برچسب: اجتماعی

داستان کوتاه ـ کار خیر

داستان کوتاه ـ کار خیر

داستان کوتاه ـ کار خیر

لینک تماس با ما / مرکز مشاوره خانواده شرق تهران
جهت اخذ نوبت ، مشاوره حضوری و تلفنی در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و سکس تراپی
شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج و سکس تراپی)

خاطره ای از استاد شفیعی کدکنی

نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم.
از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم…
(استادکدکنی حالا خودش هم گریه می کند…)
پدرم بود، مادر هم او را آرام می کرد،
می گفت: آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم!…
اما پدر گفت:
خانم! نوه های ما، در تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما……..

حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های پدر را از مادرم بپرسم
دست کردم توی جیبم، ۱۰۰ تومان بود
کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم
روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم.
آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قدشان….
پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها ۱۰ تومان عیدی داد؛ ۱۰ تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد.

داستان کوتاه ـ کار خیر

اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس.
بعد از کلاس، آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛
رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد.
گفتم: این چیست؟
گفت: “باز کنید؛ می فهمید”.
باز کردم، ۹۰۰ تومان پول نقد بود!
گفتم: این برای چیست؟
گفت: “از مرکز آمده است؛ در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند؛ برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند.”
راستش نمی دانستم که این چه معنی می تواند داشته باشد؟!
فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید ۱۰۰۰ تومان باشد، نه ۹۰۰ تومان!
مدیر گفت: از کجا می دانی؟
کسی به شما چیزی گفته؟
گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.
در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می دهد.

روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی!
هزار تومان بوده نه نهصد تومان!
آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود
که خودم رفتم از او گرفتم؛
اما برای دادنش یک شرط دارم…
گفتم: “چه شرطی؟”
گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟!
گفتم: هیچ، فقط شنیده بودم

 

لینک تماس با ما / مرکز مشاوره خانواده شرق تهران
جهت اخذ نوبت ، مشاوره حضوری و تلفنی در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و سکس تراپی
شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج و سکس تراپی)

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , , ,

دروغ هایی که به خود می گوییم

کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم

نویسنده: جان فردریکسون

فهرست مطالب

فصل اول: یک جای کار می لنگد
فصل دوم: چگونه از حقایق زندگی مان اجتناب می کنیم
فصل سوم: امتناع از پذیرفتن
فصل چهارم: بمیرید پیش از آنکه بمیرید
فصل پنجم: گشوده بودن به حقیقت
فصل ششم: پذیرفتن

[us_image image=”7045″ align=”center” style=”shadow-1″ onclick=”lightbox” animate=”fade”]

توضیح کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم

کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم در ظاهر درباره روان‌درمانی است، در واقع درباره معنای آدم بودن است. همه ما به خودمان دروغ می‌گوییم تا از درد در زندگیمان اجتناب کنیم. از این رو، همه به عنوان آدم‌هایی ناقص و ناکامل با هم برابریم‏؛ پس می‌توانیم با شأن برابر با هم گفتگو کنیم و موظف به بیان حقایق به خود و دیگران هستیم. با این کار، یعنی دیدن دروغ‌هایی که به خود می‌گوییم و مواجهه با حقایقی که از آن‌ها اجتناب می‌کنیم، راهی را برای زیستن در حقیقت و با یکدیگر می‌یابیم. شنیدن حقیقت از دیگری به معنای تسلیم او شدن نیست، بلکه به این معناست که به چیزی بزرگتر تسلیم شده‌ایم:

حقیقت، واقعیت. وقتی شما به این کاروان که در منزل های متعدد توقف می کند، می پیوندید، ممکن است خودتان را ببینید. در مردم، در داستان ها، در دروغ هایی که آن ها به خوشان می گویند و در حقایقی که ما همه مجبوری در زندگی با آن ها رو به رو شویم. و در این سفر همچنان که دروغ های شما ناپدید می شوند، شاید شما آن کسی را که هستید و همواره بوده اید کشف کنید، چیزی نامیده نشدنی، وصف ناپذیر و اساسا ناشناختنی – یک راز.

بیایید نگاهی بیندازیم به حقایقی که همیشه در پس دروغ هایمان پنهان کرده ایم.

بخشی از کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم

همه ما درد زندگی را چشیده و در سیلاب آن غرقه شده ایم. حقیقت ما رافرا گرفته است، اما با دروغ هایی که به خود میگوییم از آن دوری میجوییم ؛ دروغ هایی که تشخیص شان نمی دهیم و هرگز قصد گفتن آنها را ندارم . متاسفانه این دروغ ها ، که ممکن است نخست جان ما را نجات داده باشند، در بلند مدت بد ترین دشمنان ما و علت رنج ها بیشتر میشوند.

غافل از اینکه دروغ هایمان اشتباه اند و با تصور که خودمان در اشتباه ایم به دنبال کمک میگردیم .گمان میکنیم شکسته شده ایم، در حالی که دروغ هایمان اند که شکسته میشوند و به احساساتمان اجازه بروز میدهند . با فرار از احساساتمان ، دروغ های بیشتری به خود میگوییم که رنج های بیشتری ایجاد میکنند.

اگر آنچه در ما « اشتباه » است به آنچه درست است ، رهنمون شود ، چه؟

چه میشود اگر لازم باشد فرار را متوقف کنیم و باز گردیم و آنچه از آن میترسیم ، بپذیریم. روبه رو شدن با حقایق زندگی مان نه تنها علل رنج های ما را آشکار میکند ، بلکه به ما توانایی روبه رو شدن با آن حقایق را میدهد.

[us_image image=”7048″ align=”center” style=”shadow-1″ onclick=”lightbox” animate=”fade”]

تماس با ما

جهت مشاوره حضوری و اخذ نوبت می توانید از طریق شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی متخصص امور خانواده و ازدواج تماس حاصل فرمایید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , ,

کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر

کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر

کتاب درآمدی بر روانشناسی امید ـ تئوری انتخاب ـ ترجمه دکتر علی صاحبی

مقدمه کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر

دکتر علی صاحبی در مقدمه‌ی کتاب تئوری انتخاب می‌گوید یادگیری تئوری انتخاب نورامید را دل ما زنده نگه‌می‌دارد که:

  • ما برآیند نیروها و عوامل بیرونی نیستیم.
  • ما قربانی گذشته خود نیستیم.
  • ما بازیچه لایه‌های زیرین مغز و هورمون ها نیستیم.
  • ما رفتار خود را انتخاب می‌کنیم و تاکنون نیز چنین کرده‌ایم.

و این امید همانی است که قدرت معنابخشی به زندگی را در ما بیشتر می‌کند. باور می‌کنیم که بیش از آنکه شرایط بیرونی بر زندگی ما سلطه داشته باشد، این درون ماست که باعث حال خوب، احساس رضایت و خوشبختی ما می‌شود. آن وقت حتی با مکان به‌دنیا آمدنمان، و با تمام چیزهایی که در اختیار و انتخاب ما نبوده به صلح می‌رسیم.

بذر تمام بدبختی‌های ما در سال‌هایی کاشته می‌شود که با آدم‌هایی سر و کار داریم که معتقدند، نه تنها دریافته‌اند چه چیزهایی برای خودشان درست است، بلکه صلاح دیگران را نیز می‌دانند.

آنها با توسل به این اکتشاف خود و سنت مخربی که هزاران سال است بر فکر آنها سایه افکنده، احساس می‌کنند وظیفه دارند ما را مجبور کنند کاری را که از نظر آنها درست است، انجام دهیم.

بزرگترین بدبختی انسان نحوه مقاومتش در برابر این اجبار است؛ نظریه انتخاب مخالف سنت باستانی، من صلاح تو را می‌دانم، است.

کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر

تئوری انتخاب از جمله شاخه های روانشناسی جدید است و می گوید که باید از کنترل گری پرهیز کرد و کنترل گری را به عنوان عامل تخریب کننده ی رابطه معرفی می کند و کنترل درونی را در مقابل کنترل بیرونی توصیه می کند .

این روانشناسی جدید به ما می آموزد که آنچه انجام می دهیم و احساس می کنیم , از جمله بدبختی ما , حاصل انتخاب خود ماست . بنابراین اگر می خواهیم احساس بهتری داشته باشیم باید به نحوی زندگی مان را تغییر دهیم . در اغلب موارد این کار بدین معناست که چنانچه با دیگران مشکل داریم , برای حل آن باید با دقت بیشتری به رفتارهای خودمان توجه کنیم .

تئوری انتخاب توضیح می دهد که افراد چرا و چگونه رفتار می کنند .

این نظریه شیوه ی کارکرد مغز آدمی را برای صدور رفتار تبیین می کند .

تئوری انتخاب معتقد است که هر آنچه از ما سر می زند یک رفتار است : غذا خوردن , دعواکردن , خشمگین شدن , غمگین و افسرده شدن , نگران و مضطرب شدن و …  . تمام رفتارهای ما از درون ما برانگیخته می شوند و معطوف به هدفی هستند . هدف هر رفتار , ارضای یکی از پنج نیاز اساسی ماست.

پنج نیاز اساسی در کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر

  • عشق و احساس تعلق
  • پیشرفت (قدرت)
  • تفریح و لذت
  • آزادی و خودمختاری
  • بقا و زنده ماندن

تئوری انتخاب معتقد است هنگامی که افراد در ارضای نیازهای خود ناکام می شوند، دست به رفتار می زنند.
یعنی رفتار و عمل خاصی را انتخاب می کنند تا شاید بدان وسیله نیازشان را برآورده سازند.
چنانچه فرد برای ارضای نیازهایش روشهای موثر را پیدا نکند دست به رفتارهای ناکارآمد می زند که در روانشناسی رایج به آنها بیماری می گویند مثل:

  • مضطرب
  • افسرده
  • خشمگین
  • منزوی و …

این تئوری معتقد است که افراد خودشان آن رفتار را انتخاب میکنند.
پس به جای افسرده بودن فعل افسردگی کردن را بکار میبرد.

تئوری انتخاب معتقداست که گذشته‌ها بر زندگی کنونی ما اثری شگرف داشته‌است ولی تعیین کننده‌ی رفتار کنونی ما نیست .

اصول بنیادین کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر

تنها فردی که می توانیم رفتارش را کنترل کنیم ، خودمان هستیم .

هنگامی که برای انجام کاری با تنبیه و تهدید روبرو می شویم ، به ندرت پیش می آید که آن کار را خوب انجام دهیم .

هنگامی که واقعا می فهمیم فقط رفتار خودمان را می توانیم کنترل کنیم ، فورا در مورد آزادی شخصی خود تجدید نظر می کنیم و در بسیاری از موارد در می یابیم بیش از آنچه تصور می کرده ایم آزادی داریم.

برای مثال وقتی زنی به شوهرش می گوید :

« اگر با من بهتر رفتار نکنی ، ترکت می کنم » در واقع در فرایند تعریف مجدد آزادی شخصی خودش است.
او همیشه می تواند ترک کردن همسرش را انتخاب کند.
آنچه الان باید انتخاب کند این است که اگر در این رابطه بماند، حاضر است چه میزان از آزادی خود را واگذار کند.

برای اینکه کنترل زندگی خود را در اختیار بگیریم ، که همیشه امری است ممکن ، باید ببینیم آزادی چقدر برای ما اهمیت دارد.

به این نکته فکر کنید که تا کنون چقدر وقت خود را صرف این کرده اید که دیگران را وادار کنید کاری را انجام بدهند که خودشان نمی خواهند،
و همچنین چقدر وقت صرف مقاومت در برابر کسانی کرده اید که می خواستند شما را به انجام کاری مجبور کنند که نمی خواستید انجام دهید.

هنگامی که بدانیم فقط می توانیم رفتار خودمان را کنترل کنیم ، آزادی و اختیار بیشتری داریم تا اقداماتی را انجام دهیم برای روابط و اهدافمان مفید و موثر تر هستند.

بخش هایی از کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر

  • اگر چیزهایی یاد میگیریم

 اگر چیزهایی که یاد می گیریم یا بدست می آوریم را با دیگران سهیم نشویم چه لطفی دارد؟!

یکی از دوستانم که یک گلف باز جدی است، یک روز به تنهایی با خودش گلف بازی می کرد و با یک شوت تک ضربه به هدف زد…

به نظر من بازی اش هیچ لطفی نداشت.

  • چرا میان کاکتوس ها غلت می زنیم ؟

دکتر ویلیام گلاسر مثالى خوبى دارد او میگوید:

یک مرد جوان در پارک بزرگ کاکتوس مشغول قدم زدن بود، ناگهان تمام لباس هایش را در آورده و به وسط کاکتوس ها مى پرد و غلت مى زند،
افرادى که اطراف بودند او را با زحمت بیرون مى آورند و از او مى پرسند :چرا اینکار را کردى؟!

و او پاسخ مى دهد که :
“در آن لحظه  به نظرم کار خوبى مى آمد”
همه ما انتخاب هاى این چنینى داریم که در لحظه به نظرمان کار درستى مى آمده،
زمانیکه از ترس تنهایى با کسى ارتباط داشتیم که ما را به بیراهه کشانده ،
در زمان درماندگى از کسى درخواست کمک کردیم که صلاح ما را نمى خواسته،
تلاش براى نگه داشتن فردى کردیم که روح و شخصیت ما را پایمال کرده….

همه ما احتمالاً در میان کاکتوس ها غلت زده ایم.
ما در آن لحظه این رفتارهاى آسیب زا را انتخاب مى کنیم، اما چرا؟
استفاده از یکسرى الگوها که ممکن است از والدین یا اطرافیان آموخته شده باشد یا انتخاب آسانترى است،
نسبت به فکرکردن و پیداکردن انتخابهاى بهتر، اینست که مارا برآن مىدارد که رنج‌بردن و تحمل‌درد را انتخاب کنیم.
باور اینکه موقعیتى ناامید کننده است و شما نمی‌توانید هیچ کارى بکنید باعث اینهمه رنج و درد شده است.

  • باور افسرده شدن بسیار راحت تر از تلاش براى گرفتن حق است…
  • باور ناامیدى و اندوه راحت تر از تغییر مسیر و شروع مجدد است.
  • ما به این علت است که در شرایط خاص روى کاکتوس ها غلت مى زنیم…

کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر

تماس با ما

جهت مشاوره خانواده و مشاوره فردی می‌توانید از طریق لینک تماس باما یا شماره‌تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ باخانم راحله صادقی درتماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , ,

چرا با افراد نامناسب ازدواج می‌کنیم

چرا با افراد نامناسب ازدواج می‌کنیم از کتاب جستارهایی در باب عشق

چرا با افراد نامناسب ازدواج می‌کنیم

از کتاب جستارهایی در باب عشق

هرچند ما فکر می‌کنیم در ازدواج به دنبال خوشبختی هستیم، اما قضیه به همین سادگی نیست.
آنچه در حقیقت جست‌وجویش می‌کنیم، «بوی خوش آشنایی» است – که می‌تواند تمام نقشه‌هایی را که برای شادمانی و خوشبختی کشیده بودیم به‌هم بریزد.

ما در واقع تلاش می‌‌کنیم همان احساسات و عواطفی را که در کودکی به‌خوبی با آنها آشنا بودیم، در روابط بزرگسالی‌مان بازآفرینی کنیم.
عشقی که اکثر ما در کودکی و نوجوانی چشیده بودیم، اغلب تحت تاثیر مسائل دیگری خدشه‌دار شده بود:

نحوه خدشه دار شدن عشقی که در کودکی چشیده ایم
  • تجربه‌های منفی نظیر تمایل به کمک به بزرگسالی که لجام‌گسیخته و خارج از کنترل بود؛
  • یا احساس محرومیت از محبتِ یکی از والدین،
  • یا ترس از عصبانیتش؛
  • یا نداشتن احساس امنیت کافی برای صحبت کردن از آرزوها و احساسات‌مان.

پس بسیارمنطقی‌ است که در بزرگسالی بعضی از کاندیداهای ازدواج را پس می‌زنیم: نه بخاطر اینکه برای ما نا‌مناسب‌اند،
بلکه برای اینکه زیادی مناسب‌اند – زیادی متعادل، بالغ ، فهمیده و قابل‌اعتمادند – در حالی‌که این همه درست بودن با احساسات قلبیِ ما بیگانه است.
ما با افراد نامناسب ازدواج می‌کنیم، چرا که ربطی بین دوست‌داشته‌شدن و احساس خوشبختی کردن نمی‌بینیم.

یکی از غم‌انگیزترین جنبه‌های یک رابطه آن است که چقدر سریع به یکدیگر عادت می‌کنیم!
با کسی آشنا می‌شویم و از این آشنایی بسیار خرسندیم،
بعد همان کسی که فقط تماشای مچ دست یا شانه‌اش می‌توانست ما را به هیجان بیاورد،
حالا می‌تواند در کنار ما لمیده باشد و ما کمترین احساسی از جذابیت حس نکنیم.

اگر زمانی حس کردیم با فرد نامناسبی ازدواج کرده ایم، هیچ اشکالی ندارد. لازم نیست او را ترک کنیم. تنها چیزی که باید ترک کنیم نظریه رومانتیکی ست که مفهوم غربی ازدواج در طول ۲۵۰ سال گذشته بر مبنای آن پایه گذاری شده است: این که یک آدم تمام و کمال وجود دارد که می تواند همه ی نیازهای ما را برطرف و تمام آرزوهای مان را برآورده کند.

باید دیدگاه رمانتیک مان را با این آگاهی حزن انگیز_و گه گاه خنده دار- جایگزین کنیم که هر موجود انسانی ما را دلخور، ناراحت، عصبانی، درمانده، دیوانه و دلسرد خواهد ساخت؛ و ما نیز -بدون هیچ قصدوغرضی_همین کار را با او خواهیم کرد.
شاید حس تهی بودن و ناکامل بودن ما هرگز پایان نپذیرد. اما هیچ کدام اینها غیرطبیعی و یا پیش زمینه ای برای طلاق نیست. در واقع انتخاب کسی که یک عمر خودمان را به او متعهد بدانیم، صرفا مانند این است که مشخص کنیم چه نوع اخلاق بدی را حاضریم یک عمر تحمل کنیم.

چرا با افراد نامناسب ازدواج می‌کنیم (کتاب جستارهایی در باب عشق)

بخشی از کتاب جستارهایی در باب عشق
نوشته آلن دوباتن (چرا با افراد نامناسب ازدواج می کنیم)

تماس با ما

جهت مشاوره خانواده و مشاوره ازدواج و توضیحات بیشتر در مورد اینکه چرا با افراد نامناسب ازدواج می‌کنیم،
می توانید با شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی تماس حاصل فرمایید.

مرکز مشاوره در محدوده شرق تهران، جنوب تهران و در نزدیکی میدان شهدا در خیابان پیروزی واقع شده است. با ما در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , ,

داستان کوتاه دو میمون و هزارپا

داستانی کوتاه دو میمون و هزارپا

داستان کوتاه دو میمون و هزارپا

داستان کوتاه دو میمون و هزارپا از پائولوکوئیلو در زمینه اینکه به اتفاقات زندگی چگونه بنگریم و چقدر اهمیت برای چگونگی این دنیا قائل شویم.
در این داستان به نحوی کاملا ساده چگونه فکر کردن ما را به چالش می کشد …

شروع داستان:

دو میمون روی شاخه درختی نشسته بودند و به غروب خورشید نگاه میکردند. یکی از دیگری پرسید:
چرا هنگام غروب رنگ آسمان تغییر میکند؟
میمون دوم گفت: اگر بخواهیم همه چیز را توضیح بدهیم، مجالی برای زندگی نمی ماند.

گاهی اوقات باید بدون توضیح از واقعیتی که در اطرافت میبینی، لذت ببری… میمون اول با ناراحتی گفت:
تو فقط به دنبال لذت زندگی هستی و هیچ وقت نمی خواهی واقعیتها را با منطق بیان کنی !!!

در همین حال هزار پایی از کنار آنها میگذشت…

میمون اول با دیدن هزار پا از او پرسید: هزار پا، تو چگونه این همه پا را با هماهنگی حرکت میدهی؟

هزارپا جواب داد: تا به امروز راجع به این موضوع فکر نکرده ام ؟!

میمون دوم گفت: خوب فکر کن چون این میمون راجع به همه چیز توضیح منطقی میخواهد!

هزار پا نگاهی به پاهایش کرد و خواست توضیحی بدهد: خوب اول این پا را حرکت میدهم، نه، نه. شاید اول این یکی را.
باید اول بدنم را بچرخانم … هزار پا مدتی سعی کرد تا توضیح مناسبی برای حرکت دادن پاهایش بیان کند ولی هرچه بیشتر سعی میکرد، ناموفقتر بود.

پس با ناامیدی سعی کرد به راه خودش ادامه دهد، ولی متوجه شد که نمیتواند.
با ناراحتی گفت: ببین چه بلایی به سرم آوردی؟! آنقدر سعی کردم چگونگی حرکتم را توضیح دهم که راه رفتن یادم رفت!!!

میمون دوم به اولی گفت: می بینی؟! وقتی سعی میکنی همه چیز را توضیح دهی اینطور میشود…!
پس دوباره به غروب آفتاب   خیره شد تا از آن لذت ببرد…

اثر پائولوکوئیلو ـ داستان کوتاه دو میمون و هزارپا

جهت تماس با ما می توانید از طریق لینک تماس با ما با خانم راحله صادقی در ارتباط باشید.

به منظور ارتباط با مرکز مشاوره و روانشناسی خوب در تهران می توانید از طریق شماره تلفن ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل نمایید.

مرکز مشاوره در خیابان پیروزی ـ مرکز مشاوره در میدان شهدا ـ مرکز مشاوره شرق تهران ـ مرکز مشاوره منطقه ۱۴ تهران

برچسب‌ها:, , , ,

علائم درون گرایی

علائم درون گرایی

علائمی که نشان می دهد شما درون گرا هستید

خیلی ها فکر می کنند درون گراها همان انسان های خجالتی هستند که همیشه با خودشانند و صرفا تنها بودن را به در جمع بودن ترجیح می دهند.

اما این درست نیست برای فرد درون گرا زندگی ذهنی جذابیت بالایی دارد.

فرد درون گرا از خلوت کردن با خودش انرژی می گیرد و تمایل به داشتن حلقه دوستی کوچک اما با میزان اعتماد درون گروهی بالا دارد.

این افراد در یک لحظه یک کار مشخص را انجام می دهند و از انجام دادن فعالیت های متعدد به صورت همزمان اجتناب می کنند.
بنابراین حتی اگر خجالتی هم نباشید ممکن است فردی درونگرا باشید.
خجالتی بودن لازمه درونگرا بودن نیست.

علائم درون گرایی: درباره درون گراها بیشتر بدانید.

  • شلوغی در شما استرس ایجاد می کند

کنسرت ها، کنفرانس ها، استادیوم های ورزشی مکان هایی نیستند که شما به آن ها تمایل داشته باشید.
از علائم درون گرایی این است که ترجیح می دهید کمتر در این مکان ها وقت بگذرانید.

  • علاقه ای به دیدار با اشخاص جدید ندارید

این مسئله به این معنی نیست که قادر به دوست یابی نیستید.
اما برای شما انرژی زیادی می برد تا بتوانید فرد جدیدی را بشناسید و این بسیار خستگی آور است.

  • با برون گراها دوست می شوید

درون گرا و برون گراها معمولا از کنار هم بودن لذت می برند زیرا مکمل شخصیت های یکدیگر هستند.
گاهی اوقات درون گراها نیاز دارند که از پوسته خود بیرون بیایند و در عین حال برون گراها نیز نیاز دارند که زمانی را در خانه بگذرانند.

  • مصاحبه را در شروع دوست ندارید

درون گراها می توانند در مصاحبه خیلی خوب باشند. در ابتدا ممکن است کمی عصبی شوند.
اما پس از اینکه فرد مصاحبه کننده را کمی می شناسند با اطمینان می توانند در آن مصاحبه پیروز شوند.
این نیز یکی دیگر از علائم درونگرایی است.

علائم درون گرایی که بسیار مهم هستند

  • دوستی وفادار هستید

درون گراها بسیار صادق و وفادار هستند. انرژی آن ها از درون بوجود می آید نه از دیگران.
بنابراین برای آن ها آسان تر است که با دوست خود صادق باشند.
این موضوع یکی از مهمترین خصاصیت و علائم درون گرایی است.

  • گاهی اوقات دوست دارید که هیچ کاری انجام ندهید

برای درون گراها بسیار مهم است که زمانی را تنها با افکار خودشان بگذرانند.
اگر برای لحظاتی تمایل به انجام دادن هیچ کاری ندارید
و این باعث آرامش شما می شود پس فردی درون گرا هستید.

  • برای پاسخ دادن به پیام ها کمی صبر می کنید

دائما به تلفن همراه وصل نیستید. پیام ها، ایمیل ها و تماس ها را هر وقت که فرصت پیدا کردید پاسخ می دهید.

  • به راحتی اعتماد نمی کنید

برای درون گراها بسیار سخت است شخصی را پیدا کنند که به شخصیت درون گرای او احترام بگذارد.
بنابراین ارتباط برقرار کردن با دیگران برای شما کمی زمان می برد
و دوستی که انتخاب می کنید باید شخصی باشد که واقعا بتوانید روی او حساب کنید.

  • نوشتن را دوست دارید

یا رشته ای را انتخاب می کنید که به نوشتن مرتبط است و یا در اوقات فراغت از نوشتن لذت می برید.
نوشتن راهی است که درون گراها با خود درونی خودشان ارتباط برقرار می کنند و شارژ می شوند.

  • مودب و خوشرو هستید

درون گراها معمولا بیشتر به جزئیات و اطرافیان خود توجه می کنند و این باعث می شود
میزبان مودب و خوشرویی باشند و مردم از در کنار آن ها بودن واقعا لذت ببرند.

  • از پیش برنامه ریزی می کنید

شاید زیاد به این مسئله بال و پر ندهید اما وقتی کاری را با برنامه ریزی انجام دهید همه چیز بهتر پیش می رود.
وقتی می خواهید با دوستانتان بیرون بروید برنامه ریزی برای شما اهمیت زیادی خواهد داشت.

  • انسان فهمیده ای هستید

جوانان درون گرا معمولا فهمیده تر از سنشان هستند.
درون گراها نمی خواهند که تظاهر به دانایی کنند اما گرایشات آن ها به سمت خرد و کمال است.

  • می دانید که چه می خواهید

وقتی بدانید که چه می خواهید یکسری امتیازات بدست آورده اید:
از امتحان کردن چیزهای جدید ترس به خود راه نمی دهید و هیچوقت وقت با شک و دودلی سد راه دیگران نمی شوید.

  • انسان متعادلی هستید

انسان های درون گرا بین اوقات تنهایی و اوقاتی که در جمع هستند تعادل ایجاد می کنند.
با جابجایی در این دو موقعیت بدون فدا کردن زندگی اجتماعی خود همچنان پر انرژی می مانند.
این بدین معنی است که بدون اینکه خودتان را خسته کنید هم کار می کنید و هم سرگرمی های خودتان را دارید.

جهت تماس و دریافت زمان مشاوره از طریق لینک تماس با ما با خانم راحله صادقی ارتباط برقرار نمایید.

مرکز مشاوره و روانشناسی در جنوب تهران ـ مرکز مشاوره و روانشناسی شرق تهران ـ مرکز مشاوره و روانشناسی در خیابان پیروزی ـ مرکز مشاوره و روانشناسی میدان شهدا

 
برچسب‌ها:, , , , , , , , , , ,

داستان زنجیر عشق – سوپ جوجه برای تقویت روح

داستان زنجیر عشق از کتاب سوپ جوجه برای تقویت روح

داستان زنجیر عشق

یک روز بعد از ظهر وقتی «اسمیت» داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.

اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم. زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست.

وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید: “من چقدر باید بپردازم؟”و اسمیت به زن چنین گفت:

“شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کرد. همونطور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!”

چند مایل جلوتر زن کافه کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود.

او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست و احتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید. وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلار شو بیاره ، زن از در بیرون رفته بود، درحالیکه بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود.

وقتی پیشخدمت نوشته زن رو می خوند اشک در چشمانش جمع شده بود. در یادداشت چنین نوشته بود:

“شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام و روزی یکنفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!”.

همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت در حالیکه به اون پول و یادداشت زن فکر می کرد به شوهرش گفت: «اسمیت» پول دارو ها جور شد نگران نباش همه چیز داره درست میشه…”

داستان زنجیر عشق از کتاب سوپ جوجه برای تقویت روح

 

مشاوره خانواده میدان شهدا ـ مشاوره خانواده خیابان پیروزی
مرکز مشاوره خیابان پیروزی ـ مرکز مشاوره میدان شهدا

با شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ خانم راحله صادقی جهت تماس و گرفتن نوبت مشاوره تماس گرفته و یا از طریق ID تلگرام rahelesadegh66@ ارتباط برقرار نمایید.

جهت تسریع در امر مشاوره و همچنین کاهش زمان معرفی خود می توانید به صورت صوتی مشکل خود را جهت مشاوره ارسال نمایید.

برچسب‌ها:, , , , , , ,

کتاب سوپ جوجه برای تقویت روح

کتاب سوپ جوجه برای تقویت روح ـ داستان کوتاه «اطلاعات لطفا»

کتاب سوپ جوجه برای تقویت روح ـ جک کنفیلد

داستان کوتاه – اطلاعات لطفا
یکی از ۶۲ داستان کوتاه برای تلطیف قلب ها و نشاط روح انسان

 

ما یکی از نخستین خانواده‌هایی در شهرمان بودیم که صاحب تلفن شدیم. آن موقع من ۹-۸ ساله بودم.

یادم می‌آید که قاب براقی داشت و به دیوار نصب شده بود و گوشی‌اش به پهلوی قاب آویزان بود. من قدّم به تلفن نمی‌رسید اما همیشه وقتی مادرم با تلفن صحبت می‌کرد با شیفتگی به حرف‌هایش گوش می‌کردم. بعد من پی بردم که یک جایی در داخل آن دستگاه، یک آدم شگفت‌انگیزی زندگی می‌کند به نام «اطلاعات لطفاً» که همه چیز را در مورد همه‌کس می‌داند. او شماره تلفن و نشانی همه را بلد بود.

نخستین تجربۀ شخصی من با «اطلاعات لطفاً» روزی بود که مادرم به خانۀ همسایه‌مان رفته بود. من در زیرزمین خانه با ابزارهای جعبه ابزارمان بازی می‌کردم که ناگهان با چکش بر روی انگشتم زدم. درد وحشتناکی داشت اما گریه فایده نداشت چون کسی در خانه نبود که با من همدردی کند. انگشتم را در دهانم می‌مکیدم و دور خانه راه می‌رفتم که ناگهان چشمم به تلفن افتاد. به سرعت یک چهارپایه از آشپزخانه آوردم و زیر تلفن گذاشتم و روی آن رفتم و گوشی را برداشتم و نزدیک گوشم بردم و توی گوشی گفتم «اطلاعات لطفاً».

تلفن قدیمی

چند ثانیه بعد صدایی در گوشم پیچید:
«اطلاعات بفرمائید»
من در حالی که اشک از چشمانم می‌آمد گفتم:
-«انگشتم درد می‌کند»
+«مادرت خانه نیست؟»
-«هیچکس بجز من خانه نیست»
+«آیا خونریزی داری؟»
-«نه، با چکش روی انگشتم زدم و خیلی درد می‌کند»
+«آیا می‌توانی درِ جایخیِ یخچال را باز کنی؟»
-«بله، می‌توانم»
+«پس از آنجا کمی یخ بردار و روی انگشتت نگهدار»

بعد از آن روز، من برای هر کاری به «اطلاعات لطفاً» مراجعه می‌کردم. مثلاً موقع امتحانات در درس‌های جغرافی و ریاضی به من کمک می‌کرد. یکروز که قناری‌مان مرد و من خیلی ناراحت بودم دوباره سراغ «اطلاعات لطفاً» رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم. او به حرف‌هایم گوش داد و با من همدردی کرد. به او گفتم: «چرا پرنده‌ای که چنین زیبا می‌خواند و همۀ اهل خانه را شاد می‌کند باید گوشۀ قفس بیفتد و بمیرد؟».

او به من گفت «همیشه یادت باشد که دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست». من کمی تسکین یافتم.

یک روز دیگر به او تلفن کردم و پرسیدم کلمۀ fix را چطور هجّی می‌کنند.

یکسال بعد از شهر کوچکمان (پاسیفیک نورث وست) به بوستن نقل مکان کردیم و من خیلی دلم برای دوستم تنگ شد. «اطلاعات لطفاً» متعلّق به همان تلفن دیواری قدیمی بود و من هیچگاه با تلفن جدیدی که روی میز خانه‌مان در بوستن بود تجربۀ مشابهی نداشتم. من کم‌کم به سن نوجوانی رسیدم اما هرگز خاطرات آن مکالمات را فراموش نکردم. غالباً در لحظات تردید و سرگشتگی به یاد حس امنیت و آرامشی که از وجود دوست تلفنی داشتم می‌افتادم. راستی چقدر مهربان و صبور بود و برای یک پسربچه چقدر وقت می‌گذاشت.

چند سال بعد، بر سر راه رفتن به دانشگاه، هواپیمایم در سیاتل برای نیم ساعت توقف کرد. من پانزده دقیقه با خواهرم که در آن شهر زندگی می‌کرد تلفنی حرف زدم
و بعد از آن بدون آن که فکر کنم چکار دارم می‌کنم، تلفن اپراتور شهر کوچک دوران کودکی را گرفتم و گفتم «اطلاعات لطفاً». به طرز معجزه‌آسایی همان صدای آشنا جواب داد. «اطلاعات بفرمائید». من بدون آن که از قبل فکرش را کرده باشم پرسیدم «کلمۀ fix را چطور هجّی می‌کنند؟». مدتی سکوت برقرار شد و سپس او گفت «فکر می‌کنم انگشتت دیگر خوب شده باشد.» من خیلی خندیدم و گفتم «خودت هستی؟» و ادامه دادم «نمی‌دانم می‌دانی که در آن دوران چقدر برایم با ارزش بودی یا نه؟» او گفت «تو هم می‌دانی که تلفن‌هایت چقدر برایم با ارزش بودند؟»
من به او گفتم که در تمام این سال‌ها بارها به یادش بوده‌ام و از او اجازه خواستم که بار بعد که به ملاقات خواهرم آمدم دوباره با او تماس بگیرم. او گفت «حتماً این کار را بکن. اسم من شارون است.

سه ماه بعد به سیاتل برگشتم. تلفن کردم اما صدای دیگری پاسخ داد:
+«اطلاعات بفرمائید»
-«می‌توانم با شارون صحبت کنم؟»
+«آیا دوستش هستید؟»
-«بله، دوست قدیمی»
+«متأسفم که این مطلب را به شما می‌گویم. شارون این چند سال آخر به صورت نیمه‌وقت کار می‌کرد زیرا بیمار بود. او ۵ هفته پیش در گذشت»
قبل از این که تلفن را قطع کنم گفت: «شما گفتید دوست قدیمی‌اش هستید. آیا همان کسی هستید که با چکش روی انگشتتان زده بودید؟»
با تعجب گفتم: «بله»

+«شارون برای شما یک پیغام گذاشته است. او به من گفت اگر شما زنگ زدید آن را برایتان بخوانم.»
سپس چند لحظه طول کشید تا درِ پاکتی را باز کرد و گفت:
«نوشته به او بگو دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست.»

⁣هرگز تأثیری که ممکن است بر دیگران بگذارید را دست کم نگیرید.
مشاوره خانواده میدان شهدا ـ مشاوره خانواده خیابان پیروزی
مرکز مشاوره خیابان پیروزی ـ مرکز مشاوره میدان شهدا

با شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ خانم راحله صادقی جهت تماس و گرفتن نوبت مشاوره تماس گرفته و یا از طریق ID تلگرام rahelesadegh66@ ارتباط برقرار نمایید.

جهت تسریع در امر مشاوره و همچنین کاهش زمان معرفی خود می توانید به صورت صوتی مشکل خود را جهت مشاوره ارسال نمایید.

برچسب‌ها:, , , , ,

معرفی کتاب معیارهای انتخاب همسر

معرفی کتاب معیارهای انتخاب همسر / دکتر سید اصغر ساداتیان و دکتر ماهیار آذر

کتاب معیارهای انتخاب همسر به بررسی شرایط لازم برای ازدواج و اشتباهات بزرگ در انتخاب همسر می پردازد که بر اساس آخرین تحقیقات علمی ثابت شده به زبان ساده و عملی است.

امروزه آمار و ارقام نزاع های خانوادگی و طلاق تقریبا در اکثر جوامع به حد نگران کننده ای رسیده است ولی یکی از مهم ترین علل آن نه وجود اشکال در افراد بلکه در گزینش آن هاست. به عبارت دیگر، اکثر افراد با اندکی مطالعه و آگاهی، شرایط و توانایی تشکیل یک زندگی خوب و سعادتمند زناشویی را دارند ولی اشکال در این است که جفت و همراه مناسب خود را بدرستی انتخاب نکرده اند (درست مثل اینکه دو انسان بالغ سوار بر قایق بخواهند در دو جهت مخالف پارو بزنند و یا با هم هماهنگی و تفاهم نداشته باشند).

در کتاب معیارهای انتخاب همسر اشاره شده است:

انسان ها هرازگاهی حتما اشتباه می کنند اما یکی از مهمترین ویژگی های افراد موفق و خوشبخت این است که سعی و تلاش کنند تا بر اساس عقل و منطق، احتمال اشتباهشان را در موارد مهم زندگی به حداقل ممکن برسانند. زیرا در این موارد جبران اشتباه بسیار سخت و گاهی غیرممکن خواهد بود. برای مثال، در زمان رانندگی کافی است لحظه ای غفلت و اشتباهی حتی کوچک کنیم تا جان خود و یا دیگری را به خطر بیاندازیم. اهمیت انتخاب همسر نیز جزو این موارد مهم به شمار می آید.

کتاب معیارهای انتخاب همسر به فواید و مزایای ازدواج، عشق و شواهد بیولوژیک آن، تئوری الگوی عشق، تئوری دلبستگی ایمن و ناایمن، مثلث عشق، انواع صمیمیت، شناخت خود و دیگران، خصایص اصلی شخصیت، اختلالات شخصیت از جمله شخصیت هیجانی-نمایشی یا هیستریانیک، مرزی یا بینابینی، شکاک، اسکیزویید، اسکیزوتایپال، منزوی یا گوشه گیر،وابسته، وسواسی، خودشیفته و ضد اجتماعی، راه های شناسایی دروغ و دورغگو، تصورات و باورهای غلط در مورد عشق و ازدواج، چگونگی انتخاب افراد و در نهایت نکاتی که در انتخاب همسر باید به آن ها توجه کنیم.

کتاب معیارهای انتخاب همسر توسط انتشارات ما و شما به چاپ رسیده و مولفان آن دکتر سید اصغر ساداتیان و دکتر ماهیار آذر هستند.

مشاوره خانواده میدان شهدا ـ مشاوره خانواده خیابان پیروزی

مرکز مشاوره خیابان پیروزی ـ مرکز مشاوره میدان شهدا

جهت تماس و گرفتن نوبت مشاوره با شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ خانم راحله صادقی تماس گرفته و یا از طریق ID تلگرام rahelesadegh66@ ارتباط برقرار نمایید.

جهت تسریع در امر مشاوره و همچنین کاهش زمان معرفی خود می توانید به صورت صوتی مشکل خود را جهت مشاوره ارسال نمایید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , ,

اختلال شخصیت پارانوئید

اختلال شخصیت پارانوئید

آشنایی با اختلال شخصیت پارانوئید

(یار و محبوبِ شکاک)

 

همه ما اذعان داریم که در این زمانه محتاط بودن و حالت دفاعی داشتن، تا حدی معقولانه محسوب می شود؛ چرا که آدم های ساده لوح و خوش بین همواره در معرض آزار و سوء استفاده قرار دارند. همه انسان ها برای اینکه زندگی خوبی داشته باشند لازم است که بتوانند در مواقع ضروری از خود در مقابل خطر های زندگی، از جمله روابط آزاردهنده دفاع کنند. اما هنگامی که فرد محبوب ما به طور مداوم به ما شک دارد و به ما اعتماد نمی کند، در این صورت ما با فردی دارای اختلال شخصیت پارانوئید وارد ارتباط شده ایم . این اختلال شخصیت بسیار فراتر از احتیاط های لازم در روابط بین فردی عمل می کند. فرد با اختلال شخصیت پارانوئید عقیده دارد که نمی توان به دیگران واقعا اعتماد کرد و همه افراد موذی و مغرض هستند و نسبت به او سوء نیت دارند.

حالات افراد پارانویید:

برای یک فرد با اختلال شخصیت پارانوئید شوخی های سالم و عادی دیگران با او، حتی هنگامی که از سوی دیگران مورد تحسین و تمجید واقع می شود، به مثابه تمسخر و تحقیر و تهدید تلقی می شود. آنها از نظر اطرافیان خود، افرادی خشک، رسمی، بی احساس و فاقد حس شوخ طبعی هستند.  آنها به افراد کینه ای شهرت دارند.  فرد پارانویید آزردگی خود از دیگری را به مرور ایام شدت بیشتری می بخشند؛ چنان که شما میان اتفاقی که مدت ها قبل افتاده و خشمی که او اکنون به دل گرفته است، هیچ ارتباط منطقی نمی بینید.

افکار افراد پارانوئید:

افراد پارانویید دارای افکاری دو قطبی هستند. آنها دنیا را یا سفید یا سیاه می بینند. بنابراین افراد پیرامون آنها یا در خدمت آنها هستند یا علیه آنها موضع گرفته اند. این موضوع در مورد فرد مورد علاقه او نیز صدق میکند. بنابراین، شما یا باید  همواره احساس وفاداری خود را به او اعلام دارید یا آنکه به طور مداوم متهم به خیانت شوید.

او ابتدا شواهد مبتنی بر وفاداری فرد محبوبش را نادیده گرفته و به شواهد جزئی و قابل چشم پوشی استناد می کند (به طور مثال، ” چرا امشب پانزده دقیقه دیرتر از خرید برگشتی؟” ).

متاسفانه به دلیل تمایل او به استناد به شواهدی که تنها از فرضیات بد بینانه اش پشتیبانی می کنند، گفتگوی منطقی و متقاعد ساختن او به اینکه اشتباه فکر میکند، تقریبا غیر ممکن است. در حقیقت ایجاد رایطه عاطفی با فرد پارانویید تقریبا غیر ممکن است، زیرا چنین فردی از صمیمیت و عاطفه لازم برای ایجاد و حفظ چنین رابطه ای برخوردار نیست. هشداری جدی به ویژه برای آن دسته از افرادی که در رابطه با فرد پارانوئید قرار دارند؛ در اختلال شخصیت پارانوئید بیش از دیگر انواع اختلال شخصیت احتمال دست زدن به اعمال پرخاشگرانه و خشونت آمیز وجود دارد.

به یاد داشته باشید هر چه افکار پارانوئیدی جدی تر می شوند، امکان آنکه فرد دارای این افکار دست به عمل بزند، بیشتر از آن می شود که بتوان پیش از وقوع حادثه، آن را علاج کند

شکل گیری اختلال شخصیت پارانوئید:

حداقل یکی از والدین فرد پارانوئید فردی بی عاطفه، سخت گیر و تحقیر کننده بوده است. در نتیجه، در همان کودکی این پیام به او القا می شود که مرتکب خطا شده اند و سزاوار مجازات اند. بنابر این، افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید در بزرگسالی نیز منتظر حمله و سوء استفاده از سوی افراد پیرامون خود هستند و همزمان این پیام را به محیط خود ارسال می دارند که آنها افرادی ” متفاوت از دیگران”، “عالی” و ” تنها”  هستند. احتمالا والدین فرد پارانوئید، افرادی کمال گرا بوده و احتمالا تحمل هیچ گونه اشتباهی را نداشته اند. به همین جهت با مشاهده کمترین خطا از سوی کودک او را به شدت تنبیه می کرده اند.

مشاوره خانواده میدان شهدا ـ مشاوره خانواده خیابان پیروزی

مرکز مشاوره خیابان پیروزی ـ مرکز مشاوره میدان شهدا

جهت تماس و گرفتن نوبت مشاوره با شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ خانم راحله صادقی تماس گرفته و یا از طریق ID تلگرام rahelesadegh66@ ارتباط برقرار نمایید.

جهت تسریع در امر مشاوره و همچنین کاهش زمان معرفی خود می توانید به صورت صوتی مشکل خود را جهت مشاوره ارسال نمایید.

نویسنده مطلب: حمیده شاهبان

آدرس سایت: www.moshavershahban.ir

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , ,