا رفتارهایی هستند که احساسات منفی قوی در شما ایجاد می کنند. چه چیزی باعث می شود
احساس آسیب دیدگی کنید و چرا؟

از هر چیزی که به عزت نفس و احساس شما لطمه می زند لیستی بنویسید یا یک دفتر خاطرات داشته باشید. به عنوان مثال،
“وقتی مردم از من انتقاد می کنند، من را عصبانی می کند”.

سپس به این فکر کنید که چگونه می‌توانید اعمال دیگران را تفسیر کنید. آیا ممکن است آنها احساسات خود را بدون قصد
آزار دادن شما بیان می کنند؟ به مردم از شک و تردید بهره ببرید و سعی کنید مسائل را شخصی نگیرید.

همدلی خود را افزایش دهید

سعی کنید زندگی را از دیدگاه شخص دیگری به وضوح تصور کنید. تصور کنید که شخص دیگری چگونه سخنان و رفتارهای
شما را تجربه خواهد کرد – اگر شخص دیگری با شما این گونه رفتار کند چه واکنشی نشان می دهید؟

کنجکاو باشید و سعی کنید به دیدگاه طرف مقابل گوش دهید.

رفتارها را شناسایی کنید

آیا روش هایی وجود دارد که رفتار شما باعث ایجاد مشکل می شود؟ آیا رفتارهایی وجود دارد که آرزو می کنید بتوانید تغییر دهید،
مانند عصبانی شدن یا کینه توزی؟ فهرستی از رفتارهایی که می خواهید رها کنید تهیه کنید.

گزینه های جایگزین را پیدا کنید

هنگامی که باورها و رفتارهایی را که دوست دارید تغییر دهید شناسایی کردید، می توانید روی راه حل تمرکز کنید.

اگر می خواهید کمتر عصبانی باشید، روی صلح آمیز بودن تمرکز کنید. به عبارت دیگر، تمرکز شما باید بر این باشد که
چگونه می خواهید باشید، نه اینکه چگونه نمی خواهید باشید.

چشمان خود را ببندید و تصور کنید دوست دارید چه جور آدمی باشید، دوست دارید با خود و دیگران چگونه رفتار کنید و
دوست دارید دیگران شما را چگونه ببینند. حواس تان به نتیجه باشد نه مشکل.

آن را در عمل قرار دهید

فکر کردن به اینکه چگونه به طور فرضی تغییر کرده‌ایم آسان‌تر است، اما وقتی تحریک می‌شویم، اغلب به الگوهای قدیمی
بازمی‌گردیم. وقتی تهدیدی را احساس می‌کنیم، یک واکنش احساسی قوی نشان می‌دهیم، به خلبان خودکار می‌رویم
و به روشی رفتار می‌کنیم که همیشه باید از خود محافظت کنیم.

در این مرحله است که باید مداخله کنیم و لحظه ای وقت بگذاریم: نفس بکشیم، تا ۲۰ بشماریم، و به یاد بیاوریم که
می خواهیم چه واکنشی نشان دهیم و چه نوع آدمی می خواهیم شویم.

دارای صبر

تغییر باورها و رفتارهایمان به زمان، سخت کوشی و صبر نیاز دارد. پیروزی های کوچک را جشن بگیرید، به کار خود ادامه دهید،
هرگز تسلیم نشوید، و به یاد داشته باشید که اگر بتوانید آن را تصور کنید، دست یافتنی است.

 



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , ,

چگونه هوش هیجانی را تقویت کنیم؟

هوش هیجانی

چگونه هوش هیجانی را تقویت کنیم؟

هوش هیجانی (EI یا EQ) توانایی شناسایی و تنظیم احساسات خود و همچنین شناخت، درک و درگیر شدن با
احساسات دیگران است.

این یک مهارت حیاتی برای ایجاد روابط قوی تر و همدلانه است، و به ما کمک می کند تا با عمیق ترین احساسات ما
ارتباط برقرار کنیم و به ما امکان می دهد تصمیماتی بگیریم که با ارزش ها و اهداف شخصی ما همسوتر باشد.

 

هوش هیجانی معمولاً با چهار ویژگی تعریف می شود:

  1. خودآگاهی توانایی تشخیص احساسات خود و تأثیر آنها بر دیگران است.
  2. خود مدیریتی توانایی تنظیم احساسات، کنترل واکنش های تکانشی و سازگاری انعطاف پذیر با شرایط متغیر است.
  3. آگاهی اجتماعی توانایی درک و همدلی با عواطف دیگران است.
  4. مدیریت روابط شامل مجموعه ای از مهارت های اجتماعی، از جمله تأثیر مثبت، کار گروهی، ارتباطات
    واضح و مدیریت تعارض است.

چرا هوش هیجانی مهم است؟

آنچه واقعاً برای موفقیت، شخصیت، خوشبختی و موفقیت‌های مادام‌العمر اهمیت دارد، مجموعه مشخصی
از مهارت‌های عاطفی است
– EQ شما – نه فقط توانایی‌های صرفاً شناختی که با تست‌های IQ معمولی اندازه‌گیری می‌شوند.

این ابزار ارزشمندی برای استفاده در هنگام مدیریت موقعیت‌های غیرقابل پیش‌بینی و دارای بار هیجانی است، انگیزه‌ها
و اهداف ما را شفاف‌تر می‌کند و بخشی جدایی‌ناپذیر از ایجاد روابط رضایت‌بخش‌تر با دیگران است.

EI همچنین یک پیش‌بینی‌کننده مهم برای موفقیت حرفه‌ای است که اعتقاد بر این است که ۵۸٪ عملکرد در همه انواع مشاغل
را به خود اختصاص می‌دهد.

چه زمانی هوش هیجانی مهم است؟

به طور کلی، EI مهارت های مختلفی را در بر می گیرد که در زندگی روزمره ما حیاتی هستند .

ارتباط

افزایش حساسیت نسبت به احساسات دیگران امکان ارتباط موثرتر را فراهم می کند و از تشدید تنش و درگیری جلوگیری می کند.

همانطور که ما از نیازهای عاطفی افرادی که با آنها در تعامل هستیم آگاه تر هستیم، به احتمال زیاد یک نگرش مشارکتی اتخاذ
کرده و آماده سازش هستیم .

مدیریت استرس

تشخیص اینکه چگونه موقعیت‌های خاص می‌توانند احساسات استرس‌زا را تحریک کنند ، می‌تواند به ما کمک کند تا کنترل
بیشتری بر واکنش‌های خود داشته باشیم و مهارت‌های مقابله‌ای مناسب را با احساسات منفی جایگزین کنیم.

نادیده گرفتن اینکه چگونه استرس عاطفی رفتارهای ما را هدایت می کند می تواند منجر به تصمیمات غیرمنطقی شود و در
نهایت پیامدهای سلامت روان را تشدید کند .

تصمیم گیری

درک اینکه چگونه احساسات بر افکار ما تأثیر می گذارد، می تواند ما را از تصمیم گیری های نادرست چه در زندگی شخصی
و چه در محل کار باز دارد.

همانطور که ما قادر به شناسایی احساسات اضافی یا غیر مرتبط با یک مشکل هستیم، می توانیم قضاوت های عینی تری
داشته باشیم و کیفیت تصمیم گیری را افزایش دهیم .

تغییر تحمل

تغییرات در زندگی شخصی و حرفه ای ما ثابت است و گاهی اوقات می تواند از نظر احساسی شدید باشد.

تأمل در واکنش‌های احساسی که ما را در برابر تغییر مقاوم می‌کند و همچنین تفاسیر و پیش‌فرض‌های مرتبط با آن‌ها،
می‌تواند به ما کمک کند که دیدگاه مثبت‌تری داشته باشیم و در مورد فرصت‌هایی که می‌توانند از تغییر ناشی می‌شوند،
خوش بینانه‌تر فکر کنیم .

انگیزه

با EI بالا، ما می‌توانیم معنای آرزوها و مهارت‌های انگیزشی مورد نیاز برای دستیابی به اهداف در رابطه با کار، زندگی
شخصی و سلامت خود را بهتر درک کنیم.

علاوه بر این، با توانایی تشخیص احساسات، می‌توانیم بر انگیزه‌های افراد دیگر نیز تأثیر بگذاریم و در هنگام کار در تیم،
نگرش مثبت نسبت به اهداف مشترک را تشویق کنیم.

چگونه هوش هیجانی را توسعه دهیم

هوش هیجانی یک مهارت قابل انعطاف است که می توان آن را آموخت.

حتی اگر برخی افراد به طور طبیعی از نظر عاطفی باهوش تر از دیگران باشند، EI بالا می تواند با گذشت زمان و با تمرین منظم ایجاد شود.

در زیر چند راه وجود دارد که ممکن است به افزایش هوش هیجانی کمک کند.

گوش دادن فعال را تمرین کنید

گوش دادن فعال در مورد شنیدن فراتر از کلمات افراد است. این شامل هماهنگی کامل با آنچه در حال انتقال است، از جمله
محتوای پیام و نگرشی است که زیربنای آن است .

توجه به زبان بدن دیگران و همچنین لحن و سرعت صدای آنها می تواند به شناسایی وضعیت عاطفی گوینده در آن لحظه و
هرگونه پیامی فراتر از آنچه می گوید کمک کند.

برای تمرین گوش دادن فعال، مهم است که اجازه دهید رشته افکار طرف مقابل بدون وقفه جریان داشته باشد، زیرا این کار
ارتباط باز را تسهیل می کند و جو اعتماد و پذیرش ایجاد می کند.

ثانیاً، کنترل حواس‌پرتی‌های بیرونی و درونی می‌تواند به تسهیل گوش دادن فعال کمک کند.

به طور خاص، پچ پچ درونی در ذهن ما و نیاز به برنامه ریزی پاسخ هایمان به ما این امکان را می دهد که به طور کامل
در لحظه حضور داشته باشیم و مهارت های شنیداری خود را تقویت کنیم .

آگاهی عاطفی

هنگامی که احساسات ناراحت کننده را تجربه می کنیم، ممکن است تمایل داشته باشیم که آنها را نادیده بگیریم یا
آنها را در بطری فرو ببریم تا اینکه آنها را به عنوان بخشی عادی و گاهی مفید از زندگی خود بپذیریم.

گرایش به احساسات ناراحت کننده می تواند به ما این فرصت را بدهد که با احساسات خود به طور سازنده برخورد کنیم،
خودآگاهی و توانایی ما برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی ما افزایش می یابد .

با کنجکاوی طیف وسیعی از احساسات خود را بررسی می کنیم ، می توانیم دید عینی تری نسبت به فردی که هستیم
و اینکه چگونه احساسات ما بر اعمال ما تأثیر می گذارد به دست آوریم.

برای دیدن چیزها از منظر وسیع‌تر، می‌توانیم بازخورد دیگران را نیز باز کنیم و در مورد موقعیت‌های خاصی که با آگاهی
عاطفی ضعیف عمل کرده‌ایم بپرسیم.

احساسات را شناسایی کنید

یادگیری برچسب زدن به احساسات با واژگان خاص تر می تواند به شناسایی دقیق نوع حالت عاطفی که تجربه می کنیم
کمک کند و کنترل بیشتری بر پاسخ های خود احساس کنیم .

فراتر از شش احساس اصلی – شادی، غم، خشم، ترس، انزجار و تعجب – طیف گسترده‌ای وجود دارد که می‌توان از طریق
چرخ احساسات کاوش کرد .

برای مثال، با تشخیص اینکه غم و اندوه با کسالت یا احساس تنهایی متفاوت است. ما می توانیم بهتر بتوانیم احساسات
خود را مشخص کنیم و آنها را به طور مؤثر مدیریت کنیم.

یک استراتژی اضافی برای توسعه آگاهی عاطفی ممکن است داشتن یک دفترچه خاطرات باشد، جایی که ما شرحی از
احساسات خود و نحوه پرورش آنها در شرایط خاص می نویسیم.

پس از چند هفته، ممکن است شروع به دیدن الگوها کنیم. ممکن است متوجه شویم که تحمل کدام احساسات برای ما
سخت‌تر است، کدام‌ها محرک هستند، و کدام یک به احساس ارتباط بیشتر با ارزش‌های خود و رضایت از زندگی‌مان کمک می‌کنند.

عوامل استرس زای خود را درک کنید

دانستن اینکه چه موقعیت هایی باعث می شوند برای توسعه توانایی مدیریت واکنش های عاطفی و حفظ آرامش حیاتی است.

می‌توانیم از یک دفتر خاطرات برای شناسایی منابع استرس استفاده کنیم یا فهرستی را بنویسیم که شامل :

الف) موقعیت‌های خاص – زمانی که به احتمال زیاد احساس ترس، ناتوانی یا عدم کنترل می‌کنیم
ب) افراد – برای مثال، کسانی که به نظر می‌رسند سمی ، دوستانی که به مرزها احترام نمی گذارند یا
همکاران سعی در تحمیل نظرات خود دارند
ج) شرایط محیطی – مانند مکان های شلوغ یا پر سر و صدا. 

این به ما کمک می‌کند تا عوامل استرس‌زا را پیش‌بینی کنیم و سپس در مورد راه‌هایی فکر کنیم که بتوانیم استراتژی‌هایی
را برای مدیریت مناسب‌تر احساسات خود ایجاد کنیم .

احساسات را به روشی سالم هدایت کنید

هنگامی که نسبت به احساسات خود بازتر می شویم، همچنین مهم است که یاد بگیریم چگونه از آنها به نفع خود
استفاده کنیم نه اینکه اجازه دهیم آنها ما را کنترل کنند.

اولین قدم این است که از قضاوت کردن احساسات و برچسب زدن به آنها به عنوان خوب یا بد اجتناب کنیم.

در عوض، ما باید آنها را به عنوان منابع قدرتمند اطلاعاتی بشناسیم که می توانند برای هدایت اقدامات ما به سمت
آنچه برای ما مهم هستند مورد استفاده قرار گیرند .

تمرکز مجدد روی چیزهایی که تحت کنترل ما هستند و قابل بهبود هستند همچنین به ما این امکان را می دهد که در یک
مارپیچ عاطفی رو به پایین به دام نیفتیم و درگیر اقدامات متعهدانه تری نباشیم.

برای استراحت دادن به ذهن خود، باید برنامه ریزی فعالیت هایی را نیز در برنامه های روزمره خود در اولویت قرار دهیم
که باعث می شود احساس شارژ ذهنی کنیم.

اینها ممکن است شامل ورزش، یوگا، مدیتیشن یا سایر فعالیت های آرامش بخش برای ذهن باشد.

چگونه هوش هیجانی را در دیگران تشویق کنیم؟

توسعه شایستگی های عاطفی نه تنها در سطح شخصی مهم است.

تشویق هوش هیجانی در دیگران، از جمله کودکان، دانش‌آموزان، شرکای عاشقانه و تیم‌های کاری، می‌تواند به افزایش
حساسیت نسبت به نشانه‌های عاطفی که اغلب در درون خود و محیط نادیده گرفته می‌شوند کمک کند و در
نهایت کیفیت روابط بین فردی را افزایش دهد.

چند نکته وجود دارد که می توانیم برای تقویت EI در دیگران دنبال کنیم:

کنجکاو باشید

ایجاد فرصت‌هایی برای به اشتراک گذاشتن نظرات می‌تواند به ایجاد اعتماد در تعاملات دوتایی و گروهی کمک کند،
اهمیت بیان خود را تقویت کند و ارتباطات شفاف بین افراد را ارتقا دهد.

به عنوان مثال، در یک محیط کاری، ممکن است به جای تعیین یک راه حل سریع برای یک مشکل بدون توضیح دلیل پشت آن،
از تیم خود بپرسیم که در مورد یک تصمیم خاص چه احساسی دارند.

همچنین ممکن است سعی کنیم با پرسش از همکارانمان در مورد چیزهایی که آنها را در محل کار ناامید می کند، انگیزه
بیشتری در آنها ایجاد می کند و اینکه چگونه با استرس عاطفی مربوط به کار کنار می آیند، وارد گفتگو شویم.

احساسات خود رابیان کنید

برای تشویق به ابراز خود در دیگران، مانند کودکان، ممکن است از آنها بخواهیم احساسی را که با وضعیت فعلی
آنها مطابقت دارد بیان کنید.

اگر این تمرین را دشوار می‌دانند یا پاسخ‌های صافی مانند «احساس خوبی دارم/خوب» می‌دهند، می‌توانیم از آنها بخواهیم
که یک احساس را در مقیاس ۱-۱۰ رتبه‌بندی کنند یا از چرخ احساسات استفاده کنند.

به عنوان مثال، می توانید بپرسید: “در مقیاس ۱-۱۰ چقدر احساس نگرانی می کنید؟”

این تکنیک حتی می تواند برای بزرگسالانی که ممکن است با شناسایی احساسات خود مشکل داشته باشند، کارساز باشد.

دیدگاه خود را ارائه دهید

ممکن است ارائه بازخورد سازنده به دیگران در مورد موقعیت هایی که با آگاهی عاطفی ضعیف عمل کرده اند مفید باشد.

آیا آنها از افرادی که به کمک آنها نیاز داشتند مراقبت یا حمایت کافی نشان ندادند؟ آیا آنها چیزی گفته اند که می تواند
به عنوان بی احترامی یا بی توجهی به احساسات دیگران تلقی شود؟
آیا آنها اغلب ارتباطات نامشخص یا ناسازگار وظایف را اتخاذ می کنند؟

اطمینان حاصل کنید که این بازخورد متضادانه یا با استفاده از زبان سرزنش نیست، بلکه به شیوه ای مهربانانه بیان شده است
تا بحث آزاد و سالم را تشویق کند.

ترویج فرهنگ گروهی-مشارکتی

تشویق همکاری در درون گروه ها، اشتراک اهداف، ارزش ها و نگرانی ها را تسهیل می کند، که در نهایت می تواند
منجر به افزایش احساس هویت گروهی و تعهد به وظایف شود.

برای تقویت هوش هیجانی یک تیم، می‌توانیم نقاط قوت و ضعف شرکت‌کنندگان را برجسته کنیم، روحیه تیمی ایجاد کنیم
تا شور و انگیزه ایجاد کنیم و دائماً فضایی برای تأمل در پیشرفت شخصی و راه‌های بهبود مهارت‌های موجود فراهم کنیم.

 



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , ,

هوش هیجانی چیست؟ تعریف و مولفه ها

هوش هیجانی

هوش هیجانی چیست؟ 

هوش هیجانی یا EI به درک، کنترل و ارزیابی احساسات اشاره دارد. برخی از محققان پیشنهاد می کنند که هوش هیجانی
را می توان آموخت و تقویت کرد، در حالی که برخی دیگر استدلال می کنند که این یک ویژگی ذاتی است.

توانایی بیان و مدیریت احساسات ضروری است، اما توانایی درک، تشخیص و واکنش به احساسات دیگران نیز ضروری است.

دنیایی را تصور کنید که در آن نمی توانید بفهمید که دوستی غمگین است یا همکلاسی اش عصبانی است.

روانشناسان از این دانش به عنوان هوش هیجانی یاد می کنند و حتی برخی از کارشناسان معتقدند که می تواند
از ضریب هوشی در موفقیت کلی فرد در طول زندگی مهم تر باشد.

چرا هوش هیجانی حیاتی است؟

هوش هیجانی عبارت است از «توانایی نظارت بر احساسات خود و دیگران، تمایز قائل شدن بین احساسات مختلف
و برچسب گذاری مناسب آنها و استفاده از اطلاعات هیجانی برای هدایت تفکر و رفتار»

داشتن سطح بالاتری از هوش هیجانی به فرد این امکان را می دهد که با دیگران همدلی کند، ارتباط موثر برقرار کند
و هم از خود و هم از نظر اجتماعی آگاه باشد. نحوه واکنش افراد به خود و دیگران بر انواع محیط ها تأثیر می گذارد.

زندگی در این دنیا به معنای تعامل با انواع مختلف افراد و تغییر مداوم با شگفتی های متحول کننده زندگی است.

باهوش بودن از نظر عاطفی کلید واکنش فرد به آنچه زندگی می اندازد، است. علاوه بر این، این یک عنصر اساسی برای
شفقت و درک دلایل عمیق تر در پشت اعمال دیگران است.

این باهوش ترین افراد نیستند که موفق ترین یا کامل ترین افراد در زندگی هستند. بسیاری از افراد از نظر تحصیلی ن
ابغه هستند و در عین حال از نظر اجتماعی ناتوان و در حرفه یا روابط صمیمانه خود ناموفق هستند.

توانایی فکری یا بهره هوشی (IQ) به تنهایی برای رسیدن به موفقیت در زندگی کافی نیست. بدون شک، ضریب هوشی
می‌تواند به ورود به دانشگاه کمک کند، اما هوش هیجانی (EI) به شما کمک می‌کند تا هنگام مواجهه با امتحانات نهایی،
استرس و احساسات را مدیریت کنید.

IQ و EI در کنار هم وجود دارند و زمانی که از یکدیگر ساخته می شوند بیشترین تأثیر را دارند.

هوش عاطفی برای رهبرانی که لحن سازمان خود را تعیین می کنند نیز ارزشمند است. اگر رهبران فاقد هوش هیجانی
باشند، می‌تواند عواقب گسترده‌تری داشته باشد و در نتیجه مشارکت کارکنان کمتر و نرخ جابجایی بالاتری داشته باشد.

در حالی که ممکن است فردی از نظر فنی در شغل خود برتر باشد، اگر نتواند به طور موثر با تیم خود ارتباط برقرار کند
یا با دیگران همکاری کند، این مهارت های تخصصی نادیده گرفته می شود. با تسلط بر هوش هیجانی،
فرد می تواند در هر جایی تاثیر مثبت بگذارد و به پیشرفت موقعیت و شغل خود در زندگی ادامه دهد.

EI هنگام برخورد با موقعیت های استرس زا مانند رویارویی، تغییر و موانع حیاتی است. هوش عاطفی به فرد کمک می کند
تا روابط قوی تری ایجاد کند، در کار یا مدرسه موفق شود، به اهداف شغلی و شخصی خود دست یابد، همچنین
استرس گروهی را کاهش دهد، تعارضات را خنثی کند و رضایت شغلی را افزایش دهد.

همچنین می تواند به ارتباط با احساسات درونی فرد کمک کند، هدف را به عمل تبدیل کند و تصمیمات آگاهانه ای در
مورد آنچه که برای خود اهمیت دارد، بگیرد.

در این مواقع، مهم است که به یاد داشته باشیم که مهربانی را تمرین کنیم،
و ارتباط با احساساتمان می تواند به ما در انجام این کار کمک کند.

مولفه های هوش هیجانی

چگونه یک فرد از نظر عاطفی باهوش می شود؟ در زیر به این خواهیم پرداخت که برای یادگیری بهبود مهارت‌های
هوش هیجانی (EI) چه کاری می‌توان انجام داد.

هوش هیجانی به توانایی تشخیص معانی احساسات و استدلال و حل مسئله بر اساس آنها اشاره دارد .

با کار بر روی این مهارت ها و بهبود آنها می توان از نظر عاطفی باهوش تر شد و در نتیجه موفق تر شد

آگاهی و درک عاطفی

خودآگاهی یا توانایی شناخت و درک احساسات خود، یک مهارت حیاتی هوش هیجانی است.

با این حال، فراتر از اعتراف به احساسات خود، آگاهی از تأثیر اعمال، حالات و احساسات خود بر سایر افراد است.

طبق تحقیقات تاشا اوریش، روانشناس سازمانی، ۹۵ درصد افراد معتقدند که خودآگاه هستند.

با این حال، تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد واقعاً هستند، که می تواند برای افرادی که با آنها ارتباط برقرار می کند، مشکل ایجاد کند.

بودن با افرادی که خودآگاه نیستند می تواند ناامید کننده باشد و منجر به افزایش استرس و کاهش تشویق شود.

برای رسیدن به خودآگاهی، فرد باید توانایی نظارت بر احساسات خود را داشته باشد و در عین حال واکنش‌های هیجانی
مختلف را تشخیص دهد و هر احساس متمایز را به درستی شناسایی کند.

افراد خودآگاه همچنین می توانند ارتباط بین چیزهایی که احساس می کنند و نحوه عملکردشان را تشخیص دهند.

این افراد همچنین نقاط قوت و ضعف خود را تصدیق می کنند، به روی داده ها و تجربیات جدید باز هستند و
از تبادلات خود با دیگران درس می گیرند.

علاوه بر این، افرادی که خودآگاهی را حفظ می کنند، دارای حس شوخ طبعی خوبی هستند، به خود و توانایی های
خود اطمینان دارند و می دانند که دیگران چگونه آنها را درک می کنند.

در اینجا چند نکته برای بهبود خودآگاهی وجود دارد:

  • از دیگران بازخورد سازنده بخواهید.
  • یک دفتر خاطرات از افکار و احساسات خود داشته باشید.
  • تمرکز حواس را تمرین کنید – مدیتیشن را امتحان کنید.
  • با دقت به افکار و احساسات خود توجه کنید.
  • به دنبال علایق خود باشید و کاری را انجام دهید که باعث خوشحالی شما می شود.
  • مهارت های جدید بیاموزید و برای خود اهداف تعیین کنید.
  • به تجربیات خود فکر کنید و سپاسگزار باشید.
  • روزانه از خودگویی مثبت استفاده کنید.
  • روی ایجاد ذهنیت رشد کار کنید.

خود تنظیم عاطفی (مدیریت احساسات)

هوش هیجانی علاوه بر آگاهی از احساسات خود و تأثیری که بر دیگران می گذارد، مستلزم تنظیم و مدیریت هیجانات است.

این بدان معنا نیست که احساسات را از دید خود دور کنید و اساساً آنها را “قفل کنید” و از این رو احساسات واقعی
خود را پنهان کنید. این فقط به معنای انتظار برای زمان و مکان مناسب برای بیان آنهاست.

خودتنظیمی همه چیز در مورد برقراری ارتباط مناسب با احساسات خود در زمینه است. یک واکنش تمایل به غیر ارادی دارد.

هرچه فرد با هوش هیجانی خود هماهنگ تر باشد، راحت تر می تواند از یک واکنش فوری به یک پاسخ سنجیده تبدیل شود.

بسیار مهم است که به یاد داشته باشید مکث کنید، نفس بکشید، خود را جمع و جور کنید، و آنچه را که برای مدیریت
احساسات لازم است انجام دهید.

این می تواند برای خود معنایی داشته باشد، مانند پیاده روی یا صحبت با یک دوست، به طوری که فرد بتواند به تنش و
ناملایمات به طور مناسب و عمدی پاسخ دهد.

آنهایی که در خودتنظیمی مهارت دارند، منعطف هستند و به خوبی با تغییر سازگار هستند. آنها همچنین برای مدیریت
درگیری و پخش موقعیت های ناراحت کننده یا دشوار مناسب هستند.

افرادی که مهارت های خودتنظیمی سالمی دارند نیز وجدان کاری بالایی دارند. آنها در مورد اینکه چگونه بر دیگران تأثیر
می گذارند فکر می کنند و مسئولیت اعمال خود را می پذیرند.

در اینجا چند نکته برای بهبود خودتنظیمی وجود دارد:

  • به چالش ها به عنوان فرصت نگاه کنید.
  • مراقب افکار و احساسات باشید.
  • مهارت های تحمل پریشانی و اضطراب را ایجاد کنید.
  • روی پذیرش بازتاب ها و احساسات کار کنید.
  • راه هایی برای مدیریت احساسات دشوار پیدا کنید.
  • مهارت های ارتباطی و اجتماعی را تمرین کنید.
  • تشخیص دهید که فرد در نحوه پاسخ دادن حق انتخاب دارد.
  • برای تغییر پاسخ های عاطفی و الگوهای فکری از قالب بندی مجدد شناختی استفاده کنید.

همدلی اجتماعی (درک عواطف)

همدلی یا توانایی درک احساسات دیگران برای تکمیل هوش هیجانی بسیار مهم است.

با این حال، چیزی فراتر از توانایی تشخیص حالات عاطفی دیگران را شامل می شود. همچنین بر پاسخ های فرد به
افراد بر اساس این دانش تأثیر می گذارد.

وقتی احساس می کند کسی احساس غمگینی یا ناامیدی می کند، چگونه پاسخ می دهد؟ فرد ممکن است با دقت و
توجه بیشتری با آنها رفتار کند، یا ممکن است برای بهبود خلق و خوی آنها فشار بیاورد.

همدلی به فرد اجازه می دهد تا پویایی اقتدار را که اغلب بر روابط اجتماعی، به ویژه در محل کار، تأثیر می گذارد، درک کند.

این برای هدایت تعاملات روزانه فرد با افراد مختلف ضروری است. در واقع، مشخص شد که همدلی به عنوان
مهارت رهبری درجه یک است.

رهبرانی که در همدلی مهارت دارند بیش از ۴۰ درصد در مربیگری، مشارکت دادن دیگران و تصمیم گیری
عملکرد بهتری دارند.

در یک مطالعه متفاوت، محققان دریافتند که رهبرانی که نسبت به همکاران خود همدلی و انتقاد سازنده بیشتری
نشان می دهند، توسط سرپرستان خود عملکرد بهتری دارند.

کسانی که در این عنصر صلاحیت دارند می توانند تشخیص دهند که چه کسی قدرت را در روابط مختلف حفظ می کند.

آنها همچنین درک می کنند که چگونه این نیروها بر احساسات و رفتارها تأثیر می گذارند.

به همین دلیل، آنها می توانند موقعیت های مختلفی را که به چنین دینامیک قدرت وابسته است، به دقت تجزیه و تحلیل کنند.

در اینجا چند نکته برای بهبود همدلی اجتماعی وجود دارد:

  • مایل به اشتراک گذاری احساسات باشید.
  • به دیگران گوش دهید.
  • مدیتیشن را تمرین کنید.
  • درگیر هدفی مانند یک پروژه اجتماعی باشید.
  • با افراد جدید ملاقات کنید و صحبت کنید.
  • سعی کنید خود را به جای شخص دیگری تصور کنید.

مهارت های اجتماعی (استفاده از احساسات)

توانایی تعامل خوب با دیگران یکی دیگر از جنبه های حیاتی هوش هیجانی است. مهارت های اجتماعی جامد
به افراد اجازه می دهد تا روابط معناداری با دیگران ایجاد کنند و درک قوی تری از خود و دیگران ایجاد کنند.

درک صحیح عاطفی فراتر از درک عواطف خود و دیگران است. فرد همچنین باید این اطلاعات را در تعاملات و
ارتباطات روزانه خود به کار گیرد.

در محیط های کاری یا حرفه ای، مدیران از طریق ایجاد روابط و ارتباطات با کارکنان سود می برند.

کارگران از ایجاد یک رابطه محکم با رهبران و همکاران سود می برند. برخی ترجیح می دهند از تعارض اجتناب کنند،
اما مهم است که به مسائلی که به درستی به وجود می آیند، رسیدگی شود.

تحقیقات نشان می‌دهد که هر تعارض بدون رسیدگی می‌تواند تقریباً هشت ساعت از زمان شرکت را برای فعالیت‌های
غیرمولد، منابع آسیب‌رسان و روحیه تلف کند.

مهارت های اجتماعی ضروری شامل گوش دادن فعال، ارتباط کلامی، ارتباط غیرکلامی، رهبری و متقاعدسازی است.

در اینجا چند نکته برای بهبود مهارت های اجتماعی آورده شده است:

  • سوالات باز بپرسید.
  • یخ شکنی هایی را پیدا کنید که به شروع گفتگو کمک می کنند.
  • تماس چشمی خوب را تمرین کنید.
  • گوش دادن فعال را با تمام بدن تمرین کنید.
  • به مهارت های اجتماعی دیگران توجه کنید.
  • به دیگران علاقه نشان دهید و از آنها سؤالات شخصی بپرسید.
  • مراقب زبان بدن خود و دیگران باشید.

در محل کار

هوش هیجانی شامل نشان دادن شفقت واقعی، همدلی با نیازهای افراد و تشویق به رشد شخصی مداوم افراد است.

هنگامی که یک رهبر احساسات پیروان خود را در نظر می گیرد، سپس یاد می گیرد که چگونه با آنها به بهترین شکل تعامل کند.

۱. قرض دادن یک گوش دلسوز به یک همکار ناامید

کارمندان به ناچار ناراحت می شوند، روحیه بدی دارند، بحث می کنند و معمولاً روزهای بدی خواهند داشت.
در عمل، شفقت، درک و آگاهی از نشانه های قطعی هوش هیجانی هستند.

آگاهی از حالات عاطفی دیگران و واکنش به آن نشان دهنده درک این موضوع است که همه انسان ها احساسات شدیدی
را تجربه می کنند و می گوید که احساسات یک فرد مهم است.

۲. گوش دادن به دیگران با احترام

آیا تا به حال به کنفرانسی رفته اید که به نظر می رسد همه در مورد یکدیگر صحبت می کنند و
سعی می کنند حرف آخر را بزنند؟

این تنها نشانه ای از تسلط بر نفس و عدم توجه به دیگران نیست. اینها همچنین نشانه هایی از
کمبود هوش هیجانی هستند.

وقتی افراد اجازه صحبت کردن دارند و دیگران بدون وقفه مداوم گوش می دهند، نشانه خوبی از EI است.
این نشان دهنده احترام متقابل بین طرفین است و به احتمال زیاد منجر به نتیجه گیری سازنده در جلسات می شود.

۳. انعطاف پذیر بودن

انعطاف پذیری یک اصطلاح مهم در سازمان های امروزی است. ایجاد انعطاف پذیری در نحوه عملکرد افراد می تواند
تفاوت بین حفظ بهترین کارگران و بیرون رفتن از درب باشد.

رهبران باهوش عاطفی نیازهای در حال تغییر دیگران را درک می کنند و به جای تلاش برای اعمال محدودیت های سفت
و سخت در مورد نحوه انجام کار افراد، آماده همکاری با آنها هستند.

آنها انتظار ندارند که همه در ساعات کاری خود کار کنند، اولویت های یکسانی داشته باشند یا دقیقاً با همان ارزش ها زندگی کنند.

در بهداشت و درمان

۱. صبور بودن با افراد آسیب دیده

در مراقبت های بهداشتی، انتظار می رود که پزشکان و پرستاران مجبور باشند افراد دردمند را مدیریت کنند.
هوش هیجانی نه تنها امکان مراقبت بهتر از بیمار را فراهم می کند، بلکه به مراقبت از خود نیز کمک می کند.

به عنوان مثال، اگر یک بیمار در حال شلاق زدن باشد، و فرد بتواند ببیند که درد دارد، کمتر احتمال دارد که
جنگجوی او را شخصاً درک کند و بهتر با او رفتار کند.

۲. عمل به عنوان رهبر موثر

در مراقبت‌های بهداشتی، وجود رهبران تأثیرگذار، محیطی قابل اعتماد با تیمی مفید، تفکر انتقادی و مراقبت
با کیفیت بیمار و خانواده‌محور ضروری است.

هوش هیجانی بالاتر به متخصصان مراقبت های بهداشتی اجازه می دهد تا بهتر به بیماران پاسخ دهند و واکنش
نشان دهند. مطالعات ارتباط بین هوش هیجانی و نتایج مثبت بیمار را نشان داده اند.

۳. واکنش بهتر به موقعیت های استرس زا

موقعیت های متعدد در مراقبت های بهداشتی شامل یک موقعیت اضطراری شامل سناریوی زندگی یا مرگ است.

پزشکان و پرستاران باید احساسات خود را بررسی کنند. حضور در مراقبت های بهداشتی یک حرفه بسیار احساسی
است و آگاهی از احساسات خود در هنگام بروز آنها کلید مراقبت از خود است.

تعامل با بیماران می تواند باعث شادی شدید یا غم و اندوه عمیق شود و این نوسانات می تواند کاملا خسته کننده باشد.

توانایی مقابله با این احساسات، استراحت کردن و درخواست کمک در مواقع نیاز نمونه دیگری از هوش هیجانی خوب
است که پرستاران باید تمرین کنند.

نکاتی برای بهبود EI

خودآگاه تر باشید

آگاهی از عواطف و پاسخ های عاطفی خود به دیگران می تواند هوش هیجانی فرد را به میزان قابل توجهی بهبود بخشد.

دانستن زمانی که فرد احساس مضطرب یا عصبانیت می کند می تواند به پردازش و انتقال آن احساسات به گونه ای
کمک کند که نتایج سالمی را به همراه داشته باشد.

احساس دیگران را تشخیص دهید

هوش عاطفی می تواند با خود بازتابی شروع شود، اما اندازه گیری نحوه درک دیگران از رفتار و ارتباطات ضروری است.
تنظیم پیام خود بر اساس نحوه دریافت، بخشی جدایی ناپذیر از هوش هیجانی بودن است.

گوش دادن فعال را تمرین کنید

افراد به صورت کلامی و غیرکلامی ارتباط برقرار می کنند، بنابراین گوش دادن و نظارت بر واکنش های بالقوه مثبت و منفی
ضروری است. وقت گذاشتن برای شنیدن دیگران همچنین نشان دهنده سطحی از احترام است که می تواند پایه ای برای روابط سالم باشد.

به وضوح ارتباط برقرار کنید

مهارت های ارتباطی قوی برای هوش هیجانی حیاتی است. دانستن اینکه چه چیزی را بیان یا بنویسید و چه زمانی باید
اطلاعات ارائه دهید برای ایجاد روابط قوی بسیار مهم است.

به عنوان مثال، به عنوان یک مدیر در یک محیط کاری، برقراری ارتباط با انتظارات و اهداف مورد نیاز است تا همه را در یک
صفحه نگه دارد.

مثبت بمان

نگرش مثبت فوق العاده مسری است. افراد باهوش عاطفی قدرت کلمات مثبت، ایمیل های تشویق کننده و حرکات دوستانه
را درک می کنند. هنگامی که فرد می تواند در یک موقعیت استرس زا نیز مثبت بماند، می تواند به دیگران کمک کند آرام بمانند.

همچنین می تواند حل مشکل و همکاری بیشتر را تشویق کند.

همدلی کنید

فکر کردن به اینکه دیگران چگونه ممکن است احساس کنند یک کیفیت اساسی هوش هیجانی است. این بدان معناست
که شما می توانید با احساساتی که ممکن است خود را احساس نمی کنید همدلی کنید و به گونه ای پاسخ دهید که
برای دیگران محترمانه و آرامش بخش باشد.

روشن فکر بودن

افراد باهوش عاطفی راحت هستند زیرا شنوندگان خوبی هستند و می توانند دیدگاه های دیگر را در نظر بگیرند و درک کنند.

آنها همچنین پذیرای یادگیری چیزهای جدید و پذیرش ایده های بدیع هستند.

به بازخورد گوش دهید

بسیار مهم است که از آن دسته افرادی باشید که می توانند بازخوردها را بشنوند، خواه این بازخورد در ارائه اخیر مثبت
باشد یا توصیه های انتقادی تر در مورد اینکه چگونه باید وظایف را به طور کارآمدتر انجام دهید.

پذیرا بودن از بازخورد به معنای پذیرفتن مسئولیت اعمال خود و تمایل به بهبود نحوه ارتباط با دیگران است.

تحت فشار آرام بمانید

برخورد با موقعیت های استرس زا با نگرش آرام و مثبت ضروری است. فشارها می تواند به سرعت تشدید شود،
در درجه اول زمانی که افراد تحت ضرب الاجل کار می کنند، بنابراین ثابت ماندن و تمرکز بر یافتن راه حل به همه کمک
می کند تا اهداف خود را تکمیل کنند.

 



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , ,

شخصیت وابسته چگونه است؟

اختلال شخصیت وابسته

اختلال شخصیت وابسته چگونه است؟

اختلال شخصیت وابسته نوعی اختلال شخصیت مضطرب است . این یک وضعیت سلامت روانی است که می تواند
باعث شود فرد برای نیازهای جسمی و عاطفی خود بیش از حد به افراد دیگر وابسته شود.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته اغلب در تصمیم گیری برای خود مشکل دارند و زمانی که تنها هستند احساس
درماندگی می کنند زیرا احساس می کنند در مراقبت از خود ناتوان هستند.

آنها تمایل شدیدی دارند که شخص دیگری در عوض از آنها مراقبت کند.

این مقاله علائم، علل و تشخیص اختلال شخصیت وابسته و همچنین برخی از گزینه‌های درمانی و استراتژی‌های مقابله‌ای
که ممکن است مفید باشد را بررسی می‌کند.

علائم اختلال شخصیت وابسته

به گفته ایمی داراموس ، روانشناس، روانشناس بالینی دارای مجوز و نویسنده کتاب “درک اختلال دوقطبی“، اینها برخی از
علائم اختلال شخصیت وابسته هستند .

  • هنگام تنهایی ناراحت بودن
  • داشتن ترس عمده از رها شدن
  • احساس ناتوانی در انجام مسئولیت
  • نیاز به مشاوره، اطمینان و حمایت عاطفی زیادی دارد
  • حتی در تصمیم گیری های معمولی به طور مستقل مشکل دارید، مانند اینکه چه بخورید یا چه بپوشید
  • وقتی شخص دیگری مسئول است و تصمیم می گیرد راحت تر باشید
  • حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد یا عدم تایید دیگران
  • ناتوانی در مخالفت با کسی از ترس از دست دادن تایید آنها
  • هنگامی که روابط به پایان می رسد، احساس درماندگی و ناامیدی می کنید
  • عدم تمایل به امتحان هر چیز جدید یا چالش برانگیزی
  • عدم اعتماد به نفس و داشتن دیدگاه بدبینانه
  • علائم اختلال شخصیت وابسته معمولا در دوران کودکی یا اوایل بزرگسالی و اغلب قبل از ۳۰ سالگی شروع می شود .

علل اختلال شخصیت وابسته

علل دقیق اختلال شخصیت وابسته ناشناخته است. با این حال، عوامل خاصی می توانند در خطر ابتلا به این
بیماری نقش داشته باشند:

  • روابط توهین آمیز:

افرادی که در روابط خشونت آمیز بوده اند ممکن است در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به
اختلال شخصیت وابسته باشند.

یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ اشاره می کند که افراد مبتلا به این بیماری ممکن است در روابط ناسالم که شامل آزار فیزیکی
و خیانت به شریک زندگی می شود، بیشتر باشد.

  • تجارب دوران کودکی:

تجربه یک بیماری تهدید کننده زندگی در دوران کودکی، نادیده گرفته شدن در کودکی، یا تجربه کودک آزاری – چه فیزیکی،
چه جنسی، چه عاطفی – می تواند در خطر ابتلا به اختلال شخصیت وابسته نقش داشته باشد.

  • ژنتیک:

عوامل ژنتیکی می توانند در ایجاد این بیماری نقش داشته باشند. داشتن یکی از اعضای خانواده مبتلا به اختلال شخصیت
وابسته یا اختلال اضطرابی دیگر می تواند شانس شما را برای ابتلا به این بیماری افزایش دهد.

دکتر داراموس می‌گوید ویژگی‌های شخصیتی که این وضعیت را مشخص می‌کنند، مانند سازگاری و تحمل کم خطر، اغلب ارثی هستند.

  • اعمال فرهنگی:

برخی از اعمال اجتماعی، مذهبی و فرهنگی بر اطاعت و تکیه بر قدرت تأکید دارند. با این حال، توجه به این نکته مهم است
که ادب یا انفعال به تنهایی از علائم اختلال شخصیت وابسته نیست.

تشخیص اختلال شخصیت وابسته

اختلال شخصیت وابسته را می توان بر اساس ارزیابی روانشناختی توسط یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی روانی تشخیص داد.

اگر مشکوک هستید که شما یا یکی از عزیزانتان ممکن است این عارضه را داشته باشید،
با یک ارائه دهنده مراقبت های روانی قرار ملاقات بگذارید یا از پزشک مراقبت های اولیه خود بخواهید که ارجاع دهد.

به گفته دکتر داراموس، فرآیند تشخیصی ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • سابقه پزشکی:

ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی از شما سوالاتی در مورد سابقه پزشکی شخصی و خانوادگی شما می پرسد.

آنها احتمالاً هر دارویی را که مصرف می‌کنید، هر گونه بیماری که در حال حاضر دارید یا در گذشته داشته‌اید، و هر
شرایطی که اعضای خانواده‌تان تجربه کرده‌اند، پوشش می‌دهند.

  • تست های شخصیت:

تست های شخصیتی وجود دارد که توسط تحقیقات تایید شده است که می تواند در شناسایی
اختلال شخصیت بسیار مفید باشد.

  • مصاحبه بالینی:

ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی شما یک مصاحبه بالینی مفصل انجام می دهد که احتمالاً مدت و شدت علائم
شما را پوشش می دهد.

آنها همچنین سعی می کنند افکار، احساسات و انگیزه های شما را درک کنند. در مورد اختلالات شخصیت،
فقط رفتار مهم نیست، بلکه انگیزه آن نیز مهم است، زیرا افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته،
اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت خودشیفته همگی می‌توانند نیاز به تحسین و تأیید زیادی
داشته باشند، اما به دلایل کاملاً متفاوت.

  • آزمایشات دیگر:

ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی شما ممکن است نیاز به انجام معاینه فیزیکی یا سایر تست های فیزیکی یا روانی داشته
باشد تا سایر شرایط سلامتی که ممکن است باعث علائم شما شوند را رد کند.

  • ارزیابی:

بر اساس این عوامل، ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی شما ارزیابی می‌کند که آیا علائم شما با معیارهای
اختلال شخصیت وابسته فهرست‌شده در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) ،
که یک کتابچه راهنمای راهنمای متخصصان مراقبت‌های بهداشتی است، مطابقت دارد یا خیر.

مصرف مواد، افسردگی، افکار خودکشی یا سوء استفاده از عوارضی هستند که ممکن است در کنار اختلال شخصیت
وابسته وجود داشته باشند. برای ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی مهم است که این شرایط را به طور موازی شناسایی و درمان کنند.

درمان اختلال شخصیت وابسته

در زیر، دکتر داراموس برخی از گزینه های درمانی اختلال شخصیت وابسته را بیان می کند:

  • درمان فردی:

گزینه های روان درمانی مانند رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) یا رفتار درمانی شناختی (CBT)
می تواند بسیار موثر باشد.

آنها می توانند به شما کمک کنند الگوهای فکری مشکل ساز را با الگوهای سالم تر جایگزین کنید و شما را تشویق کنند
که مستقل تر و متکی به خود باشید.

  • گروه درمانی:

شرکت در گروه درمانی نیز می تواند مفید باشد، زیرا الگوهای افراد در یک محیط گروهی آشکارتر می شود و
شناسایی و کار روی آنها را آسان تر می کند. همه افراد گروه می توانند از تجربیات، بحث ها و آموخته های مشترک بهره مند شوند.

  • دارو:

ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی شما ممکن است داروهای ضد افسردگی یا ضد اضطراب را تجویز کند،
در صورتی که افسردگی یا اضطراب برای شما نیز تشخیص داده شده باشد.

هدف درمان اختلالات شخصیت این نیست که کسی را به یک فرد کاملاً متفاوت تبدیل کند، بلکه به آن‌ها کمک می‌کند
تا نسخه‌ای سالم‌تر، معتدل‌تر و کمتر افراطی‌تر از آنچه که هستند، شوند.

مقابله با اختلال شخصیت وابسته

اگر با اختلال شخصیت وابسته زندگی می کنید، دکتر داراموس راهبردهایی را به اشتراک می گذارد که می تواند
به شما در مقابله با آن کمک کند:

  • انجام کارها را به تنهایی شروع کنید:

مفید است که به آرامی خود را به چالش بکشید تا کارها را به تنهایی انجام دهید ، از چالش های ساده تر شروع کنید
و به سمت چالش های دشوار بروید.

به عنوان مثال، شما می توانید با رفتن به خرید مواد غذایی به تنهایی شروع کنید و به خوردن یک وعده غذایی
در یک رستوران به تنهایی ادامه دهید.

  • کمی فعالیت بدنی داشته باشید:

شروع ورزش و فشار دادن به خودتان برای انجام هر روز کمی بیشتر می تواند مفید باشد.

یادگیری اینکه می‌توانید محدودیت‌های جسمی و ذهنی خود را پشت سر بگذارید، می‌تواند به شما کمک کند تا
احساس قوی‌تر و توانمندی بیشتری داشته باشید.

  • روی مستقل شدن کار کنید:

روابط خود را با عزیزانتان بررسی کنید و راه هایی را که در آن به دیگران وابسته هستید را شناسایی کنید.

شروع به یادگیری مستقل بودن بدون حمایت آنها، یک قدم در یک زمان کنید. سعی کنید هر هفته یا هر ماه یک
وظیفه را به عهده بگیرید که شخص دیگری برای شما انجام می دهد.

  • یاد بگیرید که به خود اعتماد کنید:

شروع به گوش دادن به افکار، احساسات و غرایز خود کنید. قبل از اینکه در هنگام تصمیم گیری نظرات دیگران
را جویا شوید، در مورد آنها فکر کنید و به احساس خود توجه کنید.

به دل خود اعتماد کنید و به توانایی خود برای مدیریت نتیجه، مهم نیست که چه باشد، ایمان داشته باشید.

  • نیاز خود به تایید را بررسی کنید:

به خاطر داشته باشید که دوست داشتن تایید و لذت بردن از آن با نیاز به تایید دیگران برای عملکرد بسیار متفاوت است.

اختلال شخصیت وابسته می‌تواند باعث شود که به خاطر تصمیم‌گیری یا تنهایی، اضطراب را تجربه کنید.

زندگی با این می تواند دشوار و ناراحت کننده باشد. با این حال، درمان می تواند به شما کمک کند اعتماد به نفس
و اعتماد بیشتری نسبت به خود داشته باشید، که به نوبه خود می تواند به شما کمک کند مستقل تر و خودکفا شوید.



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , ,

چگونه می خواهم با بچه هایم در مورد خودکشی صحبت کنم

خودکشی

چگونه می خواهم با بچه هایم در مورد خودکشی صحبت کنم

خودکشی موضوع بسیار پیچیده ای است و صحبت کردن در مورد آن به خصوص با فرزندانمان دشوار است.

با این حال، مهم است که از آن اجتناب نکنید، زیرا وقتی کودکان با سؤالات بی پاسخ می مانند، آنها به دنبال این
پاسخ ها در جای دیگری و گاهی اوقات در مکان های اشتباه می گردند.

اگر کسی آن را توضیح ندهد، کودکان نیز احتمالاً احساسات خود را در خود فرو می‌برند و تفسیرهای خود را از آنچه
اتفاق افتاده است ارائه می‌کنند.

بنابراین، من می خواهم آماده، مایل و قادر باشم تا در صورت نیاز به موضوع با فرزندانم بپردازم.

به عنوان مثال، در شرایط ناگوار یا در صورت مشاهده یا شنیدن خودکشی در رسانه ها.

نزدیک شدن به موضوع به سن فرزندان من و توانایی آنها در درک مفهوم بستگی دارد.

در سن ۸ سالگی، کودکان به طور کلی می توانند ماندگاری مرگ را درک کنند. آنها می دانند که وقتی کسی از دنیا می رود،
دیگر زنده نمی شود.

در سنین ۹ تا ۱۲ سالگی، کودکان این توانایی را پیدا می کنند که بگویند آیا یک بزرگسال حقیقت را به عنوان راهی
برای محافظت از آنها پنهان می کند یا خیر.

همچنین در این سن است که کودکان آنچه را که از بزرگسالان شنیده اند و آنچه در رسانه ها دیده اند با همسالان خود
به اشتراک می گذارند.

از تعریف خودکشی و توضیح اینکه چرا یک نفر جان خود را می گیرد، این است که چگونه می خواهم این
موضوع را با فرزندانم مطرح کنم.

تأمل در افکار و احساساتم

اولین کاری که انجام خواهم داد این است که افکار و احساسات خود را در مورد خودکشی کشف کنم. قبل از صحبت با
فرزندانم، باید در مورد ارزش ها، اعتقادات و چگونگی شرطی شدنم شفافیت داشته باشم.

از نظر فرهنگی، من با این باور بزرگ شدم که وقتی کسی تصمیم می گیرد به زندگی خود پایان دهد، نباید در مورد
آن صحبت کرد. ابرهای شرم بر عزیزانشان. سکوت و راز فضا را پر کرده است.

شایعات و حدس و گمان بیداد می کنند اما زمینه و آگاهی نادیده گرفته می شود. بنابراین، می‌دانم که طرح موضوع
دشوار خواهد بود، زیرا باید خودم را از آن باورهای ناسالم گذشته منصرف کنم.


خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.


از نظر فرهنگی، من با این باور بزرگ شدم که وقتی کسی تصمیم می گیرد به زندگی خود پایان دهد، نباید در مورد آن صحبت کرد.

به خودم یادآوری می‌کنم که نمی‌خواهم فرزندانم به این شکل بزرگ شوند، به‌ویژه با توجه به تجربه شخصی من
در مورد آسیب رساندن به خود و مبارزه با افسردگی.

صحبت کردن با فرزندانم در مورد خودکشی می تواند به جلوگیری از اطلاعات نادرست کمک کند و محیطی را ایجاد کند
که در آن از صحبت کردن در مورد آن و پرسیدن سوال احساس امنیت کنند.

من می خواهم بزرگسال مورد اعتمادی باشم که آنها ابتدا برای اطلاعات مناسب به سراغش می روند.

مستقیم، صادق و بدون قضاوت باشید

من قصد دارم تا حد امکان ساده باشم. به عنوان مثال، من برخی از سوالات رایج را پیش بینی می کنم.

وقتی کسی می میرد یعنی چه؟

وقتی دخترم ۴ ساله بود، همسایه پدر و مادرم که مردی مسن بود، در حالی که او پیش آنها بود فوت کرد. از پنجره دید
که پزشکی قانونی آمد و جسد را برد.

باید به او توضیح می دادم که وقتی کسی می میرد، دیگر زنده نیست.

هر موجود زنده ای در نهایت خواهد مرد. آنها نمی توانند برگردند.

آنها خواب نیستند و بیدار نمی شوند. بدن آنها از کار افتاده است و دیگر نیازی به خوردن، نوشیدن یا نفس کشیدن ندارند.

همسو بودن در مورد مرگ، صحبت در مورد خودکشی را آسان تر می کند.

خودکشی چیست؟

وقتی فرزندانم کوچک هستند، از کلمات، مفاهیم و توضیحات ساده برای تعریف خودکشی استفاده می کنم.

به عنوان مثال، ممکن است بگویم: «خودکشی زمانی است که فردی کاملاً ناامید باشد که اوضاع بهتر شود و تصمیم بگیرد
به زندگی خود پایان دهد.»

اگر بپرسند که آیا کسی بر اثر خودکشی مرده است، حقیقت را به آنها خواهم گفت.

من دروغ نمی گویم و از جملات نادرست و مبهم مانند «رفتم به جای بهتر»، «برای همیشه می خوابم»،
«دیگر درد نمی گیرم» یا «با فرشتگان» استفاده نمی کنم.

این فقط باعث سردرگمی می شود زیرا فرزندان من می توانند احساس کنند که اتفاق وحشتناکی رخ داده است.

پوشاندن آن باعث می شود کمتر قابل اعتماد به نظر برسم.

ممکن است آنها را وادار کند که به دنبال اطلاعات از جایی یا شخص دیگری باشند که قابل اعتماد نیستند.

چرا کسی می خواهد به زندگی خود پایان دهد؟

من توضیح بیشتری نمی دهم، نظر یا قضاوت خود را در مورد چرایی این اتفاق بیان نمی کنم.

به عنوان مثال، من از استفاده از زبانی که حاکی از آن است که آنها برای انتخاب راه آسان خودخواه یا
ترسو بوده اند، اجتناب می کنم.

پایبندی به حقایق به آنها اطلاعات درستی می دهد و به آنها اجازه می دهد که مستقلاً در مورد آن فکر کنند.

من در مورد زندگی آن شخص فرضی نمی کنم.

من به سادگی می گویم که وقتی فردی بر اثر خودکشی می میرد، دردهای روحی، روحی و جسمی زیادی داشت.

آنها برای مدت طولانی احساس گیر افتادن می کردند. تنها راهی که آنها فکر می کردند می تواند به احساسشان
پایان دهد این بود که زندگی را متوقف کنند. آنها فکر نمی کردند کسی بتواند به آنها کمک کند.

تاکید بر این مهم است که وقتی فردی بر اثر خودکشی می میرد، تقصیر کسی نیست.

مکالمه را باز نگه دارید

مهمترین چیز این است که اطمینان حاصل شود که گفت و گوی مستمری در این مورد وجود دارد.
همانطور که فرزندانم بزرگ می شوند و وارد سال های نوجوانی می شوند، مطمئن هستم که آنها فردی را
می شناسند که با سلامت روان خود دست و پنجه نرم می کند و ممکن است آنها را نیز تجربه کنند.

من نمی ترسم از آنها بپرسم که آیا کسی را می شناسند که افکار خودکشی داشته باشد یا آنها خودشان این افکار را داشته اند.

این کاری بود که والدینم هرگز انجام ندادند.

امیدوارم با گذشت زمان، آنقدر با آنها اعتماد کرده باشم که از اشتراک گذاری این افکار با من احساس امنیت کنند.

برای من بسیار مهم است که تأکید کنم برای آنها اینجا هستم و همیشه در دسترس برای گوش دادن و
حمایت بی قید و شرط آنها هستم.



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , ,

تعریف تنهایی علل و پیشگیری از آن

تعریف تنهایی

تعریف تنهایی: علل و پیامدهای سلامتی

تعریف تنهایی  یک احساس جهانی انسانی است که برای هر فردی هم پیچیده و هم منحصر به فرد است. از آنجایی که هیچ علت
مشترک واحدی ندارد، پیشگیری و درمان این وضعیت ذهنی بالقوه مضر می تواند به طور چشمگیری متفاوت باشد.

به عنوان مثال، یک کودک تنها که در مدرسه برای دوست یابی تلاش می کند، نیازهای متفاوتی نسبت
به یک سالمند تنها که همسرش اخیراً فوت کرده است، دارد.

در این مقاله منظور ما از اصطلاح «تنها» و همچنین علل مختلف، پیامدهای سلامتی، علائم و درمان‌های بالقوه برای
تنهایی مورد بحث قرار می‌گیرد.

تعریف تنهایی

در حالی که تعاریف رایج از تنهایی آن را به عنوان حالت تنهایی یا تنها بودن توصیف می کنند، تعریف تنهایی در واقع یک حالت ذهنی است.

تنهایی باعث می شود افراد احساس پوچی، تنهایی و ناخواسته کنند. افرادی که تنها هستند اغلب هوس تماس انسانی دارند،
اما وضعیت روحی آنها برقراری ارتباط با افراد دیگر را دشوارتر می کند.

محققان پیشنهاد می کنند که تنهایی با انزوای اجتماعی، مهارت های اجتماعی ضعیف، درون گرایی و افسردگی مرتبط است.

به گفته بسیاری از کارشناسان، تنهایی لزوما تنها بودن نیست. در عوض، اگر احساس تنهایی و انزوا می کنید، این
همان چیزی است که تنهایی در وضعیت ذهنی شما نقش می بندد.

به عنوان مثال، یک دانشجوی سال اول ممکن است علیرغم احاطه شدن توسط هم اتاقی ها و سایر همسالان،
احساس تنهایی کند.

سربازی که کار نظامی خود را آغاز می کند ممکن است پس از اعزام به یک کشور خارجی احساس تنهایی کند،
علیرغم اینکه دائماً توسط سایر اعضای نیرو محاصره شده است.

تعریف تنهایی در مقابل تنهایی

در حالی که تحقیقات به وضوح نشان می دهد که تنهایی و انزوا هم برای سلامت روانی و هم برای سلامت جسمی
مضر است، تنها بودن با تنها بودن یکسان نیست.

در واقع، تنهایی در واقع تعدادی فواید مهم برای سلامت روان دارد، از جمله اینکه به افراد اجازه می دهد تمرکز و شارژ بهتری داشته باشند.

احساس تنهایی با وجود تمایل به ارتباطات اجتماعی با احساس انزوا مشخص می شود.

اغلب به عنوان جدایی غیرارادی، طرد یا رها شدن توسط افراد دیگر تلقی می شود.

از سوی دیگر، تنهایی اختیاری است. افرادی که از گذراندن وقت به تنهایی لذت می‌برند، همچنان روابط اجتماعی
مثبتی را حفظ می‌کنند که در صورت تمایل به برقراری ارتباط، می‌توانند به آن بازگردند.

آنها هنوز با دیگران وقت می گذرانند، اما این تعاملات با دوره های زمانی تنهایی متعادل می شود.

خلاصه تعریف تنهایی

تنهایی حالتی از ذهن است که با تمایل به تماس انسانی اما احساس تنهایی مرتبط است. افراد می توانند تنها باشند
و احساس تنهایی نکنند، یا می توانند با مردم تماس داشته باشند و همچنان احساس انزوا را تجربه کنند.

علل تنهایی

عوامل مؤثر در تنهایی شامل متغیرهای موقعیتی مانند انزوای فیزیکی، نقل مکان به مکان جدید و طلاق است.

مرگ یک فرد مهم در زندگی یک فرد نیز می تواند منجر به احساس تنهایی شود.

علاوه بر این، می تواند نشانه یک اختلال روانی مانند افسردگی باشد. افسردگی اغلب باعث کناره گیری افراد از نظر اجتماعی
می شود که می تواند منجر به انزوا شود.

تحقیقات همچنین نشان می دهد که تنهایی می تواند عاملی باشد که به علائم افسردگی کمک می کند.

تنهایی را می توان به عوامل درونی مانند عزت نفس پایین نیز نسبت داد . افرادی که به خود اعتماد ندارند اغلب
بر این باورند که ارزش توجه یا توجه دیگران را ندارند، که می تواند منجر به انزوا و تنهایی مزمن شود.

عوامل شخصیتی نیز ممکن است نقش داشته باشند. برای مثال، افراد درونگرا ممکن است کمتر تمایل به پرورش و
جستجوی ارتباطات اجتماعی داشته باشند، که می تواند به احساس انزوا و تنهایی کمک کند.

خطرات سلامتی مرتبط با تنهایی

تنهایی طیف وسیعی از اثرات منفی بر سلامت جسمی و روانی دارد ، از جمله :

  • سوء مصرف الکل و مواد مخدر

  • تغییر عملکرد مغز

  • پیشرفت بیماری آلزایمر

  • رفتار ضد اجتماعی

  • بیماری های قلبی عروقی و سکته مغزی 

  • کاهش حافظه و یادگیری

  • افسردگی و خودکشی

  • افزایش سطح استرس

  • تصمیم گیری ضعیف

اینها تنها زمینه هایی نیستند که تنهایی در آنها تاثیر خود را می گذارد. به عنوان مثال، بزرگسالان تنها نسبت به افرادی
که تنها نیستند کمتر ورزش می کنند.

رژیم غذایی آنها چربی بیشتری دارد، خواب آنها بازده کمتری دارد و خستگی بیشتری در طول روز گزارش می کنند.

تنهایی همچنین تنظیم فرآیندهای سلولی در اعماق بدن را مختل می کند و افراد تنها را مستعد پیری زودرس می کند.

آنچه تحقیقات در مورد تنهایی نشان می دهد

افرادی که کمتر احساس تنهایی می کنند بیشتر متاهل هستند، درآمد بالاتری دارند و وضعیت تحصیلی بالاتری دارند.
سطوح بالای تنهایی با علائم سلامت جسمانی، زندگی تنها، شبکه های اجتماعی کوچک و روابط اجتماعی با کیفیت پایین همراه است.

به دوستان خود برای مبارزه با تنهایی کمک کنید

آمارها حاکی از آن است که تنهایی به ویژه در نسل های جوان به طور فزاینده ای رایج می شود. بر اساس
یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۹، ۲۵ درصد از بزرگسالان بین ۱۸ تا ۲۷ سال گزارش دادند که هیچ دوست صمیمی ندارند،
در حالی که ۲۲ درصد گزارش کردند که اصلاً دوستی ندارند.

ظهور اینترنت و از قضا، رسانه های اجتماعی تا حدی مقصر هستند.

کارشناسان معتقدند که این کمیت تعامل اجتماعی نیست که با تنهایی مبارزه می کند، بلکه کیفیت است.

داشتن چند دوست صمیمی برای دفع تنهایی و کاهش پیامدهای منفی سلامت مرتبط با این حالت ذهنی کافی است.
تحقیقات نشان می‌دهد که تجربه تماس واقعی با دوستان به تقویت حس خوب در افراد کمک می‌کند.

تنهایی می تواند مسری باشد

یک مطالعه نشان می دهد که تنهایی ممکن است در واقع مسری باشد. تحقیقات نشان داده است که افراد غیر
تنها که وقت خود را با افراد تنها می گذرانند، بیشتر در معرض احساس تنهایی هستند.

نکاتی برای پیشگیری و غلبه بر تنهایی

می توان بر تنهایی غلبه کرد. برای ایجاد تغییر نیازمند تلاشی آگاهانه است. در درازمدت، ایجاد تغییر می‌تواند
شما را شادتر، سالم‌تر کند و به شما این امکان را بدهد که بر دیگران اطرافتان تأثیر مثبتی بگذارید.

در اینجا چند راه برای جلوگیری از تنهایی آورده شده است:

خدمات اجتماعی یا فعالیت دیگری را که از آن لذت می برید در نظر بگیرید . این موقعیت ها فرصت های خوبی برای
ملاقات با مردم و ایجاد دوستی ها و تعاملات اجتماعی جدید ایجاد می کند.

انتظار بهترین ها را داشته باشید . افراد تنها اغلب انتظار طرد شدن را دارند، بنابراین در عوض سعی کنید
در روابط اجتماعی خود بر افکار و نگرش های مثبت تمرکز کنید.

بر توسعه روابط با کیفیت تمرکز کنید. به دنبال افرادی باشید که نگرش ها، علایق و ارزش های مشابهی با شما دارند.

بدانید که تنهایی نشانه این است که چیزی باید تغییر کند. انتظار نداشته باشید همه چیز یک شبه تغییر کند،
اما می توانید اقداماتی را شروع کنید که به کاهش احساس تنهایی شما کمک می کند و ارتباطاتی ایجاد می کند که از رفاه شما حمایت می کند.



خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.



اثرات تنهایی را در زندگی خود درک کنید . تنهایی عواقب جسمی و روحی دارد. اگر متوجه شدید که
برخی از این علائم بر احساس شما تأثیر می گذارد، تلاش آگاهانه ای برای مبارزه با آنها انجام دهید.

یک رابطه فعلی را تقویت کنید. ایجاد ارتباطات جدید مهم است، اما بهبود روابط موجود شما نیز می تواند راهی
عالی برای مبارزه با تنهایی باشد. سعی کنید با یکی از دوستان یا اعضای خانواده که مدتی است با او صحبت کرده اید تماس بگیرید.

با کسی که بتوانید به او اعتماد کنید صحبت کنید . تماس گرفتن با کسی در زندگی تان برای صحبت در مورد احساسی که دارید مهم است.

این می‌تواند فردی باشد که می‌شناسید مانند یکی از اعضای خانواده، اما ممکن است با پزشک یا درمانگر خود صحبت کنید.

درمان آنلاین می تواند یک گزینه عالی باشد زیرا به شما امکان می دهد هر زمان که برای شما مناسب است با یک درمانگر تماس بگیرید.

خلاصه تعریف تنهایی

تنهایی باعث می شود افراد احساس انزوا و جدایی از دیگران کنند. این حالت پیچیده ای از ذهن است که می تواند
ناشی از تغییرات زندگی، شرایط سلامت روان، عزت نفس ضعیف و ویژگی های شخصیتی باشد.

تنهایی همچنین می تواند عواقب جدی برای سلامتی از جمله کاهش سلامت روانی و مشکلات جسمی داشته باشد.

تنهایی می تواند تأثیر جدی بر سلامتی شما داشته باشد، بنابراین مهم است که بتوانید علائمی را که نشان می دهد
احساس تنهایی می کنید تشخیص دهید. همچنین مهم است که به یاد داشته باشید که تنها بودن با تنها بودن یکسان نیست.

اگر تنهایی بر رفاه شما تأثیر می گذارد، کارهایی وجود دارد که می توانید انجام دهید که می تواند به شما در ایجاد
ارتباطات جدید و یافتن حمایت اجتماعی مورد نیاز کمک کند.

روی ایجاد ارتباطات جدید کار کنید و مدتی را صرف صحبت با افراد زندگی خود کنید. اگر هنوز در حال مبارزه هستید،
درمان را در نظر بگیرید. هر کاری که انتخاب می کنید، فقط به یاد داشته باشید که افرادی هستند که می توانند کمک کنند.



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , ,

۵ مرحله حافظه چیست؟

مرحله حافظه

۵ مرحله حافظه چیست؟

مرحله حافظه چیست؟

برخی از محققان حافظه را به فرآیندی تقسیم می کنند که شامل پنج مرحله حافظه اصلی است: رمزگذاری، ذخیره سازی، یادآوری، بازیابی و فراموش کردن.

هر مرحله می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار گیرد، که می تواند بر میزان به خاطر سپردن اطلاعات تأثیر بگذارد.
در زیر، اجازه دهید نگاهی دقیق تر به هر یک از مراحل حافظه داشته باشیم.

  • مرحله ۱: رمزگذاری

  • رمزگذاری اولین مرحله حافظه است و به فرآیند تبدیل اطلاعات به فرمتی که بتوان در حافظه ما ذخیره کرد اشاره دارد :

  • رمزگذاری زمانی اتفاق می افتد که به اطلاعات توجه کنیم. برای مثال، اگر می‌خواهید فهرستی از مواد غذایی

    را به خاطر بسپارید، باید به موارد موجود در لیست توجه کنید تا آنها را در حافظه خود رمزگذاری کنید.

  • اطلاعات در قالبی رمزگذاری می شوند که می تواند در حافظه ما ذخیره شود.
    به عنوان مثال، وقتی یک کلمه جدید را می بینیم، اغلب با گفتن کلمه با صدای بلند یا نوشتن آن، آن را رمزگذاری می کنیم.

  • رمزگذاری به ما این امکان را می دهد که در زمان بعدی به اطلاعات دسترسی پیدا کنیم.
    به عنوان مثال، اگر فهرستی از خواربار را رمزگذاری کنید، می‌توانید در صورت نیاز آن اطلاعات را بازیابی کنید.

  • فرآیند رمزگذاری می تواند تحت تأثیر عوامل خارجی مانند استرس یا خستگی باشد. برای مثال، اگر می‌خواهید فهرستی

    از مواد غذایی را رمزگذاری کنید، اما استرس دارید، ممکن است در به خاطر سپردن اقلام موجود در لیست
    مشکل داشته باشید.

  • رمزگذاری یک مرحله ضروری در شکل گیری خاطرات بلند مدت است. برای مثال، اگر می‌خواهید فهرستی از مواد غذایی

    را بیش از چند دقیقه به خاطر بسپارید، باید آن اطلاعات را در حافظه بلندمدت خود رمزگذاری کنید .

  • مرحله ۲: ذخیره سازی

ذخیره سازی به فرآیند نگهداری اطلاعات در حافظه ما اشاره دارد تا بتوانیم بعداً به آنها دسترسی پیدا کنیم.
وقتی اطلاعات را در حافظه خود ذخیره می کنیم، اساساً در حال ایجاد یک بازنمایی ذهنی از آن اطلاعات هستیم.
این بازنمایی ذهنی می تواند به صورت تصویر، صدا یا احساس باشد.

دو نوع ذخیره سازی مرحله حافظه وجود دارد: حافظه کوتاه مدت (STM) و حافظه بلند مدت (LTM) این دو نوع ذخیره سازی اهداف متفاوتی دارند.

STM جایی است که اطلاعات فقط برای مدت کوتاهی ذخیره می شود. برای مثال، اگر می‌خواهید شماره تلفنی
را به خاطر بسپارید، فقط می‌توانید آن اطلاعات را برای مدت کوتاهی قبل از فراموش شدن در STM خود نگه دارید.

LTM جایی است که اطلاعات برای مدت زمان طولانی تری ذخیره می شود. برای مثال، اگر یک دستور غذا را در LTM خود
رمزگذاری کنید، می توانید آن اطلاعات را هفته ها یا حتی ماه ها بعد بازیابی کنید.

ظرفیت STM محدود است، اما ظرفیت LTM تقریبا نامحدود است.

برای مثال، اگر آن اطلاعات را در STM خود ذخیره کنید، فقط می توانید چند مورد را از لیست مواد غذایی به خاطر بسپارید،
اما می توانید تعداد نامحدودی از اقلام را در LTM خود ذخیره کنید.

اطلاعات را می توان از STM به LTM منتقل کرد، اما این فرآیند همیشه کامل نیست.

برای مثال، ممکن است سعی کنید با تکرار اقلام برای خود فهرستی از خواربار را به خاطر بسپارید، اما همچنان ممکن است
برخی از موارد موجود در لیست را فراموش کنید.

  • مرحله ۳: یادآوری

یادآوری به فرآیند بازیابی اطلاعات از حافظه ما اشاره دارد. برای به یاد آوردن اطلاعات از حافظه خود، ابتدا باید آن اطلاعات را
رمزگذاری کرده و در حافظه خود ذخیره کرده باشیم.

یادآوری فرآیند بازیابی اطلاعات از حافظه های ذخیره شده ما است. وقتی اطلاعاتی را به خاطر می آوریم، رویدادی را که
در ابتدا در سیستم حافظه ما رمزگذاری شده بود، دوباره تجربه می کنیم.

دو نوع فراخوان وجود دارد: فراخوان رایگان و یادآوری نشانه ای.

یادآوری رایگان زمانی است که ما اطلاعات را بدون هیچ نشانه یا درخواستی به خاطر می سپاریم. یادآوری نشانه‌ای زمانی
است که ما اطلاعات را با کمک نشانه‌ها یا اعلان‌ها به خاطر می‌سپاریم.

یادآوری می تواند تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله خلق و خو یا وضعیت عاطفی فرد قرار گیرد.

  • مرحله ۴: بازیابی

بازیابی شبیه به یادآوری است: بازیابی فرآیند جستجوی فعال اطلاعات در حافظه های ما است، در حالی که یادآوری فرآیند
به خاطر سپردن غیرفعال اطلاعات است.

بازیابی فرآیند دستیابی به اطلاعات از حافظه ما است. برای مثال، اگر می‌خواهید نام شخصی را که در یک مهمانی ملاقات
کرده‌اید به خاطر بسپارید، باید آن اطلاعات را از حافظه خود بازیابی کنید.

ما اغلب از نشانه های بازیابی برای کمک به یافتن اطلاعات مورد نظر خود استفاده می کنیم.

برای مثال، اگر می‌خواهید نام شخصی را که در یک مهمانی ملاقات کرده‌اید به خاطر بسپارید، ممکن است از جنبه
منحصربه‌فردی از ظاهر او استفاده کنید.

بازیابی می تواند تحت تأثیر عواملی مانند نگرانی، استرس یا خستگی باشد.

برای مثال، اگر می‌خواهید نام شخصی را که در یک مهمانی ملاقات کرده‌اید، به خاطر بسپارید، اما استرس دارید، ممکن
است در بازیابی آن اطلاعات مشکل داشته باشید.

فرآیند بازیابی اغلب با توجه آغاز می شود. اگر به چیزی توجه نکنیم، کمتر آن را از حافظه خود بازیابی می کنیم.

بازیابی گامی ضروری در شکل گیری خاطرات بلند مدت است.

  • مرحله ۵: فراموشی

فراموشی به عدم توانایی در بازیابی اطلاعات از حافظه اشاره دارد.  دلایل متعددی وجود دارد که ممکن است چیزی
را فراموش کنیم، از جمله شکست در رمزگذاری کافی اطلاعات در وهله اول یا مشکلات با انگیزه عاطفی در بازیابی
اطلاعات در زمانی که به آن نیاز داریم.

فراموشی فرآیند از دست دادن اطلاعات از حافظه ما است.  برای مثال، اگر نام شخصی را که در یک مهمانی ملاقات
کرده اید فراموش کنید، آن اطلاعات را از حافظه خود از دست داده اید.

دلایل زیادی وجود دارد که چرا ممکن است چیزی را فراموش کنیم. برای مثال، ممکن است نام شخصی را که در یک
مهمانی ملاقات کردیم، فراموش کنیم، زیرا در آن زمان به آن توجه نکرده بودیم.

دو نوع اصلی فراموشی وجود دارد: تداخل عطف به ماسبق و مداخله پیشگیرانه. تداخل عطف به ماسبق زمانی است
که اطلاعات جدید در توانایی ما برای به خاطر سپردن اطلاعات قدیمی اختلال ایجاد می کند. تداخل فعال زمانی است
که اطلاعات قدیمی در توانایی ما برای به خاطر سپردن اطلاعات جدید اختلال ایجاد می کند.

فراموشی بخشی طبیعی از حافظه است. لزوماً نشانه ای از یک مشکل نیست.

به طور کلی، حافظه یک فرآیند پیچیده است که شامل چندین مرحله مختلف است. با درک نحوه عملکرد هر مرحله،
می توانید بهتر درک کنید که حافظه ما به طور کلی چگونه کار می کند.

 



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , ,