برچسب: مرکز مشاوره خانواده و ازدواج منطقه 5 تهران

آسیب خودشیفتگی چیست؟

آسیب خودشیفتگی

آسیب خودشیفتگی چیست؟

زمانی که یک فرد خودشیفته احساس می کند که تصویر بزرگ، برتر و مستحق او در معرض تهدید یا چالش قرار گرفته است،
چیزی را تجربه می کند که “آسیب خودشیفته” نامیده می شود.

این به طور خاص به احساس یک فرد از حمله به خود (واقعی یا خیالی) اشاره دارد تا اینکه احساسات شخص آسیب
دیده یا هر نوع درد عاطفی.

آسیب خودشیفتگی معمولاً برای فرد خودشیفته غیرقابل تحمل است و مکانیسم‌های دفاعی خودپسندانه از جمله خشم،
خشونت و کینه‌جویی را به وجود می‌آورد .

تا حدودی، همه ما می توانیم آسیب خودشیفتگی را تجربه کنیم. در اصطلاح روانکاوانه ، به درد روانی اطلاق می شود
که هویت، خودانگاره و عزت نفس ما و نحوه ادراک ما توسط دیگران را تهدید می کند.

آنها تهدیدها و زخم هایی هستند که احساس ما را از کیستی و چیستی مختل می کنند. واکنش عاطفی به
این آسیب ها شرم، تحقیر و خشم است.

آسیب خودشیفتگی به هرگونه تهدیدی برای عزت نفس یا ارزش خود فرد خودشیفته اشاره دارد.

این می تواند زمانی اتفاق بیفتد که یک خودشیفته احساس کند مورد انتقاد قرار می گیرد، نادیده گرفته می شود،
یا در غیر این صورت توجه یا تحسینی که فکر می کند سزاوار آن است دریافت نمی شود.

با این حال، فردی که در مقیاس خودشیفتگی بالاتر است، رفتار و گفتار دیگران را سریعتر به عنوان یک آسیب درک
می کند و واکنش شدیدتری به آن خواهد داشت.

اغلب، این آسیب‌ها به‌طور عینی به‌عنوان آسیب تلقی نمی‌شوند، اما یک فرد خودشیفته نسبت به رفتار و گفتار
دیگران بسیار حساس است: آنها تمایل به تجزیه و تحلیل بیش از حد دارند و تقریباً در تلاش برای یافتن توهین‌ها و اهانت‌ها هستند.

چه چیزی باعث آسیب خودشیفتگی می شود؟

آسیب خودشیفتگی زمانی ایجاد می شود که احساس فرد نسبت به کیست خود مختل شود. یک فرد بسیار خودشیفته
دنیایی فانتزی ساخته است که در آن برتر، باشکوه و مورد علاقه همه هستند.

این یک خودانگاره به ویژه شکننده است که به راحتی و اغلب تهدید می شود.

علل آسیب خودشیفتگی را می توان به دسته های زیر تقسیم کرد:

استحقاق

در هسته اصلی آسیب خودشیفتگی، استحقاق نهفته است. افراد خودشیفته احساس می کنند که مستحق توجه،
تحسین و توجه مثبت بی قید و شرط دیگران هستند.

وقتی این نیازها برآورده نمی‌شوند، احساس می‌کنند که حق دارند عمل کنند. که آنها حق دارند خشمگین شوند
و با “تخریب” منبع آسیب پاسخ دهند.

علاوه بر این، به دلیل اعتقادات خودپسندانه، آنها نمی توانند مسئولیت را بپذیرند، بلکه احساس می کنند که مستحق
عذرخواهی هستند.

تهدیدات برای خودانگاره/ کمال گرایی

تصویر بزرگ خودشیفته یک مکانیسم بقا است. قلعه ای که آنها در اطراف خود ساخته اند و آنها را از پذیرش اینکه آنها
انسان های معمولی هستند محافظت می کند. از نظر آنها فقط افراد خاص و کامل سزاوار محبت، توجه و تحسین هستند.

بنابراین اگر این قلعه مورد حمله قرار گیرد با تمام توان از آن دفاع می کنند.

تهدیدی که برای تصویر آنها از خود ایجاد می‌کند می‌تواند شامل هر نوع انتقادی باشد، حتی زمانی که به صورت
سازنده ارائه شود. این می تواند به این معنی باشد که به دلیل رفتار آنها مورد انتقاد قرار می گیرند، حتی زمانی که
این رفتار غیرقابل قبول بود.

در نتیجه آسیب، عصبانیت را تجربه می کنند که اغلب (ناخودآگاه) از احساس شرم یا تحقیر ناشی می شود.

چالش‌هایی برای تسلط خود-ادراکی

افراد بسیار خودشیفته به برتری و تسلط خود متقاعد شده اند، به این معنی که نیاز مفرط به کنترل محیط خود و
سایر افراد دارند.

وقتی تسلط خود ادراک شده آنها به چالش کشیده می شود، آنها این را به عنوان یک آسیب خودشیفته تجربه می کنند
– ” چطور جرات می کنی من را به چالش بکشی ؟”

اگر با آنها مخالفت یا بحث کنید یا احساس کنند که کنترل شما را از دست می دهند، این موقعیت قدرت آنها را به چالش
می کشد. خشم بعدی راهی است برای خودشیفته تا احساس کند کنترل خود را پس گرفته است.

در اینجا یک مثال از یک مطالعه کیفی آورده شده است :

“لحظه ای که من در برابر او ایستادم یا او احساس کرد که کنترل خود را از دست می دهد،
پرخاشگر و خشن می شود. . . یک بار با هم دعوا می کردیم و او می دانست که دارد بحث را از دست می دهد،
اتو را گرفت، آن را دو اینچی از صورتم گرفت و گفت: “تو را می سوزانم و دیگر هیچ کس به تو نگاه نخواهد کرد.”

ترس از رها شدن

برای یک فرد خودشیفته، رها شدن نهایت آسیب خودشیفتگی است، زیرا تهدیدی برای از بین بردن منبع
عرضه خودشیفته (توجه، تحسین و کنترل) است و مطلوبیت (یا کمال خود ادراک شده) را زیر سوال می برد.

در این زمینه، رها کردن می‌تواند به ترک فیزیکی آن‌ها یا ایجاد احساس نامطلوب یا بی‌اهمیتی در آنها اشاره داشته باشد،
مثلاً خودداری از محبت یا رابطه جنسی، دویدن به دنبال آن‌ها پس از مشاجره و غیره.

اگر احساس کنند در حال رها شدن هستند، باعث می شود فرد خودشیفته احساسات غیر قابل تحمل و خشم خودشیفته را تجربه کند.

چه اتفاقی می افتد وقتی که شما باعث آسیب خودشیفتگی می شوید؟

آسیب خودشیفتگی عمیق می‌شود و بنابراین یک فرد بسیار خودشیفته احساس می‌کند که حق دارد به هر طریقی واکنش
نشان دهد که غرور و عزت نفس او را بازگرداند.

بنابراین، اگر مدیریت نشود، آسیب خودشیفتگی ناگزیر به خشم خودشیفتگی منجر می‌شود ، از جمله:

پرخاشگری آشکار

این می تواند شامل آزار کلامی، فیزیکی یا جنسی و/یا تهدید باشد.

پرخاشگری منفعل

رفتار پرخاشگرانه منفعل روشی غیرمستقیم برای ابراز احساسات منفی (مثلا خشم یا رنجش) است و بنابراین فرصتی
برای رفع مشکل اساسی فراهم نمی کند. ممکن است کناره گیری، عبوس کردن، یا اظهارنظرهای کنایه آمیز باشد.

انکار

ممکن است با آنها در مورد رفتارشان (مثلاً تقلب، دروغ گفتن یا نام بردن از شما) با آنها روبرو شوید و آنها آن را انکار کنند.

احساس بزرگ خود از خود به آنها اجازه نمی دهد بپذیرند که اشتباه کرده اند یا کمتر از کامل هستند، بنابراین حتی در صورت
وجود شواهد روشن، هرگونه اشتباهی را انکار می کنند.

این معمولاً نوعی از خود شیفتگی است که در آن سعی می‌کنند شما را گیج کنند یا در درک خود از واقعیت شک کنید.

به عنوان مثال، آنها ممکن است بگویند “این هرگز اتفاق نیفتاد” یا “من هرگز چنین کاری را انجام نمی دهم”.

کاهش ارزش

در یک زمینه بین فردی، کاهش ارزش به کاهش ارزش یا اهمیت کسی اشاره دارد. آنها ممکن است به شما بگویند
“چیزی برای شما وجود دارد” یا “تو دیوانه ای” یا “بدون من، تو هیچی”.

پایین انداختن شخص دیگری راهی برای خودشیفته برای تسلط خود و انتقام گرفتن از شخصی که باعث آسیب
خودشیفتگی شده است.

مخالفت

مخالفت یا نه گفتن با شخص دیگری، اغلب بدون دلیل، باعث می شود فرد خودشیفته احساس کند که قدرت دارد و
در نتیجه تسلط و برتری خود را تأیید می کند.

ممکن است شروع به پرسیدن یک سوال کنید، و قبل از اینکه کار را تمام کنید، آنها قبلاً نه گفتند و مکالمه را تعطیل کردند.

یا ممکن است در مورد موضوعی با شما مخالفت کنند حتی اگر قبلاً با شما موافق بوده باشند.

درمان خاموش

امتناع از برقراری ارتباط با کسی می تواند راهی برای جلوگیری از درگیری باشد، اما می تواند به عنوان تنبیه و کنترل
نیز مورد استفاده قرار گیرد. درمان بی‌صدا باعث می‌شود فرد احساس عدم اطمینان، اضطراب و طرد شدن کند.

کنار آمدن با این احساسات دشوار است، که این احتمال را بیشتر می‌کند که قربانی عذرخواهی کند یا نیازهای خودشیفته
را برطرف کند – به او کنترل بدهد.

قربانی بازی می کند

برای یک فرد بسیار خودشیفته، فراخوانی شدن برای رفتار ضعیف به عنوان یک آسیب خودشیفتگی تلقی می شود.
زیرا این بدان معناست که آنها کار اشتباهی انجام داده اند که برتری یا کمال خود را تضعیف می کند.

بنابراین، به جای اینکه به خاطر رفتارشان مالکیت داشته باشند یا از آنها عذرخواهی کنند، جدول را برمی گردانند و
نقش قربانی را بازی می کنند.

این نوعی دستکاری است که با هدف ایجاد احساس گناه در شما و تضعیف استدلال/ادعای شما، که در
نهایت به آنها قدرت می‌دهد.

فرافکنی

فرافکنی تدافعی به معنای فرافکنی احساسات، افکار و رفتارهای خود به شخص دیگری به عنوان راهی برای جلوگیری
از مواجهه با آنها در خود است. این بدان معناست که اگر یک خودشیفته شما را به تقلب متهم می کند،
ممکن است به این دلیل باشد که خودشان خیانت می کنند.

یا اگر شما را «زشت» خطاب کنند، ممکن است این احساس را در مورد خودشان داشته باشند و آن را به شما نشان دهند.

خودشیفته ها باید عزت نفس متورم خود را حفظ کنند، قلعه ای که در اطراف خود ساخته اند، و بنابراین نمی توانند
هیچ نقصی را بپذیرند.

جایی در اعماق وجودشان می‌دانند که کامل نیستند، اما به جای اعتراف به این موضوع، ترس‌ها، ویژگی‌های نامطلوب و
ناامنی‌های خود را به شخص دیگری فرافکنی می‌کنند.

تحقیر

تحقیر می تواند شامل کنایه، صدا زدن، تقلید شریرانه، چشم درهم زدن، آه کشیدن و هر رفتار دیگری باشد که هدف آن این است
که قربانی خود احساس بی اهمیتی و بی ارزشی کند.

پس از تجربه یک آسیب خودشیفته، تحقیر راهی برای خودشیفته است تا احساس کنترل کند و عزت نفس خود را بازگرداند.

اگر زخمی خودشیفتگی ایجاد کرده اید چه باید کرد؟

ایجاد جراحت یا زخم نارسیستیک به خودشیفته به راحتی انجام می شود. این اغلب ناخواسته است و
گاهی اوقات ممکن است حتی ندانید چه اشتباهی انجام داده اید.

اگر در هر شکلی با یک خودشیفته رابطه دارید ، احتمالاً احساس می کنید که بیشتر اوقات روی پوسته تخم مرغ راه می روید.
آنها افراد بسیار حساسی هستند که به عزت نفس خود توهین می کنند.

بنابراین اولین چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که احتمالاً تقصیر شما نیست. در زیر توصیه های بیشتری
در مورد آنچه که در صورت ایجاد یک زخم خودشیفته باید انجام دهید ارائه شده است:

تنش زدایی

تنش زدایی خشم خودشیفتگی را قابل قبول نمی کند. این نشان دهنده راهی است برای بازگرداندن خودشیفته از خشمشان و ایمن نگه داشتن خود و جلوگیری از سوء استفاده بیشتر:

  • با آنها بحث نکنید
  • سرزنش نکنید (آنها همیشه میز را به شما برمی گردانند)
  • روی گوش دادن تمرکز کنید، از صحبت کردن خودداری کنید
  • همدلی کنید: جملاتی مانند «می‌فهمم که چرا احساس عصبانیت می‌کنید» را بگویید (حتی وقتی اینطور نیستید)
  • درخواست عذرخواهی یا انتظار عذرخواهی نداشته باشید
  • بسته به موقعیت، ممکن است تغییر موضوعات مفید باشد – چیزی که می دانید دوست دارند درباره آن صحبت کنند، مانند خودشان، یا چیزی که درباره آن اطلاعات زیادی دارند.
  • توهین ها را نادیده بگیرید و آنها را شخصی نگیرید

روی رفاه خود تمرکز کنید

اگر نوعی رابطه با یک خودشیفته دارید، بهترین کار تعیین مرزهای قوی است.

اطمینان حاصل کنید که رفاه شما اولویت شماست و به جای دلجویی از خودشیفته، تصمیمات خود را از روی عشق به خود می گیرید.

در میان طغیان خشم خودشیفتگی آنها (هر چه که ممکن است به نظر برسد)، سعی کنید روی ایمن نگه داشتن خود تمرکز کنید، عمیق نفس بکشید و از تلاش آنها برای تحریک شما قیام نکنید.

در صورت لزوم ترک کنید

اگر حفظ امنیت جسمی، روانی و عاطفی خود به معنای ترک است، در انجام این کار تردید نکنید. اگر نگران هستید با پلیس تماس بگیرید.

برای خودشیفته ها: چگونه یک زخم را پشت سر بگذاریم

عبور از یک زخم خودشیفته به معنای پذیرش این است که کمال یک توهم است، شناخت محرک های خود، شناسایی
نوع فردی که دوست داریم باشیم، و تلاش برای رسیدن به آن.

همانطور که در بالا ذکر شد، همه ما می‌توانیم زخم‌های خودشیفته را در عزت نفس و احساس خود تجربه کنیم.
با این حال، برای کسانی که سطوح بالاتری از خودشیفتگی دارند، این زخم‌ها عمیق‌تر می‌شوند و احساسات
متعاقب آن واکنش‌های شدیدتر و بالقوه مخرب‌تری ایجاد می‌کنند.

خودشیفتگی، مانند همه ویژگی‌های شخصیتی، در طیفی از پایین به بالا قرار دارد
و اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) در انتهای آن قرار دارد. اگر ویژگی های خودشیفتگی را در خود شناسایی کرده اید،
این لزوما به این معنی نیست که شما دارای اختلال شخصیت هستید.

ممکن است به این معنا باشد که شما برخی از ویژگی‌ها را دارید که بر شما و اطرافیانتان تأثیر منفی می‌گذارد.

در هر صورت، مغز شما می تواند در طول زندگی شما تغییر کند و شما می توانید باورها و رفتارهای خودشیفته
را فراموش کنید. در زیر توصیه هایی در مورد چگونگی غلبه بر یک آسیب خودشیفتگی وجود دارد:

درمان

کار با یک درمانگر می تواند به شما در درک محرک ها، باورها و رفتارهای خود کمک کند. گاهی اوقات تشخیص الگوهای
فکری و رفتاری غیرمفید در خودمان دشوار است.

به همین دلیل است که داشتن یک فرد عینی و باتجربه برای صحبت می تواند به ما کمک کند عمیق تر برویم و بیشتر درک کنیم.
اگر با خودشیفتگی دست و پنجه نرم می کنید، توصیه می شود به دنبال یک درمانگر باشید،
اما در زیر مواردی وجود دارد که می توانید خودتان امتحان کنید.

کمال یک توهم است

از خود بپرسید: چرا باید کامل باشید؟ اگر کامل نباشید چه اتفاقی می افتد؟ اگر کامل نیست، آیا شما معتقدید که این به
معنای شکست است یا بی ارزش است؟ این باور از کجا می آید؟

کمال دست نیافتنی است زیرا ذهنی است و بنابراین هیچ چیز در این جهان به لحاظ عینی کامل نیست. علاوه بر این،
کمال هرگز مورد نیاز نیست. بیاموزید که شما آنگونه که هستید شایسته و دوست داشتنی هستید،
از جمله ویژگی های عجیب و غریب و معایب خود.

محرک ها را شناسایی کنید

محرک ها موقعیت ها، کلمات یا رفتارهایی هستند که احساسات منفی قوی در شما ایجاد می کنند. چه چیزی باعث می شود
احساس آسیب دیدگی کنید و چرا؟

از هر چیزی که به عزت نفس و احساس شما لطمه می زند لیستی بنویسید یا یک دفتر خاطرات داشته باشید. به عنوان مثال،
“وقتی مردم از من انتقاد می کنند، من را عصبانی می کند”.

سپس به این فکر کنید که چگونه می‌توانید اعمال دیگران را تفسیر کنید. آیا ممکن است آنها احساسات خود را بدون قصد
آزار دادن شما بیان می کنند؟ به مردم از شک و تردید بهره ببرید و سعی کنید مسائل را شخصی نگیرید.

همدلی خود را افزایش دهید

سعی کنید زندگی را از دیدگاه شخص دیگری به وضوح تصور کنید. تصور کنید که شخص دیگری چگونه سخنان و رفتارهای
شما را تجربه خواهد کرد – اگر شخص دیگری با شما این گونه رفتار کند چه واکنشی نشان می دهید؟

کنجکاو باشید و سعی کنید به دیدگاه طرف مقابل گوش دهید.

رفتارها را شناسایی کنید

آیا روش هایی وجود دارد که رفتار شما باعث ایجاد مشکل می شود؟ آیا رفتارهایی وجود دارد که آرزو می کنید بتوانید تغییر دهید،
مانند عصبانی شدن یا کینه توزی؟ فهرستی از رفتارهایی که می خواهید رها کنید تهیه کنید.

گزینه های جایگزین را پیدا کنید

هنگامی که باورها و رفتارهایی را که دوست دارید تغییر دهید شناسایی کردید، می توانید روی راه حل تمرکز کنید.

اگر می خواهید کمتر عصبانی باشید، روی صلح آمیز بودن تمرکز کنید. به عبارت دیگر، تمرکز شما باید بر این باشد که
چگونه می خواهید باشید، نه اینکه چگونه نمی خواهید باشید.

چشمان خود را ببندید و تصور کنید دوست دارید چه جور آدمی باشید، دوست دارید با خود و دیگران چگونه رفتار کنید و
دوست دارید دیگران شما را چگونه ببینند. حواس تان به نتیجه باشد نه مشکل.

آن را در عمل قرار دهید

فکر کردن به اینکه چگونه به طور فرضی تغییر کرده‌ایم آسان‌تر است، اما وقتی تحریک می‌شویم، اغلب به الگوهای قدیمی
بازمی‌گردیم. وقتی تهدیدی را احساس می‌کنیم، یک واکنش احساسی قوی نشان می‌دهیم، به خلبان خودکار می‌رویم
و به روشی رفتار می‌کنیم که همیشه باید از خود محافظت کنیم.

در این مرحله است که باید مداخله کنیم و لحظه ای وقت بگذاریم: نفس بکشیم، تا ۲۰ بشماریم، و به یاد بیاوریم که
می خواهیم چه واکنشی نشان دهیم و چه نوع آدمی می خواهیم شویم.

دارای صبر

تغییر باورها و رفتارهایمان به زمان، سخت کوشی و صبر نیاز دارد. پیروزی های کوچک را جشن بگیرید، به کار خود ادامه دهید،
هرگز تسلیم نشوید، و به یاد داشته باشید که اگر بتوانید آن را تصور کنید، دست یافتنی است.

 



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , ,

هوش هیجانی چیست؟ تعریف و مولفه ها

هوش هیجانی

هوش هیجانی چیست؟ 

هوش هیجانی یا EI به درک، کنترل و ارزیابی احساسات اشاره دارد. برخی از محققان پیشنهاد می کنند که هوش هیجانی
را می توان آموخت و تقویت کرد، در حالی که برخی دیگر استدلال می کنند که این یک ویژگی ذاتی است.

توانایی بیان و مدیریت احساسات ضروری است، اما توانایی درک، تشخیص و واکنش به احساسات دیگران نیز ضروری است.

دنیایی را تصور کنید که در آن نمی توانید بفهمید که دوستی غمگین است یا همکلاسی اش عصبانی است.

روانشناسان از این دانش به عنوان هوش هیجانی یاد می کنند و حتی برخی از کارشناسان معتقدند که می تواند
از ضریب هوشی در موفقیت کلی فرد در طول زندگی مهم تر باشد.

چرا هوش هیجانی حیاتی است؟

هوش هیجانی عبارت است از «توانایی نظارت بر احساسات خود و دیگران، تمایز قائل شدن بین احساسات مختلف
و برچسب گذاری مناسب آنها و استفاده از اطلاعات هیجانی برای هدایت تفکر و رفتار»

داشتن سطح بالاتری از هوش هیجانی به فرد این امکان را می دهد که با دیگران همدلی کند، ارتباط موثر برقرار کند
و هم از خود و هم از نظر اجتماعی آگاه باشد. نحوه واکنش افراد به خود و دیگران بر انواع محیط ها تأثیر می گذارد.

زندگی در این دنیا به معنای تعامل با انواع مختلف افراد و تغییر مداوم با شگفتی های متحول کننده زندگی است.

باهوش بودن از نظر عاطفی کلید واکنش فرد به آنچه زندگی می اندازد، است. علاوه بر این، این یک عنصر اساسی برای
شفقت و درک دلایل عمیق تر در پشت اعمال دیگران است.

این باهوش ترین افراد نیستند که موفق ترین یا کامل ترین افراد در زندگی هستند. بسیاری از افراد از نظر تحصیلی ن
ابغه هستند و در عین حال از نظر اجتماعی ناتوان و در حرفه یا روابط صمیمانه خود ناموفق هستند.

توانایی فکری یا بهره هوشی (IQ) به تنهایی برای رسیدن به موفقیت در زندگی کافی نیست. بدون شک، ضریب هوشی
می‌تواند به ورود به دانشگاه کمک کند، اما هوش هیجانی (EI) به شما کمک می‌کند تا هنگام مواجهه با امتحانات نهایی،
استرس و احساسات را مدیریت کنید.

IQ و EI در کنار هم وجود دارند و زمانی که از یکدیگر ساخته می شوند بیشترین تأثیر را دارند.

هوش عاطفی برای رهبرانی که لحن سازمان خود را تعیین می کنند نیز ارزشمند است. اگر رهبران فاقد هوش هیجانی
باشند، می‌تواند عواقب گسترده‌تری داشته باشد و در نتیجه مشارکت کارکنان کمتر و نرخ جابجایی بالاتری داشته باشد.

در حالی که ممکن است فردی از نظر فنی در شغل خود برتر باشد، اگر نتواند به طور موثر با تیم خود ارتباط برقرار کند
یا با دیگران همکاری کند، این مهارت های تخصصی نادیده گرفته می شود. با تسلط بر هوش هیجانی،
فرد می تواند در هر جایی تاثیر مثبت بگذارد و به پیشرفت موقعیت و شغل خود در زندگی ادامه دهد.

EI هنگام برخورد با موقعیت های استرس زا مانند رویارویی، تغییر و موانع حیاتی است. هوش عاطفی به فرد کمک می کند
تا روابط قوی تری ایجاد کند، در کار یا مدرسه موفق شود، به اهداف شغلی و شخصی خود دست یابد، همچنین
استرس گروهی را کاهش دهد، تعارضات را خنثی کند و رضایت شغلی را افزایش دهد.

همچنین می تواند به ارتباط با احساسات درونی فرد کمک کند، هدف را به عمل تبدیل کند و تصمیمات آگاهانه ای در
مورد آنچه که برای خود اهمیت دارد، بگیرد.

در این مواقع، مهم است که به یاد داشته باشیم که مهربانی را تمرین کنیم،
و ارتباط با احساساتمان می تواند به ما در انجام این کار کمک کند.

مولفه های هوش هیجانی

چگونه یک فرد از نظر عاطفی باهوش می شود؟ در زیر به این خواهیم پرداخت که برای یادگیری بهبود مهارت‌های
هوش هیجانی (EI) چه کاری می‌توان انجام داد.

هوش هیجانی به توانایی تشخیص معانی احساسات و استدلال و حل مسئله بر اساس آنها اشاره دارد .

با کار بر روی این مهارت ها و بهبود آنها می توان از نظر عاطفی باهوش تر شد و در نتیجه موفق تر شد

آگاهی و درک عاطفی

خودآگاهی یا توانایی شناخت و درک احساسات خود، یک مهارت حیاتی هوش هیجانی است.

با این حال، فراتر از اعتراف به احساسات خود، آگاهی از تأثیر اعمال، حالات و احساسات خود بر سایر افراد است.

طبق تحقیقات تاشا اوریش، روانشناس سازمانی، ۹۵ درصد افراد معتقدند که خودآگاه هستند.

با این حال، تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد واقعاً هستند، که می تواند برای افرادی که با آنها ارتباط برقرار می کند، مشکل ایجاد کند.

بودن با افرادی که خودآگاه نیستند می تواند ناامید کننده باشد و منجر به افزایش استرس و کاهش تشویق شود.

برای رسیدن به خودآگاهی، فرد باید توانایی نظارت بر احساسات خود را داشته باشد و در عین حال واکنش‌های هیجانی
مختلف را تشخیص دهد و هر احساس متمایز را به درستی شناسایی کند.

افراد خودآگاه همچنین می توانند ارتباط بین چیزهایی که احساس می کنند و نحوه عملکردشان را تشخیص دهند.

این افراد همچنین نقاط قوت و ضعف خود را تصدیق می کنند، به روی داده ها و تجربیات جدید باز هستند و
از تبادلات خود با دیگران درس می گیرند.

علاوه بر این، افرادی که خودآگاهی را حفظ می کنند، دارای حس شوخ طبعی خوبی هستند، به خود و توانایی های
خود اطمینان دارند و می دانند که دیگران چگونه آنها را درک می کنند.

در اینجا چند نکته برای بهبود خودآگاهی وجود دارد:

  • از دیگران بازخورد سازنده بخواهید.
  • یک دفتر خاطرات از افکار و احساسات خود داشته باشید.
  • تمرکز حواس را تمرین کنید – مدیتیشن را امتحان کنید.
  • با دقت به افکار و احساسات خود توجه کنید.
  • به دنبال علایق خود باشید و کاری را انجام دهید که باعث خوشحالی شما می شود.
  • مهارت های جدید بیاموزید و برای خود اهداف تعیین کنید.
  • به تجربیات خود فکر کنید و سپاسگزار باشید.
  • روزانه از خودگویی مثبت استفاده کنید.
  • روی ایجاد ذهنیت رشد کار کنید.

خود تنظیم عاطفی (مدیریت احساسات)

هوش هیجانی علاوه بر آگاهی از احساسات خود و تأثیری که بر دیگران می گذارد، مستلزم تنظیم و مدیریت هیجانات است.

این بدان معنا نیست که احساسات را از دید خود دور کنید و اساساً آنها را “قفل کنید” و از این رو احساسات واقعی
خود را پنهان کنید. این فقط به معنای انتظار برای زمان و مکان مناسب برای بیان آنهاست.

خودتنظیمی همه چیز در مورد برقراری ارتباط مناسب با احساسات خود در زمینه است. یک واکنش تمایل به غیر ارادی دارد.

هرچه فرد با هوش هیجانی خود هماهنگ تر باشد، راحت تر می تواند از یک واکنش فوری به یک پاسخ سنجیده تبدیل شود.

بسیار مهم است که به یاد داشته باشید مکث کنید، نفس بکشید، خود را جمع و جور کنید، و آنچه را که برای مدیریت
احساسات لازم است انجام دهید.

این می تواند برای خود معنایی داشته باشد، مانند پیاده روی یا صحبت با یک دوست، به طوری که فرد بتواند به تنش و
ناملایمات به طور مناسب و عمدی پاسخ دهد.

آنهایی که در خودتنظیمی مهارت دارند، منعطف هستند و به خوبی با تغییر سازگار هستند. آنها همچنین برای مدیریت
درگیری و پخش موقعیت های ناراحت کننده یا دشوار مناسب هستند.

افرادی که مهارت های خودتنظیمی سالمی دارند نیز وجدان کاری بالایی دارند. آنها در مورد اینکه چگونه بر دیگران تأثیر
می گذارند فکر می کنند و مسئولیت اعمال خود را می پذیرند.

در اینجا چند نکته برای بهبود خودتنظیمی وجود دارد:

  • به چالش ها به عنوان فرصت نگاه کنید.
  • مراقب افکار و احساسات باشید.
  • مهارت های تحمل پریشانی و اضطراب را ایجاد کنید.
  • روی پذیرش بازتاب ها و احساسات کار کنید.
  • راه هایی برای مدیریت احساسات دشوار پیدا کنید.
  • مهارت های ارتباطی و اجتماعی را تمرین کنید.
  • تشخیص دهید که فرد در نحوه پاسخ دادن حق انتخاب دارد.
  • برای تغییر پاسخ های عاطفی و الگوهای فکری از قالب بندی مجدد شناختی استفاده کنید.

همدلی اجتماعی (درک عواطف)

همدلی یا توانایی درک احساسات دیگران برای تکمیل هوش هیجانی بسیار مهم است.

با این حال، چیزی فراتر از توانایی تشخیص حالات عاطفی دیگران را شامل می شود. همچنین بر پاسخ های فرد به
افراد بر اساس این دانش تأثیر می گذارد.

وقتی احساس می کند کسی احساس غمگینی یا ناامیدی می کند، چگونه پاسخ می دهد؟ فرد ممکن است با دقت و
توجه بیشتری با آنها رفتار کند، یا ممکن است برای بهبود خلق و خوی آنها فشار بیاورد.

همدلی به فرد اجازه می دهد تا پویایی اقتدار را که اغلب بر روابط اجتماعی، به ویژه در محل کار، تأثیر می گذارد، درک کند.

این برای هدایت تعاملات روزانه فرد با افراد مختلف ضروری است. در واقع، مشخص شد که همدلی به عنوان
مهارت رهبری درجه یک است.

رهبرانی که در همدلی مهارت دارند بیش از ۴۰ درصد در مربیگری، مشارکت دادن دیگران و تصمیم گیری
عملکرد بهتری دارند.

در یک مطالعه متفاوت، محققان دریافتند که رهبرانی که نسبت به همکاران خود همدلی و انتقاد سازنده بیشتری
نشان می دهند، توسط سرپرستان خود عملکرد بهتری دارند.

کسانی که در این عنصر صلاحیت دارند می توانند تشخیص دهند که چه کسی قدرت را در روابط مختلف حفظ می کند.

آنها همچنین درک می کنند که چگونه این نیروها بر احساسات و رفتارها تأثیر می گذارند.

به همین دلیل، آنها می توانند موقعیت های مختلفی را که به چنین دینامیک قدرت وابسته است، به دقت تجزیه و تحلیل کنند.

در اینجا چند نکته برای بهبود همدلی اجتماعی وجود دارد:

  • مایل به اشتراک گذاری احساسات باشید.
  • به دیگران گوش دهید.
  • مدیتیشن را تمرین کنید.
  • درگیر هدفی مانند یک پروژه اجتماعی باشید.
  • با افراد جدید ملاقات کنید و صحبت کنید.
  • سعی کنید خود را به جای شخص دیگری تصور کنید.

مهارت های اجتماعی (استفاده از احساسات)

توانایی تعامل خوب با دیگران یکی دیگر از جنبه های حیاتی هوش هیجانی است. مهارت های اجتماعی جامد
به افراد اجازه می دهد تا روابط معناداری با دیگران ایجاد کنند و درک قوی تری از خود و دیگران ایجاد کنند.

درک صحیح عاطفی فراتر از درک عواطف خود و دیگران است. فرد همچنین باید این اطلاعات را در تعاملات و
ارتباطات روزانه خود به کار گیرد.

در محیط های کاری یا حرفه ای، مدیران از طریق ایجاد روابط و ارتباطات با کارکنان سود می برند.

کارگران از ایجاد یک رابطه محکم با رهبران و همکاران سود می برند. برخی ترجیح می دهند از تعارض اجتناب کنند،
اما مهم است که به مسائلی که به درستی به وجود می آیند، رسیدگی شود.

تحقیقات نشان می‌دهد که هر تعارض بدون رسیدگی می‌تواند تقریباً هشت ساعت از زمان شرکت را برای فعالیت‌های
غیرمولد، منابع آسیب‌رسان و روحیه تلف کند.

مهارت های اجتماعی ضروری شامل گوش دادن فعال، ارتباط کلامی، ارتباط غیرکلامی، رهبری و متقاعدسازی است.

در اینجا چند نکته برای بهبود مهارت های اجتماعی آورده شده است:

  • سوالات باز بپرسید.
  • یخ شکنی هایی را پیدا کنید که به شروع گفتگو کمک می کنند.
  • تماس چشمی خوب را تمرین کنید.
  • گوش دادن فعال را با تمام بدن تمرین کنید.
  • به مهارت های اجتماعی دیگران توجه کنید.
  • به دیگران علاقه نشان دهید و از آنها سؤالات شخصی بپرسید.
  • مراقب زبان بدن خود و دیگران باشید.

در محل کار

هوش هیجانی شامل نشان دادن شفقت واقعی، همدلی با نیازهای افراد و تشویق به رشد شخصی مداوم افراد است.

هنگامی که یک رهبر احساسات پیروان خود را در نظر می گیرد، سپس یاد می گیرد که چگونه با آنها به بهترین شکل تعامل کند.

۱. قرض دادن یک گوش دلسوز به یک همکار ناامید

کارمندان به ناچار ناراحت می شوند، روحیه بدی دارند، بحث می کنند و معمولاً روزهای بدی خواهند داشت.
در عمل، شفقت، درک و آگاهی از نشانه های قطعی هوش هیجانی هستند.

آگاهی از حالات عاطفی دیگران و واکنش به آن نشان دهنده درک این موضوع است که همه انسان ها احساسات شدیدی
را تجربه می کنند و می گوید که احساسات یک فرد مهم است.

۲. گوش دادن به دیگران با احترام

آیا تا به حال به کنفرانسی رفته اید که به نظر می رسد همه در مورد یکدیگر صحبت می کنند و
سعی می کنند حرف آخر را بزنند؟

این تنها نشانه ای از تسلط بر نفس و عدم توجه به دیگران نیست. اینها همچنین نشانه هایی از
کمبود هوش هیجانی هستند.

وقتی افراد اجازه صحبت کردن دارند و دیگران بدون وقفه مداوم گوش می دهند، نشانه خوبی از EI است.
این نشان دهنده احترام متقابل بین طرفین است و به احتمال زیاد منجر به نتیجه گیری سازنده در جلسات می شود.

۳. انعطاف پذیر بودن

انعطاف پذیری یک اصطلاح مهم در سازمان های امروزی است. ایجاد انعطاف پذیری در نحوه عملکرد افراد می تواند
تفاوت بین حفظ بهترین کارگران و بیرون رفتن از درب باشد.

رهبران باهوش عاطفی نیازهای در حال تغییر دیگران را درک می کنند و به جای تلاش برای اعمال محدودیت های سفت
و سخت در مورد نحوه انجام کار افراد، آماده همکاری با آنها هستند.

آنها انتظار ندارند که همه در ساعات کاری خود کار کنند، اولویت های یکسانی داشته باشند یا دقیقاً با همان ارزش ها زندگی کنند.

در بهداشت و درمان

۱. صبور بودن با افراد آسیب دیده

در مراقبت های بهداشتی، انتظار می رود که پزشکان و پرستاران مجبور باشند افراد دردمند را مدیریت کنند.
هوش هیجانی نه تنها امکان مراقبت بهتر از بیمار را فراهم می کند، بلکه به مراقبت از خود نیز کمک می کند.

به عنوان مثال، اگر یک بیمار در حال شلاق زدن باشد، و فرد بتواند ببیند که درد دارد، کمتر احتمال دارد که
جنگجوی او را شخصاً درک کند و بهتر با او رفتار کند.

۲. عمل به عنوان رهبر موثر

در مراقبت‌های بهداشتی، وجود رهبران تأثیرگذار، محیطی قابل اعتماد با تیمی مفید، تفکر انتقادی و مراقبت
با کیفیت بیمار و خانواده‌محور ضروری است.

هوش هیجانی بالاتر به متخصصان مراقبت های بهداشتی اجازه می دهد تا بهتر به بیماران پاسخ دهند و واکنش
نشان دهند. مطالعات ارتباط بین هوش هیجانی و نتایج مثبت بیمار را نشان داده اند.

۳. واکنش بهتر به موقعیت های استرس زا

موقعیت های متعدد در مراقبت های بهداشتی شامل یک موقعیت اضطراری شامل سناریوی زندگی یا مرگ است.

پزشکان و پرستاران باید احساسات خود را بررسی کنند. حضور در مراقبت های بهداشتی یک حرفه بسیار احساسی
است و آگاهی از احساسات خود در هنگام بروز آنها کلید مراقبت از خود است.

تعامل با بیماران می تواند باعث شادی شدید یا غم و اندوه عمیق شود و این نوسانات می تواند کاملا خسته کننده باشد.

توانایی مقابله با این احساسات، استراحت کردن و درخواست کمک در مواقع نیاز نمونه دیگری از هوش هیجانی خوب
است که پرستاران باید تمرین کنند.

نکاتی برای بهبود EI

خودآگاه تر باشید

آگاهی از عواطف و پاسخ های عاطفی خود به دیگران می تواند هوش هیجانی فرد را به میزان قابل توجهی بهبود بخشد.

دانستن زمانی که فرد احساس مضطرب یا عصبانیت می کند می تواند به پردازش و انتقال آن احساسات به گونه ای
کمک کند که نتایج سالمی را به همراه داشته باشد.

احساس دیگران را تشخیص دهید

هوش عاطفی می تواند با خود بازتابی شروع شود، اما اندازه گیری نحوه درک دیگران از رفتار و ارتباطات ضروری است.
تنظیم پیام خود بر اساس نحوه دریافت، بخشی جدایی ناپذیر از هوش هیجانی بودن است.

گوش دادن فعال را تمرین کنید

افراد به صورت کلامی و غیرکلامی ارتباط برقرار می کنند، بنابراین گوش دادن و نظارت بر واکنش های بالقوه مثبت و منفی
ضروری است. وقت گذاشتن برای شنیدن دیگران همچنین نشان دهنده سطحی از احترام است که می تواند پایه ای برای روابط سالم باشد.

به وضوح ارتباط برقرار کنید

مهارت های ارتباطی قوی برای هوش هیجانی حیاتی است. دانستن اینکه چه چیزی را بیان یا بنویسید و چه زمانی باید
اطلاعات ارائه دهید برای ایجاد روابط قوی بسیار مهم است.

به عنوان مثال، به عنوان یک مدیر در یک محیط کاری، برقراری ارتباط با انتظارات و اهداف مورد نیاز است تا همه را در یک
صفحه نگه دارد.

مثبت بمان

نگرش مثبت فوق العاده مسری است. افراد باهوش عاطفی قدرت کلمات مثبت، ایمیل های تشویق کننده و حرکات دوستانه
را درک می کنند. هنگامی که فرد می تواند در یک موقعیت استرس زا نیز مثبت بماند، می تواند به دیگران کمک کند آرام بمانند.

همچنین می تواند حل مشکل و همکاری بیشتر را تشویق کند.

همدلی کنید

فکر کردن به اینکه دیگران چگونه ممکن است احساس کنند یک کیفیت اساسی هوش هیجانی است. این بدان معناست
که شما می توانید با احساساتی که ممکن است خود را احساس نمی کنید همدلی کنید و به گونه ای پاسخ دهید که
برای دیگران محترمانه و آرامش بخش باشد.

روشن فکر بودن

افراد باهوش عاطفی راحت هستند زیرا شنوندگان خوبی هستند و می توانند دیدگاه های دیگر را در نظر بگیرند و درک کنند.

آنها همچنین پذیرای یادگیری چیزهای جدید و پذیرش ایده های بدیع هستند.

به بازخورد گوش دهید

بسیار مهم است که از آن دسته افرادی باشید که می توانند بازخوردها را بشنوند، خواه این بازخورد در ارائه اخیر مثبت
باشد یا توصیه های انتقادی تر در مورد اینکه چگونه باید وظایف را به طور کارآمدتر انجام دهید.

پذیرا بودن از بازخورد به معنای پذیرفتن مسئولیت اعمال خود و تمایل به بهبود نحوه ارتباط با دیگران است.

تحت فشار آرام بمانید

برخورد با موقعیت های استرس زا با نگرش آرام و مثبت ضروری است. فشارها می تواند به سرعت تشدید شود،
در درجه اول زمانی که افراد تحت ضرب الاجل کار می کنند، بنابراین ثابت ماندن و تمرکز بر یافتن راه حل به همه کمک
می کند تا اهداف خود را تکمیل کنند.

 



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , ,

چگونه می خواهم با بچه هایم در مورد خودکشی صحبت کنم

خودکشی

چگونه می خواهم با بچه هایم در مورد خودکشی صحبت کنم

خودکشی موضوع بسیار پیچیده ای است و صحبت کردن در مورد آن به خصوص با فرزندانمان دشوار است.

با این حال، مهم است که از آن اجتناب نکنید، زیرا وقتی کودکان با سؤالات بی پاسخ می مانند، آنها به دنبال این
پاسخ ها در جای دیگری و گاهی اوقات در مکان های اشتباه می گردند.

اگر کسی آن را توضیح ندهد، کودکان نیز احتمالاً احساسات خود را در خود فرو می‌برند و تفسیرهای خود را از آنچه
اتفاق افتاده است ارائه می‌کنند.

بنابراین، من می خواهم آماده، مایل و قادر باشم تا در صورت نیاز به موضوع با فرزندانم بپردازم.

به عنوان مثال، در شرایط ناگوار یا در صورت مشاهده یا شنیدن خودکشی در رسانه ها.

نزدیک شدن به موضوع به سن فرزندان من و توانایی آنها در درک مفهوم بستگی دارد.

در سن ۸ سالگی، کودکان به طور کلی می توانند ماندگاری مرگ را درک کنند. آنها می دانند که وقتی کسی از دنیا می رود،
دیگر زنده نمی شود.

در سنین ۹ تا ۱۲ سالگی، کودکان این توانایی را پیدا می کنند که بگویند آیا یک بزرگسال حقیقت را به عنوان راهی
برای محافظت از آنها پنهان می کند یا خیر.

همچنین در این سن است که کودکان آنچه را که از بزرگسالان شنیده اند و آنچه در رسانه ها دیده اند با همسالان خود
به اشتراک می گذارند.

از تعریف خودکشی و توضیح اینکه چرا یک نفر جان خود را می گیرد، این است که چگونه می خواهم این
موضوع را با فرزندانم مطرح کنم.

تأمل در افکار و احساساتم

اولین کاری که انجام خواهم داد این است که افکار و احساسات خود را در مورد خودکشی کشف کنم. قبل از صحبت با
فرزندانم، باید در مورد ارزش ها، اعتقادات و چگونگی شرطی شدنم شفافیت داشته باشم.

از نظر فرهنگی، من با این باور بزرگ شدم که وقتی کسی تصمیم می گیرد به زندگی خود پایان دهد، نباید در مورد
آن صحبت کرد. ابرهای شرم بر عزیزانشان. سکوت و راز فضا را پر کرده است.

شایعات و حدس و گمان بیداد می کنند اما زمینه و آگاهی نادیده گرفته می شود. بنابراین، می‌دانم که طرح موضوع
دشوار خواهد بود، زیرا باید خودم را از آن باورهای ناسالم گذشته منصرف کنم.


خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.


از نظر فرهنگی، من با این باور بزرگ شدم که وقتی کسی تصمیم می گیرد به زندگی خود پایان دهد، نباید در مورد آن صحبت کرد.

به خودم یادآوری می‌کنم که نمی‌خواهم فرزندانم به این شکل بزرگ شوند، به‌ویژه با توجه به تجربه شخصی من
در مورد آسیب رساندن به خود و مبارزه با افسردگی.

صحبت کردن با فرزندانم در مورد خودکشی می تواند به جلوگیری از اطلاعات نادرست کمک کند و محیطی را ایجاد کند
که در آن از صحبت کردن در مورد آن و پرسیدن سوال احساس امنیت کنند.

من می خواهم بزرگسال مورد اعتمادی باشم که آنها ابتدا برای اطلاعات مناسب به سراغش می روند.

مستقیم، صادق و بدون قضاوت باشید

من قصد دارم تا حد امکان ساده باشم. به عنوان مثال، من برخی از سوالات رایج را پیش بینی می کنم.

وقتی کسی می میرد یعنی چه؟

وقتی دخترم ۴ ساله بود، همسایه پدر و مادرم که مردی مسن بود، در حالی که او پیش آنها بود فوت کرد. از پنجره دید
که پزشکی قانونی آمد و جسد را برد.

باید به او توضیح می دادم که وقتی کسی می میرد، دیگر زنده نیست.

هر موجود زنده ای در نهایت خواهد مرد. آنها نمی توانند برگردند.

آنها خواب نیستند و بیدار نمی شوند. بدن آنها از کار افتاده است و دیگر نیازی به خوردن، نوشیدن یا نفس کشیدن ندارند.

همسو بودن در مورد مرگ، صحبت در مورد خودکشی را آسان تر می کند.

خودکشی چیست؟

وقتی فرزندانم کوچک هستند، از کلمات، مفاهیم و توضیحات ساده برای تعریف خودکشی استفاده می کنم.

به عنوان مثال، ممکن است بگویم: «خودکشی زمانی است که فردی کاملاً ناامید باشد که اوضاع بهتر شود و تصمیم بگیرد
به زندگی خود پایان دهد.»

اگر بپرسند که آیا کسی بر اثر خودکشی مرده است، حقیقت را به آنها خواهم گفت.

من دروغ نمی گویم و از جملات نادرست و مبهم مانند «رفتم به جای بهتر»، «برای همیشه می خوابم»،
«دیگر درد نمی گیرم» یا «با فرشتگان» استفاده نمی کنم.

این فقط باعث سردرگمی می شود زیرا فرزندان من می توانند احساس کنند که اتفاق وحشتناکی رخ داده است.

پوشاندن آن باعث می شود کمتر قابل اعتماد به نظر برسم.

ممکن است آنها را وادار کند که به دنبال اطلاعات از جایی یا شخص دیگری باشند که قابل اعتماد نیستند.

چرا کسی می خواهد به زندگی خود پایان دهد؟

من توضیح بیشتری نمی دهم، نظر یا قضاوت خود را در مورد چرایی این اتفاق بیان نمی کنم.

به عنوان مثال، من از استفاده از زبانی که حاکی از آن است که آنها برای انتخاب راه آسان خودخواه یا
ترسو بوده اند، اجتناب می کنم.

پایبندی به حقایق به آنها اطلاعات درستی می دهد و به آنها اجازه می دهد که مستقلاً در مورد آن فکر کنند.

من در مورد زندگی آن شخص فرضی نمی کنم.

من به سادگی می گویم که وقتی فردی بر اثر خودکشی می میرد، دردهای روحی، روحی و جسمی زیادی داشت.

آنها برای مدت طولانی احساس گیر افتادن می کردند. تنها راهی که آنها فکر می کردند می تواند به احساسشان
پایان دهد این بود که زندگی را متوقف کنند. آنها فکر نمی کردند کسی بتواند به آنها کمک کند.

تاکید بر این مهم است که وقتی فردی بر اثر خودکشی می میرد، تقصیر کسی نیست.

مکالمه را باز نگه دارید

مهمترین چیز این است که اطمینان حاصل شود که گفت و گوی مستمری در این مورد وجود دارد.
همانطور که فرزندانم بزرگ می شوند و وارد سال های نوجوانی می شوند، مطمئن هستم که آنها فردی را
می شناسند که با سلامت روان خود دست و پنجه نرم می کند و ممکن است آنها را نیز تجربه کنند.

من نمی ترسم از آنها بپرسم که آیا کسی را می شناسند که افکار خودکشی داشته باشد یا آنها خودشان این افکار را داشته اند.

این کاری بود که والدینم هرگز انجام ندادند.

امیدوارم با گذشت زمان، آنقدر با آنها اعتماد کرده باشم که از اشتراک گذاری این افکار با من احساس امنیت کنند.

برای من بسیار مهم است که تأکید کنم برای آنها اینجا هستم و همیشه در دسترس برای گوش دادن و
حمایت بی قید و شرط آنها هستم.



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , ,

نشانه هایی که نشان می دهد شما در یک رابطه ناسالم هستید

رابطه ناسالم

نشانه هایی که نشان می دهد شما در یک رابطه ناسالم هستید.

روابط ناسالم می تواند تأثیر مخرب قابل توجهی بر سلامت، شادی و رفاه کلی شما داشته باشد.

مشکل این است که در حالی که برخی از روابط به وضوح سمی یا حتی توهین آمیز هستند، سایر الگوهای روابط ناسالم
می توانند بسیار ظریف تر و تشخیص آنها دشوار باشد.

در حالی که هیچ رابطه ای کامل نیست، مهم است که بتوانید علائم یک رابطه ناسالم را بشناسید و بدانید
که برای تغییر یا پایان دادن به آن چه باید کرد.

این مقاله برخی از ویژگی های مشترک روابط ناسالم و چگونگی تشخیص اینکه آیا در یک رابطه هستید بحث می کند.

همچنین مراحلی را که می‌توانید برای سالم‌تر کردن رابطه‌تان بردارید و اینکه چه زمانی به دنبال کمک حرفه‌ای باشید را
پوشش می‌دهد.

ویژگی های مشترک روابط ناسالم

هر رابطه ای متفاوت است و ممکن است در طول زمان تغییر کند. ویژگی های مهمی وجود دارد که روابط ناسالم را
مشخص می کند.

روابطی که با این پویایی ها و مشکلات مشخص می شوند، به تنش، درگیری و استرس بیشتر کمک می کنند.
این می تواند در مورد روابط عاشقانه صدق کند، اما انواع دیگر روابط نیز می تواند تحت تأثیر الگوهای ناسالم قرار گیرد،
از جمله روابط شما با اعضای خانواده، دوستان و همکاران.

۱.کنترل

در روابط ناسالم ممکن است یکی سعی کند زندگی دیگری را کنترل کند. این ممکن است از طریق ارعاب انجام شود،
اما می تواند انواع دیگری از دستکاری را نیز شامل شود.

گاهی اوقات ممکن است فرد رفتارهایی انجام دهد که به شدت محبت آمیز و محبت آمیز به نظر می رسد.

در واقع، این اقدامات به گونه‌ای طراحی شده‌اند که فرد دیگر را تحت نظر قرار دهد و از انجام کارها یا رفتن به مکان‌هایی که
خارج از کنترل شخص دیگر است جلوگیری کند.

کنترل رفتار همچنین می تواند شامل جداسازی فرد از دوستان و خانواده اش باشد. همچنین می تواند به معنای قطع ارتباط،
قطع دسترسی به امور مالی، یا سخت کردن ترک موقعیت باشد.

کنترل ممکن است به شکل مالکیت و حسادت نیز باشد. در حالی که هر دوی اینها احساسات عادی انسانی هستند
که افراد ممکن است گهگاه آن را تجربه کنند.

اما زمانی که شخصی سعی در کنترل کاری که شما انجام می دهید، زمانی که شما را ناراحت می کند
یا زمانی که شما را به خیانت متهم می کند، ناسالم هستند.

۲.عدم اعتماد

روابط ناسالم اغلب با کمبود اعتماد مشخص می شود. ممکن است احساس کنید که باید چیزهایی را از شریک زندگی خود
پنهان کنید، یا اغلب احساس می کنید که او چیزهایی را از شما پنهان می کند.

برای ایجاد اعتماد سالم، هر دو نفر در یک رابطه باید درگیر خودافشایی متقابل و متقابل باشند .

این شامل آشکار کردن چیزهایی در مورد خود در طول زمان و با عمیق شدن و رشد رابطه است.
فرآیند به اشتراک گذاری و گوش دادن به احساس صمیمیت عاطفی و نزدیکی کمک می کند.

اما اگر احساس می‌کنید نمی‌توانید به درونی‌ترین احساسات خود به طرف مقابل اعتماد کنید، احتمالاً احساسات،
افکار یا خاطرات خود را به او بگویید.

اینکه چقدر به شما و شریک زندگیتان اعتماد دارید، ممکن است تا حدی به سبک کلی دلبستگی شما شکل بگیرد.

این الگوهای رفتاری اغلب در دوران کودکی بر اساس تعاملات و تجربیات با مراقبین ایجاد می‌شوند،
اما همچنان نحوه واکنش شما را در روابط عاشقانه در بزرگسالی شکل می‌دهند.

اگر سابقه نداشته اید که نمی توانید به افرادی که باید بیشتر به آنها اعتماد کنید، اعتماد کنید، ممکن است برای شما
مشکل باشد که به شرکای عاشقانه خود اعتماد کنید.

۳.بی احترامی

بی احترامی می تواند در روابط ناسالم به اشکال مختلفی به خود بگیرد. گاهی اوقات ممکن است به این معنی باشد
که کسی نسبت به شخص دیگر بی اعتنایی می کند. در موارد دیگر، می‌تواند مستلزم تمسخر یا مسخره کردن
نظرات یا علایق طرف مقابل باشد.

این بی احترامی اغلب می تواند مانند طرد شدن باشد، که می تواند منجر به طیف وسیعی از احساسات از جمله
احساسات آسیب دیده، شرم، گناه، تنهایی، خجالت و اضطراب اجتماعی شود.

۴.ارتباط ضعیف

ارتباط خوب سنگ بنای هر رابطه سالم است. روابط ناسالم اغلب با الگوهای ارتباط ناکارآمد مشخص می شود. این ممکن است
شامل صحبت نکردن در مورد مشکلات، اجتناب از مسائل دشوار، انتظار از طرف مقابل برای خواندن ذهن، گوش ندادن،
حالت تدافعی یا سنگ اندازی به منظور جلوگیری از رویارویی با مشکلات در رابطه باشد.

نشان داده شده است که سبک ارتباطی پیش‌بینی‌کننده کلیدی طلاق است و بیشتر از تعهد، استرس و شخصیت در
موفقیت زناشویی تأثیر دارد.

نشانه هایی که نشان می دهد در یک رابطه ناسالم هستید

روابط اغلب رشد می کنند، تغییر می کنند، تغییر می کنند و گاهی اوقات به مرور زمان از هم می پاشند.

زمانی که همه چیز به خوبی پیش می رود، ممکن است یک رابطه سالم باشد، اما افزودن عوامل استرس زا می تواند
فشار ایجاد کند.

افراد ممکن است با عقب نشینی از مکانیسم های مقابله ای ناسالم یا با درگیر شدن در رفتارهایی که در نهایت برای
سلامت روابط آنها مضر است، پاسخ دهند.

رابطه ناسالم اغلب با موارد زیر مشخص می شود:

  • خیانت
  • سرزنش کردن
  • قلدری
  • کنترل
  • بی احترامی
  • بی صداقتی
  • نمایش
  • سوء استفاده عاطفی
  • ترس
  • عدم صداقت یا سوء استفاده مالی
  • روشنایی گاز
  • احساس گناه
  • خصومت
  • ارعاب
  • انزوا
  • حسادت
  • تنهایی
  • منفی بودن
  • آزار جسمی
  • ارتباط ضعیف
  • تمسخر
  • فشار
  • بدبختی
  • توهین کلامی

برای رزرو وقت به صورت آنلاین و حضوری کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.


در یک رابطه ناسالم، ممکن است احساس کنید که همیشه باید روی پوسته تخم مرغ اطراف طرف مقابل راه بروید.

یا ممکن است احساس کنید همیشه باید آنچه را که واقعاً فکر می کنید یا احساس می کنید پنهان کنید. حتی ممکن است
احساس کنید که باید چیزهایی را که واقعاً می خواهید کنار بگذارید تا طرف مقابل را راضی نگه دارید.

یکی دیگر از نشانه های یک رابطه ناسالم، احساس عدم تعادل در همه چیز است. روابط یک طرفه آنهایی هستند
که در آن یک فرد تلاش، انرژی و احساسات بیشتری را برای حفظ رابطه به کار می گیرد.

چنین روابطی می تواند ناسالم باشد و اغلب باعث می شود فردی که همه کارها را انجام می دهد احساس
بی حمایتی، انزوا و تخلیه کند.

گاهی اوقات رفتارهای ناسالم ممکن است در زمان استرس شدید ظاهر شوند. در موارد دیگر، الگوهای مداوم رفتارهای ناسالم
ممکن است در طول زمان بدتر شوند یا در مراحل مختلف یک رابطه ظاهر شوند.

در برخی موارد، این مسائل را می توان با استفاده از راهبردهای خودیاری یا با کمک یک متخصص بهداشت روان برطرف کرد.
اما اگر رابطه شما تحت تأثیر سوء استفاده قرار می گیرد، چه فیزیکی، چه کلامی یا جنسی، نگرانی اصلی شما
باید اطمینان از امنیت شما باشد.

چگونه یک رابطه ناسالم را تغییر دهیم

ارتباط اجتماعی و حمایتی که روابط فراهم می کند برای سلامت جسمی و عاطفی ضروری است. مطالعات نشان داده‌اند
که روابط سالم می‌تواند بر زندگی شما تأثیر مثبت بگذارد، از جمله کاهش خطر مرگ و محافظت از شما در برابر تنهایی و انزوا.

از آنجایی که روابط خوب برای رفاه شما بسیار ضروری است، ضروری است اقداماتی را برای محافظت از خود در برابر آنهایی
که می توانند به سلامت شما آسیب بزنند، بردارید.

اگر فکر می کنید که در یک رابطه ناسالم هستید، مهم است که اقداماتی را برای رفع مشکل انجام دهید.

تغییر در صورتی امکان پذیر است که هر دو نفر متعهد به رسیدگی به مشکلات باشند و آماده تغییر باشند.

تصمیم بگیرید که آیا رابطه قابل رفع است یا خیر

اولین قدم این است که تصمیم بگیرید آیا این رابطه ناسالم قابل ترمیم است یا خیر .

برای التیام آسیب و حرکت رو به جلو به گونه ای که برای هر دو فرد درگیر سالم باشد، لازم است مطمئن شوید که هر دو
طرف مایل به مشارکت در ایجاد رابطه هستند.

زمانی که یک نفر تمایلی به تغییر رفتار ناسالم خود ندارد، این رابطه احتمالاً قابل نجات نیست.

حفظ وابستگی متقابل

روابط سالم به جای هم وابستگی ، وابستگی متقابل را تشویق می کند . افرادی که به یکدیگر وابسته هستند،
فواید این را می‌دانند که می‌توانند در مواقعی که نیاز به حمایت دارند به شریک خود مراجعه کنند و ارزش و اهمیت حمایت از
شریک زندگی خود را درک می‌کنند.

در عین حال، آنها می توانند احساس خود را در خارج از شریک زندگی خود و رابطه خود با یکدیگر حفظ کنند.

وقتی هر دو نفر در یک رابطه برای وابستگی متقابل تلاش می‌کنند، می‌توانند تعادلی برقرار کنند که در آن صمیمیت
عاطفی ایجاد کنند و از نیازهای شریک خود حمایت کنند و در عین حال به طرف مقابل وابسته نباشند.

ایجاد یک ارتباط سالم

ایجاد ارتباط سالم با طرف مقابل، گامی کلیدی برای غلبه بر یک رابطه ناسالم است.

هنگامی که الگوهای ناسالم یا سمی را که برای رابطه شما مضر بوده اند را تشخیص دادید، مهم است که برای غلبه
بر آنها و ایجاد یک ارتباط سالم تر و حمایتی تر با یکدیگر همکاری کنید، می توانید این کار را با انجام مراحل زیر انجام دهید.

برای شناسایی و اجتناب از الگوهای ناسالم در رابطه خود با یکدیگر همکاری کنید :

اولین قدم برای ایجاد یک ارتباط عاطفی سالم، شناخت الگوهای مشکل آفرینی است که برای هر دوی شما مشکل ساز بوده است
یا هر رفتار مخربی که شما را به این نقطه از قطع ارتباط رسانده است.

نیازهای عاطفی را که برای شما مهم هستند فهرست کنید :

شما نمی توانید از شریک زندگی خود انتظار داشته باشید که نیازهای عاطفی خود را که شما برای او روشن نمی کنید
برآورده کند، بنابراین ضروری است که این اهداف عاطفی را برای رابطه خود به اشتراک بگذارید تا درک عاطفی واقعی
و ارتباط عاطفی بین شما وجود داشته باشد.

از شریک زندگی خود حمایت عاطفی کنید :

برای اینکه ارتباط عاطفی بین شما و طرف مقابل برقرار شود، هر دوی شما باید
مایل به ارائه حمایت عاطفی به شیوه ای مثبت باشید که عاری از گناه یا دستکاری باشد.

وقتی همسرتان صحبت می کند فعالانه گوش دهید :

ارتباط کلامی بخش مهمی از ارتباط عاطفی است، بنابراین اطمینان حاصل کنید که حمایت می کنید و این ارتباطات را از
طریق گفتگوی معنادار که نشان دهنده علاقه، درک و حمایت عاطفی است، تقویت کنید.

از دستکاری عاطفی خودداری کنید:

مهم است که از ارتباط عاطفی به عنوان راهی برای دستکاری طرف مقابل برای انجام کاری که نمی‌خواهد استفاده نکنید،
این فقط به رابطه شما آسیب بیشتری می‌زند و ارتباط عاطفی بین شما را کاهش می‌دهد.

استراتژی های دیگری که می تواند کمک کند:

  • مرزهای سالم را حفظ کنید
  • اهداف شخصی داشته باشید و به دنبال آنها ادامه دهید
  • از کوچک کردن خود برای جلب رضایت دیگران بپرهیزید
  • روی خود واقعی خود بودن تمرکز کنید
  • زمانی را صرف یادگیری در مورد آنچه دوست دارید و آنچه برای شما مهم است بگذرانید
  • انتظار داشته باشید دیگران با شما محترمانه رفتار کنند و به آنها احترام بگذارند
  • روابط خود را با افراد دیگر خارج از رابطه حفظ کنید

چه زمانی به دنبال کمک باشیم؟

کارهایی وجود دارد که می توانید به تنهایی برای تقویت رابطه خود انجام دهید، اما گاهی اوقات ممکن است از
مراجعه به یک متخصص بهداشت روان برای کمک سود ببرید.

زوج درمانی می تواند به حل مسائل فردی و متقابلی که ممکن است در یک رابطه وجود داشته باشد کمک کند.

به عنوان مثال، یک درمانگر می‌تواند به درمان بیماری‌های زمینه‌ای سلامت روان کمک کند که ممکن است تأثیر منفی بر نحوه
ارتباط افراد با یکدیگر در یک رابطه داشته باشد.

یک درمانگر همچنین می تواند در مواردی که افراد انتظارات متفاوتی از آنچه امیدوارند از یک رابطه به دست آورند کمک کند.

به عنوان مثال، در روابط یک طرفه ناسالم، ممکن است یک نفر بیشتر کار را انجام دهد زیرا متعهدتر است در حالی که
شخص دیگر سرمایه گذاری کمتری دارد.

یک متخصص بهداشت روان همچنین می تواند به زوج ها کمک کند تا روی مهارت های ارتباطی ناسالم کار کنند که می تواند
باعث ایجاد مسمومیت و درگیری در رابطه شود.

یک درمانگر همچنین می تواند به هر فرد کمک کند تا مهارت هایی را توسعه دهد
و تمرین کند که می تواند به او کمک کند تا با تعارض به طور مؤثرتری برخورد کند.

اجتناب از تعارض ممکن نیست یا حتی توصیه نمی شود – حتی روابط سالم نیز با اختلاف نظر و تعارض مواجه می شوند.

نکته کلیدی این است که بدانیم چگونه آن را به طور موثر اداره کنیم. وقتی به خوبی مدیریت شود، به افراد اجازه می دهد تا به
مشکلات رسیدگی کنند و تغییراتی ایجاد کنند که در نهایت برای سلامت رابطه مفید است.

چه زمانی به یک رابطه ناسالم پایان دهیم

هر رابطه ای ارزش پس انداز کردن را ندارد. اگر سهم خود را انجام داده اید، اما طرف مقابل مایل به تغییر یا کمک نیست،
ممکن است زمان آن رسیده باشد که کنار بروید و تلاش خود را در روابط سالم تر و حمایتی تر با افراد دیگر سرمایه گذاری کنید.

اگر طرف مقابل علاقه ای به تغییر ندارد یا اگر وضعیت به هر شکلی شامل سوء استفاده می شود، پایان دادن به رابطه
اغلب بهترین راه برای محافظت از رفاه شما است.

همه روابط متفاوت هستند و هیچ یک از آنها ۱۰۰٪ کامل نیست. همه روزهایی دارند که در آن احساس تحریک پذیری،
تندخویی یا خستگی می کنند، و قابل درک است که گاهی اوقات این احساسات به روابط آنها سرایت می کند.

اما مهم است که به خود یادآوری کنید که شایسته داشتن رابطه ای هستید که در آن احساس سلامتی، حمایت و شادی کنید.

شما سزاوار این هستید که با افرادی که از شما و علایق شما حمایت می کنند رابطه داشته باشید.

اگر مشکوک هستید که ممکن است درگیر یک رابطه ناسالم شده باشید، مدتی را به تأثیر آن بر زندگی خود توجه کنید،
آیا این مسائل را می توان برطرف کرد و آیا ممکن است زمان پایان دادن به رابطه فرا رسیده باشد.



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای رزرو وقت به صورت آنلاین و حضوری کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , ,

نکاتی برای تعیین هدف

هدف

نکاتی برای تعیین هدف

راه های زیادی برای کار بر روی خودسازی و خودسازی وجود دارد، اما تعیین اهداف و هدف های خاص برای رشد شخصی می تواند
احتمال موفقیت شما را افزایش دهد.

هنگامی که زندگی با موانعی روبرو می شود، مانند اغلب اوقات، داشتن هدفی که مرتباً به آن مراجعه می کنید،
به شما کمک می کند که دوباره تنظیم کنید، متعهد شوید و دوباره شارژ کنید.

همچنین به شما انگیزه و مسئولیت پذیری می دهد تا متمرکز بمانید و برنامه های خود را دنبال کنید. تعیین اهداف گاهی اوقات می تواند
مانند یک کار دلهره آور به نظر برسد .

به همین دلیل است که داشتن یک نقشه راه برای راهنمایی شما در این مسیر مفید است.

تئوری هدف گذاری

دکتر لاک، همراه با دکتر گری لاتام، پنج اصل برای تعیین هدف موثر ارائه کردند. این اصول که شامل وضوح، چالش، تعهد،
بازخورد و پیچیدگی کار است، اجزای ضروری هنگام تعیین، تلاش برای رسیدن به هدف و دستیابی به هدف هستند.

وضوح : اهداف باید واضح و به خوبی تعریف شده باشند.

چالش : اهداف باید دست یافتنی باشند اما برای شما چالش برانگیز باشند.

تعهد : باید به طور کامل به اهداف خود برای رسیدن به آنها متعهد باشید.

بازخورد : شما باید به طور منظم اهداف خود را ارزیابی کرده و در مورد آنها فکر کنید تا در مسیر خود بمانید.

پیچیدگی کار : باید به خود زمان و فضا بدهید تا به اهداف پیچیده برسید.

علاوه بر این، تحقیقات انجام شده توسط استاد روانشناسی دکتر گیل متیوز به ارتباط بین نوشتن اهداف و موفقیت نهایی
به جای فرموله کردن و حفظ آنها در ذهن شما اشاره می کند.

چقدر انگیزه دارید؟

اگر تا به حال هدفی تعیین کرده اید و قبل از دیدن هر نتیجه ای آن را رها کرده اید، به خوبی می دانید که برای ایجاد تغییر نیاز
به اراده بیشتر است.

کاترین جکسون، روانشناس دارای مجوز، می گوید تعیین و دستیابی به اهداف نیازمند انگیزه، تفکر از
طریق برنامه و راه هایی برای عبور از چالش های احتمالی است.

تحقیقات نشان می دهد که سه عامل برای دستیابی به اهداف وجود دارد:

  • انگیزه تغییر
  • تمایل به نظارت بر رفتار
  • اراده برای تحقق آن
  • تعیین اهداف شما

شما می توانید در هر بخشی از زندگی خود هدف گذاری کنید . برخی از حوزه های رایج تر عبارتند از بهداشت، شغل،
مالی و آموزش.

این دسته بندی های گسترده تر، زمینه را برای اهداف کوچکتری که سالانه، ماهانه و روزانه روی آنها
کار خواهید کرد، آماده می کنند.

در حالی که برخی از اهداف شما ممکن است در این دسته بندی ها قرار گیرند، مهم است که بدانید اهداف خودسازی
شامل مواردی مانند یادگیری نقاشی، یادگیری گلف و کمک به جامعه شما می شود.

لازم نیست خود را به بدیهی ترین بخش های زندگی خود محدود کنید.

کمی وقت بگذارید و به علایق و علایق خود فکر کنید. ایده هایی در مورد چیزهایی که شما را هیجان زده می کند،
طوفان فکری کنید.

به گذشته فکر کنید و سعی کنید تشخیص دهید که آیا کاری وجود دارد که همیشه می خواستید انجام دهید،
اما ترس از ناشناخته ها – یا ترس از شکست – شما را از ریسک کردن باز می دارد.

ایده‌هایی که از این فعالیت‌های طوفان فکری ایجاد می‌کنید، مانند سرنخ‌هایی هستند که می‌توانند به شما در محدود کردن
تمرکز و تعیین اهداف خاص‌تر کمک کنند.


برای رزرو وقت به صورت آنلاین و حضوری کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.


از خود بپرسید چرا؟

قدم بعدی که می خواهید بردارید این است که از خود بپرسید “چرا” آن هدف برای شما مهم است. برای مثال، اگر می‌خواهید
مدرک دانشگاهی خود را به پایان برسانید، تعیین اهداف کوچک‌تر که حول محور «چرا» می‌چرخد، به شما کمک می‌کند سریع‌تر به آن برسید.

برای تعریف دلیل خود، این سه سوال را از خود بپرسید:

  • چرا تمام کردن مدرک برای من مهم است؟
  • چرا این دلیل مهم است؟
  • چرا من به شدت نسبت به این دلیل احساس می کنم؟

هنگامی که ایده بهتری درباره “چرا” خود پیدا کردید، وقت آن است که یک ارزیابی دیگر از خود انجام دهید.
برای دستیابی به اهداف کوچکتر و قابل دستیابی تر این سوالات را به کار ببرید، پاسخ دادن به سوالات زیر برای تعیین اینکه
آیا واقعاً آماده این تعهد هستید جواب دهید.

  • آیا از نظر عاطفی آماده هستید که به چیزی متعهد شوید که ممکن است از نظر جسمی و یا احساسی ناراحت کننده باشد؟
  • آیا حاضرید در مورد اینکه در کجا هستید و به کجا می خواهید بروید با خودتان صادق باشید؟
  • وقت داری؟ آیا می توانید به چیزهایی که با هدف شما تداخل دارند، «نه» بگویید؟

اکنون که دو فعالیت مختلف برای روشن شدن دلایل خود انجام داده اید، باید مشخص باشد که آیا انگیزه ایجاد تغییر دارید یا خیر.

اگر اینطور است، شما آماده هستید تا با فرآیند تعیین هدف پیش بروید.

نکات و راهکارهایی برای رسیدن به اهداف

تعیین و تلاش برای رسیدن به یک هدف به چیزی بیش از یک تکه کاغذ و مداد نیاز دارد. همچنین مهارت‌های خاصی وجود دارد
که باید هنگام هدف‌گیری از آن داشته باشید.

اول از همه، باید بتوانید مراحل رسیدن به هدفتان را برنامه ریزی کنید. و هنگامی که برنامه در جای خود قرار گرفت،
این تعهد و تمرکز است که به شما کمک می کند تا به سمت نتیجه ای که می خواهید حرکت کنید.

اما، البته، جایی در وسط، خودانگیختگی و انعطاف پذیری نهفته است. در اینجا چند نکته و استراتژی دیگر وجود دارد
که به شما در رسیدن به اهدافتان کمک می کند.

اهداف را با لحن مثبت بیان کنید.

هنگام تعیین هدف، سعی کنید از وسوسه بیان خواسته خود به شیوه ای منفی اجتناب کنید.

به عنوان مثال، “من آنقدر شکایت نخواهم کرد.” به صورت مثبت بیان مجدد بیشتر شبیه این است:
“من سه چیز مثبت در مورد روزم پیدا می کنم و قبل از اینکه بخوابم آنها را یادداشت می کنم.”

روی فرآیند تمرکز کنید، نه نتیجه.

این یکی از سخت ترین بخش های تعیین و دستیابی به اهداف است. به دلیل ماهیت یک هدف، شما با هدف شروع می کنید.

جکسون می‌گوید برای شروع کار با پای راست، ایده خوبی است که در مورد آنچه تاکنون به دست آورده‌اید فکر کنید
و خودتان را ببخشید و پشیمانی برای آنچه اتفاق نیفتاده را رها کنید.

در حالی که روی پاک کردن بی نظمی از ذهن خود کار می کنید، ایده بدی نیست که همین کار را با خانه و محل کار خود انجام دهید.

آنچه را که می خواهید تجسم کنید.

جکسون می‌گوید: «تجسم و تمرینات ذهنی بسیاری از شبکه‌های عصبی مشابهی را تحریک می‌کنند که مقاصد مغز را به بدن متصل
می‌کنند، بنابراین، قبل از شروع به تعیین اهداف، کمی زمان بگذارید تا افکار خود را به درستی آموزش دهید.

این به شما کمک می کند تا اهداف خود را هدفمند و عمدی تصور کنید که به نتیجه می رسند.

یک برنامه مشخص بسازید.

هدف یا اهداف خود و مراحلی را که برای دستیابی به آنها نیاز دارید فهرست کنید. سپس، جکسون می‌گوید این موارد را به مراحل
کوچک قابل دستیابی با ضرب‌الاجل‌های واقعی تقسیم کنید.

او توضیح می‌دهد: «وقتی قبل از شروع هر هفته زمانی را برای نوشتن چیزهای خاصی که می‌خواهید در هفته بعد انجام دهید
که شما را به هدف نزدیک‌تر می‌کند، اختصاص دهید، آسان‌تر است.

به دنبال پشتیبانی باشید.

جستجوی حمایت از عزیزان می تواند به اطمینان خاطر و مسئولیت پذیری کمک کند. به چند دوست یا اعضای خانواده
از برنامه های خود بگویید تا بتوانند شما را تشویق کنند و در صورت نیاز بازخورد ارائه دهند تا به شما کمک کنند در
مسیر رسیدن به هدف خود بمانید.

آن را قابل مشاهده نگه دارید.

ایده خوبی است که اهداف خود را با مراحل و ضرب الاجل در جایی قرار دهید که بتوانید اغلب آن را ببینید.
جکسون توضیح می‌دهد:

«دیدن اهداف و گام‌هایی که باید بردارید، انگیزه و ثبات شما را برای ادامه کار برای رسیدن به آن حفظ می‌کند.

توصیه او؟ هر هفته یا بهتر است هر روز به آن نگاه کنید.

به خودتان پاداش دهید

همانطور که مراحلی را به سمت هدف خود انجام می دهید، مطمئن شوید که در این راه به خودتان پاداش می دهید.
پاداش ها باید ساده، ثابت، به دست آوردن آسان و سالم باشند.

به عنوان مثال، ممکن است در پایان یک روز کاری سخت یا بعد از انجام یک مرحله خاص در برنامه تغییر خود،
با یک پیاده روی طولانی با سگ خود به خودتان پاداش دهید.

بازنگری و ارزیابی مجدد اهداف

آخرین مورد قبل از اینکه مشغول تعیین اهداف خود شوید ، برنامه ریزی کنید که چندین بار اهداف خود را قبل از رسیدن
به آنها مرور و ارزیابی کنید، به خصوص اگر آنها اهداف بلندتری هستند.

می‌توانید این را به‌صورت هفتگی، دو هفته‌ای، ماهانه یا دو ماهانه تنظیم کنید، اما بررسی سریع برای تمرکز شما بر روی هدف
و بررسی پیشرفتتان مفید است.

این واقعاً به معیارهایی که تعیین می‌کنید و مدت زمانی که برای رسیدن به هدفتان وقت گذاشته‌اید بستگی دارد.

صرف نظر از اینکه چند بار برای انجام این بررسی می نشینید، مهم ترین چیز این است که ارزیابی کنید که آیا
اهداف شما – و گام هایی که برمی دارید – هنوز مرتبط و واقع بینانه هستند یا خیر.

ناگفته نماند، این جلسات بررسی به شما فرصتی می دهد تا تغییراتی را انجام دهید و موفقیت هایی را که به دست آورده اید جشن بگیرید، که هر دو در این فرآیند بسیار مهم هستند.



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای رزرو وقت به صورت آنلاین و حضوری کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , ,

پنج مرحله غم و اندوه

غم و اندوه

پنج مرحله غم و اندوه

وقتی یکی از عزیزانمان را از دست می دهیم، دردی که تجربه می کنیم غیرقابل تحمل است.
قابل درک است که غم و اندوه پیچیده است و ما گاهی فکر می کنیم که آیا این درد هرگز پایان خواهد یافت.

ما تجربیات عاطفی مختلفی مانند خشم، سردرگمی و غم را تجربه می کنیم.

نظریه ای که توسط روانپزشک الیزابت کوبلر راس ارائه شده است نشان می دهد که ما پس از از دست دادن یک عزیز از
پنج مرحله متمایز غم و اندوه عبور می کنیم: انکار، خشم، دعا کردن، افسردگی و در نهایت پذیرش.

انکار

اولین مرحله در این نظریه، انکار به ما کمک می کند تا درد طاقت فرسا از دست دادن را به حداقل برسانیم.

همانطور که واقعیت از دست دادن خود را پردازش می کنیم، سعی می کنیم از درد عاطفی نیز جان سالم به در ببریم .

باورش سخت است که فرد مهمی را در زندگی خود از دست داده ایم، به خصوص زمانی که ممکن است
هفته قبل یا حتی روز قبل با او صحبت کرده باشیم.

واقعیت ما در این لحظه از دست دادن کاملاً تغییر کرده است. ممکن است ذهن ما مدتی طول بکشد تا با این واقعیت جدید
سازگار شود.

ما در حال انعکاس تجربیاتی هستیم که با شخصی که از دست داده‌ایم به اشتراک گذاشته‌ایم، و
ممکن است در این فکر باشیم که چگونه بدون این شخص در زندگی به جلو برویم.

این اطلاعات زیادی برای کاوش و بسیاری از تصاویر دردناک برای پردازش است.

انکار سعی می‌کند این روند را کندتر کند و ما را در یک مرحله از آن عبور دهد، نه اینکه بالقوه احساس غرق شدن
در احساساتمان را به خطر بیندازد.

انکار تنها تلاشی برای تظاهر به عدم وجود ضرر نیست. ما همچنین سعی می کنیم آنچه را که اتفاق می افتد جذب و درک کنیم.

خشم

تجربه خشم پس از از دست دادن یکی از عزیزان رایج است. ما سعی می کنیم خود را با یک واقعیت جدید وفق دهیم
و احتمالاً ناراحتی عاطفی شدیدی را تجربه می کنیم.

آنقدر چیزهای زیادی برای پردازش وجود دارد که ممکن است احساس شود عصبانیت به ما امکان خروج عاطفی را می دهد.

به خاطر داشته باشید که عصبانیت ما را ملزم نمی کند که خیلی آسیب پذیر باشیم.

با این حال، از نظر اجتماعی بیشتر
قابل قبول است تا اینکه بپذیریم که می ترسیم.

خشم به ما این امکان را می دهد که احساسات را با ترس کمتری از قضاوت یا طرد شدن ابراز کنیم.

متأسفانه، خشم اولین چیزی است که وقتی شروع به رهاسازی احساسات مربوط به از دست دادن می کنیم،
احساس می کنیم.

این می تواند باعث شود که در تجربه خود احساس انزوا کنید و در لحظاتی که می توانیم از راحتی، ارتباط و اطمینان بهره مند
شویم، توسط دیگران غیرقابل دسترس تلقی می شود.

دعاکردن

هنگام کنار آمدن با از دست دادن، احساس ناامیدی آنقدر غیرعادی نیست که بخواهید تقریباً هر کاری برای کاهش
یا به حداقل رساندن درد انجام دهید.

از دست دادن یکی از عزیزان می تواند باعث شود که هر راهی را برای جلوگیری
از درد فعلی یا دردی که از دست دادن پیش بینی می کنیم در نظر بگیریم.

راه های زیادی وجود دارد که ممکن است سعی کنیم دعا کنیم.

دعاکردن می تواند وعده های مختلفی داشته باشد از جمله:

  • “خدایا، اگر تو بتوانی این شخص را شفا بدهی، زندگی ام را برمیگردانم.”
  • قول می دهم اگر به این شخص اجازه زندگی بدهی بهتر خواهم شد.
  • “اگر بتوانید او را از مرگ یا ترک من بازدارید، دیگر عصبانی نخواهم شد.”

وقتی دعا کردن شروع می شود، ما اغلب درخواست های خود را به سمت یک قدرت بالاتر یا چیزی بزرگتر از آنچه هستیم
که ممکن است بتواند بر یک نتیجه متفاوت تأثیر بگذارد، هدایت می کنیم.


خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.


در این لحظات که متوجه می‌شویم هیچ کاری نمی‌توانیم انجام دهیم تا بر تغییر یا نتیجه نهایی بهتر تأثیر بگذاریم،
آگاهی دقیقی از انسانیت ما وجود دارد.

این احساس درماندگی می‌تواند باعث شود که ما با دعا کردن واکنشی اعتراضی نشان دهیم، که به ما احساس کنترل
بر چیزی را می‌دهد که بسیار خارج از کنترل است.

در حین دعا کردن نیز تمایل داریم بر روی عیوب یا پشیمانی شخصی خود تمرکز کنیم.

ممکن است به تعاملات خود با فردی که از دست داده‌ایم نگاهی بیندازیم و تمام مواقعی را که احساس می‌کردیم
از هم جدا شده‌ایم یا ممکن است باعث درد آنها شده باشد را یادداشت کنیم.

به یاد آوردن مواقعی که ممکن است چیزهایی را گفته باشیم که قصد نداشتیم، معمول است و آرزو می کنیم
که می توانستیم به عقب برگردیم و متفاوت رفتار کنیم.

ما همچنین تمایل داریم که این فرض جدی را داشته باشیم
که اگر همه چیز به گونه ای دیگر پیش می رفت، ما در چنین موقعیت عاطفی دردناکی در زندگی خود قرار نمی گرفتیم.

افسردگی

در طول تجربه پردازش غم و اندوه، زمانی فرا می رسد که تخیلات ما آرام می شود و به آرامی شروع به نگاه کردن به
واقعیت وضعیت فعلی خود می کنیم.

دعا کردن دیگر یک گزینه به نظر نمی رسد و ما با اتفاقی که در حال رخ دادن است مواجه هستیم.

ما از دست دادن عزیزمان را بیشتر احساس می کنیم. همانطور که هراس ما شروع به فروکش می کند، مه احساسی
شروع به پاک شدن می کند و از دست دادن بیشتر وجود دارد و اجتناب ناپذیر است.

در آن لحظات، با افزایش غم و اندوه، تمایل داریم به سمت درون بکشیم. ممکن است متوجه شویم در حال عقب نشینی هستیم،
کمتر اجتماعی هستیم، و کمتر به دیگران در مورد آنچه که می گذرانیم می پردازیم.

اگرچه این یک مرحله بسیار طبیعی از غم و اندوه است، اما مقابله با افسردگی پس از از دست دادن
یک عزیز می تواند بسیار منزوی باشد.

پذیرش – پذیرفته شدن

وقتی به محل پذیرش می‌رسیم، اینطور نیست که دیگر درد از دست دادن را احساس نکنیم.

با این حال، ما دیگر در برابر واقعیت وضعیت خود مقاومت نمی کنیم و در تلاش نیستیم که آن را به چیزی متفاوت تبدیل کنیم.

اندوه و پشیمانی هنوز می تواند در این مرحله وجود داشته باشد، اما تاکتیک های بقای عاطفی انکار، چانه زنی و خشم کمتر وجود دارد.

انواع غم و اندوه

همانطور که ما پنج مرحله غم و اندوه را در نظر می گیریم، توجه به این نکته ضروری است که افراد غمگینی متفاوتی دارند

و ممکن است هر یک از این مراحل را طی کنید یا نگذرید یا هر یک از آنها را به ترتیب تجربه کنید.

خطوط این مراحل اغلب مبهم است – ممکن است قبل از اینکه کاملاً به مرحله جدید برویم، از یک مرحله به مرحله
دیگر برویم و احتمالاً دوباره برگردیم.

علاوه بر این، هیچ دوره زمانی خاصی برای هیچ یک از این مراحل پیشنهاد نشده است. ممکن است شخصی
مراحل را نسبتاً سریع تجربه کند،

مثلاً در عرض چند هفته، جایی که شخص دیگری ممکن است ماهها یا حتی
سالها طول بکشد تا به محل پذیرش منتقل شود.

هر زمانی که برای عبور از این مراحل طول بکشد، کاملا طبیعی است.

درد شما منحصر به شماست، رابطه شما با فردی که از دست داده اید منحصر به فرد است، و پردازش عاطفی می تواند
برای هر فرد متفاوت باشد.

برای شما قابل قبول است که زمان مورد نیاز خود را اختصاص دهید و هر گونه انتظاری از عملکرد
خود را در حین پردازش غم و اندوه خود از بین ببرید.

تئوری دلبستگی و اندوه

جان بالبی روانشناس افسانه ای کار خود را بر روی تحقیق در مورد وابستگی عاطفی بین والدین و فرزند متمرکز کرد.

از دیدگاه او، این تجربیات اولیه دلبستگی با افراد مهم زندگی ما، مانند مراقبان، به شکل گیری احساس امنیت، امنیت و
ارتباطات ما کمک می کند.

روانپزشک بریتانیایی کالین موری پارکز مدلی از غم و اندوه را بر اساس نظریه دلبستگی بالبی ایجاد کرد که نشان می دهد

چهار مرحله سوگواری در هنگام تجربه از دست دادن یک عزیز وجود دارد: 

شوک و بی‌حسی :

پذیرش باخت در این مرحله غیرممکن است. بیشتر به مرحله انکار کوبلر راس مربوط می شود، زمانی که سعی می کنیم
با احساسات خود کنار بیاییم.

پارکز پیشنهاد می کند که در این مرحله نیز پریشانی فیزیکی  تجربه می شود که می تواند
منجر به علائم جسمی (فیزیکی) شود.

اشتیاق و جست‌وجو :

همانطور که در این مرحله از دست دادن را پردازش می‌کنیم، ممکن است شروع به جستجوی آرامش برای پر کردن خلاءی که عزیزمان
باقی گذاشته است، بگردیم.

ممکن است سعی کنیم این کار را با زنده کردن خاطرات از طریق تصاویر و جستجوی نشانه هایی از طرف شخص برای احساس
ارتباط با آنها انجام دهیم. در این مرحله ما به شدت درگیر فردی می شویم که از دست داده ایم.

یأس و بی نظمی :

ممکن است در این مرحله خودمان را دچار سؤال و احساس عصبانیت کنیم.

درک اینکه معشوق ما برنمی‌گردد به نظر واقعی می‌رسد
و در درک یا یافتن امید به آینده‌مان مشکل داریم.

ممکن است در این مرحله کمی احساس بی هدفی کنیم و در حالی که درد خود را پردازش می کنیم، متوجه شویم که از
دیگران عقب نشینی می کنیم.

سازماندهی مجدد و بهبودی :

در این مرحله، ما امیدوارتر هستیم که بتوانیم قلب و ذهن خود را بازسازی کنیم. همانند مرحله پذیرش کوبلر راس،
غم و اندوه یا اشتیاق برای عزیزمان از بین نمی رود.

با این حال، ما به سمت بهبودی و برقراری ارتباط مجدد با دیگران برای حمایت حرکت می کنیم، و راه های کوچکی برای برقراری مجدد

مقداری عادی در زندگی روزمره خود پیدا می کنیم.

چگونه وقتی دیگران غمگین هستند کمک کنیم

وقتی کسی که از دست داده است، دانستن اینکه چه چیزی باید بگوید یا چه کاری انجام دهد، می تواند بسیار دشوار باشد.

ما تمام تلاش خود را برای ارائه راحتی انجام می دهیم، اما گاهی اوقات بهترین تلاش ما ممکن است ناکافی و بی فایده به نظر برسد.

در اینجا چند نکته وجود دارد که باید در نظر داشته باشید:

از نجات یا تعمیر خودداری کنید . به یاد داشته باشید، فردی که سوگوار است نیازی به اصلاح ندارد.

در تلاش برای مفید بودن، ممکن است نظرات نشاط‌آور، امیدوارکننده یا حتی طنز ارائه دهیم تا درد آنها را کاهش دهیم.

اگرچه نیت خوب است، اما این رویکرد می‌تواند این احساس را در افراد ایجاد کند که انگار دردشان دیده، شنیده یا معتبر نیست.

مجبورش نکن ما ممکن است خیلی بخواهیم کمک کنیم و فرد احساس بهتری داشته باشد، بنابراین معتقدیم که تحریک کردن
آنها برای صحبت و پردازش احساسات قبل از اینکه واقعاً آماده شوند به او کمک می کند تا سریعتر کمک کند.

این لزوما درست نیست و در واقع می تواند مانعی برای بهبود آنها باشد.

خود را در دسترس قرار دهید . فضایی برای غم و اندوه افراد فراهم کنید. این به فرد امکان می‌دهد بداند وقتی آماده است
در دسترس هستیم.

ما می‌توانیم آنها را دعوت کنیم تا با ما صحبت کنند، اما به یاد داشته باشید که اگر هنوز آماده نیستند،
درک و تأیید را ارائه دهید. به آنها یادآوری کنید که آنجا هستید و در آمدن به شما تردید نکنید.



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای رزرو وقت به صورت آنلاین و حضوری کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , ,

چرا سبک های فرزندپروری در تربیت فرزندان اهمیت دارد؟

فرزندپروری

چرا سبک های فرزندپروری در تربیت فرزندان اهمیت دارد؟

روانشناسان رشد مدت هاست که به چگونگی تأثیر والدین بر رشد کودک علاقه مند بوده اند. با این حال، یافتن پیوندهای علت
و معلولی واقعی بین اعمال خاص والدین و رفتار بعدی فرزندان بسیار دشوار است.

برخی از کودکانی که در محیط‌های بسیار متفاوت بزرگ شده‌اند، بعداً می‌توانند شخصیت‌های مشابهی داشته باشند.
برعکس، کودکانی که در خانه مشترک هستند و در یک محیط بزرگ می شوند، می توانند شخصیت های بسیار متفاوتی داشته باشند.

علی‌رغم این چالش‌ها، محققان اظهار کرده‌اند که بین سبک‌های فرزندپروری و تأثیراتی که این سبک‌ها بر کودکان می‌گذارد،
پیوندهایی وجود دارد. و برخی پیشنهاد می کنند که این تأثیرات به رفتار بزرگسالان نیز منتقل می شود.

چهار سبک فرزندپروری

در دهه ۱۹۶۰، روانشناس دیانا بامریند مطالعه ای را روی بیش از ۱۰۰ کودک پیش دبستانی انجام داد. او با استفاده از
مشاهده طبیعت گرایانه ، مصاحبه با والدین و سایر روش های تحقیق ، برخی از ابعاد مهم فرزندپروری را شناسایی کرد.

این ابعاد شامل راهبردهای انضباطی، گرمی و تربیت، سبک های ارتباطی و انتظارات بلوغ و کنترل است. بر اساس این ابعاد،
بامریند پیشنهاد کرد که اکثریت والدین یکی از سه سبک متفاوت فرزندپروری را نشان دهند.

تحقیقات بعدی توسط مککوبی و مارتین، اضافه کردن سبک فرزندپروری چهارم را پیشنهاد کرد. هر کدام از اینها تأثیرات
متفاوتی بر رفتار کودکان دارد.

فرزندپروری مستبدانه

در این سبک از فرزندپروری از فرزندان انتظار می رود قوانین سختگیرانه ای را که والدین وضع کرده اند رعایت کنند.
عدم رعایت چنین قوانینی معمولاً منجر به مجازات می شود. والدین مستبد دلیل این قوانین را توضیح نمی دهند.

اگر از والدین خواسته شود توضیح دهند، ممکن است به سادگی پاسخ دهند: “چون من این را گفتم.”

در حالی که این والدین خواسته های زیادی دارند، اما چندان پاسخگوی فرزندان خود نیستند.

آنها از فرزندان خود انتظار دارند که رفتار استثنایی داشته باشند و مرتکب خطا نشوند، با این وجود راهنمایی
بسیار کمی در مورد کارهایی که فرزندانشان باید در آینده انجام دهند یا از آنها اجتناب کنند ارائه می دهند.

اشتباهات اغلب به شدت تنبیه می شوند، با این حال فرزندانشان اغلب در این فکر می مانند که دقیقا چه اشتباهی انجام داده اند.

بامریند می‌گوید این والدین «اطاعت‌گرا و موقعیت‌گرا هستند و انتظار دارند که دستورات آنها بدون توضیح اطاعت شود».

آنها اغلب به عنوان سلطه گر و دیکتاتور توصیف می شوند. رویکرد آنها این است که “میله را دریغ کن، بچه را خراب کن”.
آنها از کودکان انتظار دارند که بدون هیچ سوالی اطاعت کنند.

فرزندپروری مقتدرانه

مانند والدین مستبد، کسانی که سبک فرزندپروری مقتدرانه دارند قوانین و دستورالعمل هایی را وضع می کنند که انتظار می رود
فرزندانشان از آنها پیروی کنند. با این حال، این سبک فرزندپروری بسیار دموکراتیک تر است.

والدین مقتدر نسبت به فرزندان خود پاسخگو هستند و مایل به گوش دادن به سوالات هستند. این والدین از فرزندان خود انتظار
زیادی دارند، اما گرما، بازخورد و حمایت کافی را ارائه می دهند.


خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.


وقتی کودکان در برآورده کردن انتظارات ناکام هستند، این والدین به جای تنبیه، بیشتر پرورش دهنده و بخشنده هستند.

بامریند می گوید این والدین “استانداردهای روشنی را برای رفتار فرزندانشان نظارت می کنند و به آنها می دهند.
آنها قاطعانه هستند، اما مداخله گر و محدودکننده نیستند.

روش های انضباطی آنها به جای تنبیهی، حمایتی است. آنها می خواهند فرزندانشان قاطعانه و همچنین از نظر اجتماعی
مسئولیت پذیر باشند و خود را حفظ کنند. – تنظیم شده و همچنین تعاونی.”

ترکیبی از انتظار و حمایت به فرزندان والدین مقتدر کمک می کند تا مهارت هایی مانند استقلال،
خودکنترلی و خودتنظیمی را توسعه دهند.

والدین سهل گیر

والدین سهل‌گیر ، که گاهی اوقات به آنها والدین سهل‌گیر نیز گفته می‌شود، خواسته‌های بسیار کمی از فرزندان خود دارند.
این والدین به ندرت فرزندان خود را تنبیه می کنند زیرا انتظارات نسبتاً کمی از بلوغ و خودکنترلی دارند.

به گفته بامریند، والدین سهل‌گیر “بیشتر از آنچه مطالبه می‌کنند پاسخگو هستند.
آنها غیرسنتی و ملایم هستند، نیازی به رفتار بالغ ندارند، اجازه می‌دهند خودتنظیمی قابل توجهی داشته باشند و از رویارویی اجتناب می‌کنند.

” والدین سهل‌گیر عموماً با فرزندان خود پرورش می‌دهند و با آنها ارتباط برقرار می‌کنند و اغلب موقعیت
یک دوست را بیشتر از والدین به خود می‌گیرند.

والدین بدون دخالت

علاوه بر سه سبک اصلی معرفی شده توسط بامریند، روانشناسان النور مکوبی و جان مارتین سبک چهارمی را
نیز پیشنهاد کردند: فرزندپروری بدون دخالت یا غفلت.

سبک فرزندپروری بدون دخالت با تقاضاهای کم، پاسخگویی کم و ارتباط بسیار کم مشخص می شود.

در حالی که این والدین نیازهای اساسی کودک را برآورده می کنند، به طور کلی از زندگی کودک خود جدا هستند.
آنها ممکن است مطمئن شوند که بچه‌هایشان غذا می‌خورند و سرپناهی دارند، اما در راه راهنمایی، ساختار، قوانین
یا حتی حمایت، چیزی به آنها نمی‌دهند.

در موارد شدید، این والدین حتی ممکن است نیازهای فرزندان خود را رد یا نادیده بگیرند.

تاثیر سبک های فرزندپروری

این سبک های فرزندپروری چه تأثیری بر پیامدهای رشد کودک دارند؟ علاوه بر مطالعه اولیه بامریند بر روی ۱۰۰ کودک
پیش دبستانی، محققان تعدادی مطالعه در مورد تأثیر سبک های فرزندپروری بر کودکان انجام داده اند. از جمله یافته ها:

سبک‌های فرزندپروری مستبدانه عموماً به فرزندانی می‌انجامد که مطیع و ماهر باشند، اما از نظر شادی، شایستگی
اجتماعی و  عزت نفس در رتبه‌های پایین‌تری قرار دارند .

سبک های فرزندپروری مقتدرانه منجر به ایجاد کودکان شاد، توانا و موفق می شود.

فرزندپروری سهل‌آمیز اغلب منجر به کودکانی می‌شود که در شادی و خودتنظیمی رتبه پایینی دارند.
این کودکان به احتمال زیاد مشکلاتی را با اقتدار تجربه می کنند و تمایل دارند در مدرسه عملکرد ضعیفی داشته باشند.

سبک های فرزندپروری بدون دخالت در همه حوزه های زندگی پایین ترین رتبه را دارند. این کودکان تمایل به عدم کنترل خود دارند،
عزت نفس پایینی دارند و نسبت به همسالان خود شایستگی کمتری دارند.

مزایای فرزندپروری مقتدرانه

از آنجایی که والدین مقتدر بیشتر به عنوان افراد معقول، منصف و عادل در نظر گرفته می شوند، فرزندان آنها بیشتر به
درخواست های والدین خود عمل می کنند.

همچنین، از آنجایی که این والدین قوانین و همچنین توضیحاتی را برای این قوانین
ارائه می دهند، احتمال اینکه کودکان این درس ها را درونی کنند، بسیار بیشتر است.

فرزندان والدین مقتدر به جای پیروی از قوانین به دلیل ترس از تنبیه (همانطور که ممکن است با والدین مستبد
ممکن است انجام شود)، می توانند دلیل وجود قوانین را ببینند، درک کنند که آنها منصفانه و قابل قبول هستند و
تلاش می کنند تا از این قوانین پیروی کنند تا آنها را برآورده کنند. احساس درونی خود از درست و غلط بودن.

سبک های فرزندپروری تک تک والدین نیز برای ایجاد ترکیبی منحصر به فرد در هر خانواده ترکیب می شود.

به عنوان مثال، مادر ممکن است سبک مقتدرانه ای از خود نشان دهد در حالی که پدر از رویکرد سهل گیرانه تر حمایت می کند.

این گاهی اوقات می تواند به سیگنال های مختلط منجر شود. به منظور ایجاد یک رویکرد منسجم به فرزندپروری،
ضروری است که والدین یاد بگیرند که با یکدیگر همکاری کنند و سبک های فرزندپروری منحصر به فرد خود را ترکیب کنند.



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای رزرو وقت به صورت آنلاین و حضوری کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , ,

داستان کوتاه کوزه زندگی

داستان کوتاه کوزه زندگی

داستان کوتاه کوزه زندگی 

معلمی می خواست به دانش آموزانش چیزی بیاموزد که آنها را تشویق کند تا در مورد زندگی فکر کنند.

جلوی آنها ایستاد و یک کوزه بزرگ از زیر میز برداشت و روی آن گذاشت. سپس دوجین توپ کوچک را بیرون آورد و شروع کرد
به قرار دادن آنها یکی یکی در داخل کوزه.

وقتی کوزه تا لبه پر شد و نتوانست توپ های بیشتری بگذارد، از شاگردانش پرسید:

– آیا این کوزه پر است؟

همه یک بله قاطع گفتند.

سپس از آنها پرسید:

– مطمئنید؟


خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.


 

و یک سطل سنگی کوچک از زیر میز بیرون آورد. آنها را داخل کوزه شیشه ای انداخت و حرکت داد، به طوری که سنگ ها
در فضای خالی بین توپ ها قرار گرفتند.

وقتی کارش تمام شد،

دوباره پرسید که آیا کوزه پر است؟

این بار حضار از قبل حدس می زدند که چه اتفاقی می افتد و

یکی از حاضران با صدای بلند گفت: “احتمالا نه.”

خیلی خوب استاد جواب داد. او یک سطل پر از شن را از زیر میز بیرون کشید و شروع به انداختن آن در کوزه کرد.

ماسه در فضای بین توپ های بزرگ و سنگ های کوچک نشست.

بار دیگر از گروه پرسید:

-آیا این کوزه پر است؟

آن زمان دانش‌آموزان فکر می‌کردند پر می‌شود، نمی‌توان چیز دیگری گذاشت!

– فکر می کنید آموزش این نمایش کوچک چیست؟

یکی از شاگردان دستش را بلند کرد و گفت:

– آموزش این است که مهم نیست چقدر برنامه شما پر باشد، اگر تلاش کنید، همیشه می توانید چیزهای بیشتری را در آن بگنجانید.

– نه! – معلم پاسخ داد – آموزش این است که اگر توپ های بزرگ را اول قرار ندهید، نمی توانید آنها را در لحظه ای دیگر قرار دهید.

اخلاق: در زندگی، مانند کوزه، ما باید نگران چیزها یا افرادی باشیم که واقعاً مهم هستند، که نشان دهنده آن توپ ها هستند.
اگر وقت خود را در کارهای پیش پا افتاده یا در پروژه هایی که رضایت ما را جلب نمی کنند یا مهم هستند تلف کنیم، در نهایت این
خطر را داریم که فضایی برای چیزهای واقعا مهم نداشته باشیم.

پایان داستان کوزه زندگی


تماس با ما -داستان کوتاه کوزه زندگی

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , , ,

سوء استفاده عاطفی چگونه است؟

سوء استفاده عاطفی

سوء استفاده عاطفی چیست؟

سوء استفاده عاطفی روشی برای کنترل شخص دیگری با استفاده از احساسات برای انتقاد، شرمساری،
سرزنش یا دستکاری دیگری است. به طور کلی، یک رابطه زمانی از نظر عاطفی توهین آمیز است که الگوی ثابتی
از کلمات توهین آمیز و رفتارهای قلدرانه وجود داشته باشد که عزت نفس فرد را تحلیل می برد و سلامت روان او را تضعیف می کند  .

علاوه بر این، آزار روانی یا عاطفی، در حالی که بیشتر در روابط زناشویی و ازدواج رایج است، می تواند در هر رابطه ای از جمله
در بین دوستان، اعضای خانواده و همکاران رخ دهد.

سوء استفاده عاطفی یکی از سخت ترین اشکال سوء استفاده است. می تواند ظریف و موذیانه یا آشکار و دستکاری باشد
. در هر صورت، عزت نفس قربانی را از بین می برد و آنها شروع به شک در برداشت ها و واقعیت خود می کنند.

هدف اساسی سوء استفاده عاطفی کنترل قربانی از طریق بی اعتبار کردن، منزوی کردن و ساکت کردن است.

در پایان، قربانی احساس می کند که در دام افتاده است. آنها اغلب آنقدر زخمی هستند که نمی توانند رابطه را بیشتر تحمل کنند،
اما همچنین از ترک آن می ترسند. بنابراین چرخه فقط تا زمانی که کاری انجام شود تکرار می شود.

انواع سوء استفاده عاطفی

سوء استفاده عاطفی می تواند اشکال مختلفی داشته باشد، از جمله:

  • اتهامات تقلب یا دیگر نشانه های حسادت و مالکیت
  • بررسی مداوم یا تلاش های دیگر برای کنترل رفتار شخص دیگر
  • مدام بحث یا مخالفت کردن
  • انتقاد
  • روشنایی گاز
  • منزوی کردن فرد از خانواده و دوستان
  • نام بردن و توهین کلامی
  • امتناع از شرکت در رابطه
  • شرمساری یا سرزنش کردن
  • درمان بی صدا
  • بی اهمیت جلوه دادن نگرانی های طرف مقابل
  • خودداری از محبت و توجه

مهم است به خاطر داشته باشید که این نوع سوء استفاده ها ممکن است در ابتدای یک رابطه آشکار نباشد.

یک رابطه ممکن است با ظاهر عادی و دوست داشتنی شروع شود، اما سوء استفاده کنندگان ممکن است با
پیشرفت رابطه شروع به استفاده از تاکتیک هایی برای کنترل و دستکاری شریک خود کنند.

این رفتارها ممکن است آنقدر آهسته شروع شوند که در ابتدا متوجه آنها نشوید.

تاثیر سوء استفاده عاطفی

هنگامی که آزار عاطفی شدید و مداوم باشد، قربانی ممکن است تمام حس خود را از دست بدهد، گاهی اوقات بدون
یک علامت یا کبودی.

در عوض، زخم ها برای دیگران نامرئی هستند و در شک و تردید به خود، بی ارزشی و نفرت قربانی از خود پنهان هستند.

در واقع، تحقیقات نشان می دهد که عواقب سوء استفاده عاطفی به همان اندازه شدید است که ناشی از سوء استفاده فیزیکی است.

با گذشت زمان، اتهامات، توهین‌های کلامی ، نام‌گذاری، انتقادها و گاز دادن، حس خود قربانی را چنان از بین می‌برد
که دیگر نمی‌تواند خود را واقع بینانه ببیند. در نتیجه، قربانی ممکن است شروع به توافق با آزارگر کند و از درون انتقاد کند.


خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.


هنگامی که این اتفاق می افتد، اکثر قربانیان با این باور که هرگز به اندازه کافی برای شخص دیگری خوب نخواهند بود،
در دام رابطه آزاردهنده گرفتار می شوند.

سوء استفاده عاطفی حتی می تواند بر روابط دوستانه تأثیر بگذارد زیرا افراد مورد آزار عاطفی اغلب نگران این هستند
که مردم واقعاً آنها را چگونه می بینند و آیا واقعاً آنها را دوست دارند یا خیر.

در نهایت، قربانیان از دوستی ها عقب نشینی می کنند و خود را منزوی می کنند، زیرا متقاعد شده اند که هیچ کس
آنها را دوست ندارد.

علاوه بر این، سوء استفاده عاطفی می تواند باعث تعدادی از مشکلات سلامتی شود، از جمله همه چیز،
از افسردگی و اضطراب گرفته تا زخم معده، تپش قلب، اختلالات خوردن و بی خوابی.

نکاتی برای مقابله با سوء استفاده عاطفی

اولین گام در برخورد با یک رابطه آزاردهنده عاطفی، شناخت سوء استفاده است. اگر توانستید هر جنبه ای از سوء استفاده عاطفی
را در رابطه خود شناسایی کنید، مهم است که قبل از هر چیز آن را تصدیق کنید.

با صادق بودن در مورد آنچه تجربه می کنید، می توانید دوباره کنترل زندگی خود را به دست بگیرید.

در اینجا هفت استراتژی دیگر برای بازپس گیری زندگی خود آورده شده است که می توانید امروز آنها را عملی کنید.

خودتان را در اولویت قرار دهید

وقتی صحبت از سلامت روحی و جسمی شما می شود، باید خودتان را در اولویت قرار دهید. نگران جلب رضایت فردی
که از شما سوء استفاده می کند، نباشید. به نیازهای خود رسیدگی کنید. کاری را انجام دهید که به شما کمک کند
مثبت فکر کنید و خود را تأیید کنید.

همچنین حتماً استراحت کافی داشته باشید و وعده های غذایی سالم بخورید. این مراحل ساده مراقبت از خود می تواند
کمک زیادی به شما در مقابله با استرس های روزانه ناشی از سوء استفاده عاطفی کند.

ایجاد مرزها

قاطعانه به فرد آزاردهنده بگویید که دیگر ممکن است سر شما فریاد نزند، شما را نامرد صدا کند، به شما توهین نکند،
با شما بی ادبی نکند و غیره. سپس به آنها بگویید اگر این رفتار را انجام دهند چه اتفاقی خواهد افتاد.

به عنوان مثال، به آنها بگویید که اگر شما را با نام و نشان صدا بزنند یا به شما توهین کنند، گفتگو تمام می شود و شما
اتاق را ترک خواهید کرد. نکته کلیدی این است که از مرزهای خود پیروی کنید .

مرزهایی را که قصد حفظ آنها را ندارید بیان نکنید.

دست از سرزنش خود بردارید

اگر برای مدتی در یک رابطه عاطفی آزاردهنده بوده اید، ممکن است فکر کنید که مشکلی در شما وجود دارد.
اما مشکل شما نیستید. سوء استفاده کردن یعنی انتخاب. پس از سرزنش خود برای چیزی که کنترلی روی آن ندارید دست بردارید.

متوجه شوید که نمی توانید اعمال آنها را کنترل کنید

با وجود تمام تلاش‌هایتان، هرگز نمی‌توانید با انجام کاری متفاوت یا متفاوت بودن، فرد آزارگر عاطفی را تغییر دهید
. یک فرد آزارگر تصمیم می گیرد که رفتاری توهین آمیز داشته باشد.

به خود یادآوری کنید که و در انتخاب آنها مقصر نیستید. تنها چیزی که می توانید اصلاح یا کنترل کنید پاسخ شماست.

از درگیر شدن بپرهیزید

با یک فرد متجاوز درگیر نشوید. به عبارت دیگر، اگر سوءاستفاده‌گر سعی کرد با شما بحثی را آغاز کند، شروع به توهین
به شما کرد، چیزهایی را از شما مطالبه کرد یا با حسادت عصبانی شد، سعی نکنید توضیحاتی ارائه دهید، احساسات
او را تسکین دهید یا برای کارهایی که انجام نداده‌اید عذرخواهی نکنید.

اگر می توانید به سادگی از موقعیت دور شوید. تعامل با یک متجاوز فقط شما را برای آزار و اذیت بیشتر و درد دل می کند.
هر چقدر هم که تلاش کنید، نمی توانید از نظر آنها همه چیز را درست کنید.



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , ,

اختلال اضطراب اجتماعی

اختلال اضطراب اجتماعی

اختلال اضطراب اجتماعی یا (SAD)

افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) ترس شدید و مزمنی را از موقعیت‌های اجتماعی یا مرتبط با عملکرد تجربه می‌کنند
که ممکن است خجالت زده، طرد شده یا مورد بررسی قرار گیرند.

در این شرایط، افراد مبتلا به SAD تقریبا همیشه علائم اضطراب فیزیکی را تجربه می کنند.

علائم اختلال اضطراب اجتماعی

اگرچه این افراد می‌دانند ترسشان غیرمنطقی است، اما به نظر نمی‌رسد کاری برای متوقف کردن آن انجام دهند،
بنابراین یا به کلی از این موقعیت‌ها اجتناب می‌کنند یا در حالی که احساس اضطراب و پریشانی شدید می‌کنند، از آنها عبور می‌کنند.

علائم مکرر

علائم اختلال اضطراب اجتماعی معمولاً در سه حوزه مختلف قرار دارند. در حالی که تجربه همه افراد متفاوت است،
علائم این بیماری معمولاً منجر به علائم فیزیکی، شناختی و رفتاری می شود.

علائم فیزیکی

علائم فیزیکی SAD می تواند بسیار ناراحت کننده باشد. علائم فیزیکی رایج عبارتند از:

  • تاری دید
  • خجالت زدگی
  • درد و گرفتگی قفسه سینه
  • لرز
  • اسهال
  • سرگیجه
  • دهان خشک
  • احساس غیرواقعی بودن ( غیرواقعی ) یا احساس جدایی از خود (مشخصیت زدایی )
  • سردرد
  • تپش قلب (تپش قلب) و ضربان قلب (تاکی کاردی)
  • توده در گلو
  • تنش عضلانی
  • حالت تهوع
  • پارستزی (گزگز)
  • صدای زنگ در گوش
  • تکان دادن
  • تنگی نفس
  • تعریق
  • صدای لرزان

در برخی موارد، این علائم فیزیکی ممکن است آنقدر شدید شوند که به یک حمله پانیک تمام عیار تبدیل شوند .

با این حال، بر خلاف مبتلایان به اختلال هراس ، افراد مبتلا به SAD می‌دانند که هراس آنها ناشی از ترس از موقعیت‌های
اجتماعی و عملکردی است تا ترس از حملات پانیک.

علائم شناختی

اختلال اضطراب اجتماعی همچنین شامل علائم شناختی است که الگوهای فکری ناکارآمد هستند. اگر این وضعیت را دارید،
ممکن است متوجه شوید که در موقعیت‌های اجتماعی و عملکردی از افکار منفی و شک به خود آزار می‌دهید.

در موارد زیر برخی از علائم رایجی که ممکن است تجربه کنید آورده شده است.

  • باورهای منفی : باورهای قوی در مورد عدم کفایت شما در موقعیت های اجتماعی و/یا عملکردی
  • سوگیری منفی : تمایل به کاهش برخوردهای اجتماعی مثبت و بزرگنمایی توانایی های اجتماعی دیگران
  • افکار منفی : ارزیابی های منفی خودکار در مورد خود در موقعیت های اجتماعی یا عملکردی

به عنوان مثال، تصور کنید یک کار جدید را شروع کرده اید یا در اولین روز کلاس جدید وارد می شوید. مربی یا مدیر از
همه می خواهد که خود را به گروه معرفی کنند.

اگر به اختلال اضطراب اجتماعی مبتلا هستید، ممکن است افکار منفی به سراغتان بیاید، مانند: «بقیه دیگران خیلی آرام‌تر
به نظر می‌رسند»، «اگر حرف احمقانه‌ای بگویم چه؟» یا “اگر همه متوجه لرزش صدای من شوند چه؟”

این افکار به سرعت از کنترل خارج می شوند تا جایی که شما هیچ چیز دیگری را نمی شنوید.

وقتی نوبت به شما می رسد، تا حد امکان کمتر می گویید و امیدوارید که هیچکس متوجه اضطراب شما نشده باشد.

الگوهای افکار منفی همچنین می توانند عزت نفس شما را به مرور زمان از بین ببرند، بنابراین مهم است که به دنبال درمان باشید.

علائم رفتاری

اختلال اضطراب اجتماعی همچنین می تواند باعث شود که شما به روش های خاصی عمل کنید. در بسیاری از موارد،
ممکن است متوجه شوید که بر اساس ترس و اجتناب به جای ترجیحات، خواسته ها یا جاه طلبی های واقعی خود انتخاب می کنید.

برای مثال، ممکن است یک کلاس را رها کنید تا از ارائه یک سخنرانی اجتناب کنید یا ارتقای شغلی را رد کنید زیرا به
معنای افزایش تقاضاهای اجتماعی و عملکردی است.

در زیر برخی از علائم رفتاری رایج آورده شده است:

  • اجتناب : کارهایی که برای کاهش اضطراب در مورد قرار گرفتن در موقعیت های اجتماعی یا مرتبط با عملکرد
    انجام می شود یا انجام نمی شود.
  • رفتارهای ایمنی : اقداماتی که برای کنترل یا محدود کردن تجربیات موقعیت‌های اجتماعی یا مرتبط با عملکرد انجام می‌شود
  • فرار : ترک یا فرار از یک موقعیت اجتماعی یا عملکردی ترسناک.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.


شناخت علل اختلال اضطراب اجتماعی

ژنتیکی

اگر شما مبتلا به SAD تشخیص داده شده اید، احتمالاً ژن های خاصی دارید که شما را مستعد ابتلا به این اختلال می کند.

اگر یک خویشاوند درجه یک مبتلا به SAD دارید، ممکن است دو تا شش برابر بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال باشید.

مؤلفه ژنتیکی اختلال اضطراب اجتماعی به عنوان «وراثت پذیری» این اختلال نیز شناخته می شود. اگرچه میزان وراثت پذیری
می تواند در مطالعات بسیار متفاوت باشد، اما حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد تخمین زده شده است، به این معنی که تقریباً یک سوم
علل زمینه ای SAD از ژنتیک شما ناشی می شود.

وراثت پذیری نسبت تنوع در یک فنوتیپ (ویژگی، ویژگی یا ویژگی فیزیکی) است که تصور می شود ناشی از تنوع ژنتیکی در
بین افراد است. تغییرات باقی مانده معمولاً به عوامل محیطی نسبت داده می شود. مطالعات وراثت پذیری معمولاً سهم متناسب
عوامل ژنتیکی و محیطی را در یک صفت یا ویژگی خاص تخمین می زند.

تاکنون، محققان ساختار ژنتیکی خاصی را که با SAD مرتبط باشد، پیدا نکرده اند. با این حال، آنها ژن های خاصی را یافته اند
که با سایر اختلالات اضطرابی مانند آگورافوبیا و  اختلال هراس مرتبط است .

محیطی

علل روانی-اجتماعی اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) شامل عواملی در محیط است که با بزرگ شدن شما را تحت تأثیر
قرار می دهد. اگر یکی از والدین شما مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) باشد، احتمال ابتلای شما به این اختلال
بیشتر است. این می تواند به دلیل تأثیرات ژنتیکی و محیطی باشد.

روانشناسان نظریه هایی در مورد اینکه چگونه کودکان از طریق یادگیری ممکن است از نظر اجتماعی مضطرب شوند، ایجاد کرده اند.

راه هایی که کودکان اضطراب اجتماعی را یاد می گیرند

  • شرطی سازی مستقیم : آیا خطوط خود را در بازی کلاس فراموش کرده اید؟ آیا بچه های دیگر شما را مسخره کردند
    یا قربانی تمسخر یا قلدری مداوم بودید؟ در حالی که این یک محرک ضروری نیست، گذر از یک رویداد آسیب زا اولیه
    ممکن است در ایجاد اضطراب اجتماعی، گاهی اوقات سال ها بعد، تأثیر بگذارد.
  • یادگیری مشاهده ای: اگر خودتان یک رویداد آسیب زا را تجربه نکرده اید، آیا فرد دیگری را در یک موقعیت اجتماعی
    آسیب زا دیده اید؟ برای کسانی که قبلاً در برابر این اختلال آسیب پذیر هستند، این ممکن است همان تأثیری را
    داشته باشد که از طریق دست اول وضعیت را پشت سر بگذارند.
  • انتقال اطلاعات : والدین ترسو و مضطرب اجتماعی ناآگاهانه اطلاعات شفاهی و غیرکلامی را در مورد خطرات موقعیت
    های اجتماعی به فرزندان خود منتقل می کنند. اگر مادرتان خیلی نگران این است که دیگران در مورد او چه فکری می‌کنند،
    به احتمال زیاد خودتان نیز تا حدودی به همین اضطراب دچار شده‌اید.

تربیت شما همچنین می تواند بر احتمال ابتلا به SAD تأثیر بگذارد. احتمال ابتلای شما
به این اختلال بیشتر است اگر:

به عنوان یک کودک، شما به اندازه کافی در معرض موقعیت های اجتماعی نبودید و اجازه نداشتید مهارت های اجتماعی
مناسب را توسعه دهید.

یکی یا هر دوی والدین شما طرد کننده، کنترل کننده، انتقادی یا بیش از حد محافظت کننده بودند. کودکانی که وابستگی مناسبی

با مراقب اصلی خود ایجاد نمی کنند، در معرض خطر بیشتری قرار دارند، زیرا نمی توانند خود را در موقعیت های استرس زا آرام و آرام کنند.

بازداری رفتاری در دوران کودکی

آیا کودک نوپا یا خردسالی را می شناسید که همیشه هنگام مواجهه با موقعیت جدید یا فرد ناآشنا به شدت ناراحت می شود؟
هنگام مواجهه با این نوع موقعیت‌ها، کودک گریه می‌کند، کناره‌گیری می‌کند یا به دنبال آرامش والدین است؟

این نوع رفتار در کودکان نوپا و خردسال به عنوان بازداری رفتاری شناخته می شود. کودکانی که در دوران کودکی بازداری
رفتاری نشان می‌دهند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به SAD در آینده هستند.

از آنجایی که این مزاج در سنین پایین خود را نشان می دهد، احتمالاً یک ویژگی ذاتی و نتیجه عوامل بیولوژیکی است.

اگر نگران هستید که فرزندتان در موقعیت های جدید بیش از حد گوشه گیر یا ترسیده باشد، ممکن است مفید باشد
که نگرانی های خود را با یک متخصص در میان بگذارید.

از آنجایی که می دانیم کودکان نوپا که از نظر رفتاری بازدارنده هستند، بیشتر به کودکان مضطرب اجتماعی و بزرگسالان هراس
اجتماعی تبدیل می شوند، هر نوع مداخله زودهنگام ممکن است به پیشگیری از مشکلات جدی تر در آینده کمک کند.

اجتماعی

عوامل اجتماعی که می توانند بر توسعه اضطراب اجتماعی تأثیر بگذارند عبارتند از بزرگ شدن در فرهنگی با جهت گیری
جمعی قوی، مانند ژاپن یا کره. سندرم تایجین کیوفوشو در این فرهنگ‌ها شامل ترس از ایجاد ناراحتی در سایر افراد است
و فرهنگ را منعکس می‌کند که در آن توجه به نحوه تناسب شما به عنوان بخشی از گروه بزرگ‌تر مورد تاکید است.

درمان اختلال اضطراب اجتماعی

درمان اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) به شدت علائم عاطفی و جسمی و میزان عملکرد روزانه شما بستگی دارد.

طول درمان نیز متفاوت است. برخی از افراد ممکن است به درمان اولیه به خوبی پاسخ دهند و نیازی به هیچ چیز
دیگری نداشته باشند، در حالی که برخی دیگر ممکن است در طول زندگی خود به نوعی حمایت نیاز داشته باشند.

هر دو دارو و درمان در درمان اختلال اضطراب اجتماعی موثر نشان داده شده اند. اضطراب اجتماعی که در همه موقعیت‌ها
رخ می‌دهد بهترین پاسخ را به ترکیبی از دارو و درمان می‌دهد، در حالی که درمان به تنهایی اغلب برای افراد مبتلا به اضطراب
خاص یک نوع عملکرد یا موقعیت اجتماعی کافی است.

بنابراین، اگر تشخیص داده شده است یا فکر می کنید که ممکن است SAD دارید، بدانید که غلبه بر آن ممکن است.

داروهای تجویزی

انواع مختلفی از داروها برای درمان SAD تجویز می شود. هر کدام بسته به شرایط خاص شما مزایا و معایبی دارند.

  • مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)
  • مهارکننده های بازجذب سروتونین- نوراپی نفرین (SNRIs)
  • مهارکننده های مونوآمین اکسیداز (MAOIs)
  • مسدود کننده های بتا
  • بنزودیازپین ها
  • سایر داروهای ضد اضطراب

درمان های روانشناختی

روان درمانی را می توان به تنهایی یا همراه با داروهای تجویزی استفاده کرد. گزینه‌های مختلف، روش‌های روان‌شناختی
هستند که برای کمک به کسی که رفتار خود را به چیزی مطلوب تغییر دهد، طراحی شده‌اند.

یک انگ رایج در ارتباط با مراجعه به روان درمانگر یا روانپزشک وجود دارد، اما میلیون ها نفر می روند و از آن سود می برند.
هیچ چیز برای خجالت یا شرم وجود ندارد.

می توانید از پزشک مراقبت های اولیه خود بخواهید که به یک درمانگر یا متخصص سلامت روان ارجاع دهد. همچنین تعداد

فزاینده‌ای از وب‌سایت‌ها وجود دارد که می‌توانند بر اساس علائم، برنامه و بیمه سلامت شما را با یک متخصص هماهنگ کنند.



 

تماس با ما

جهت اخذ نوبت و مشاوره حضوری در زمینه :
مشاوره خانواده، مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره فردی، مشاوره گروهی، مشاوره کودک و نوجوان،
مشکلات شخصیتی، استرس، اضطراب، وسواس و …
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم راحله صادقی (متخصص امور خانواده و ازدواج) تماس حاصل فرمایید.

برای تعیین وقت کلیک کنید.

خانم دکتر راحله صادقی متخصص در امور خانواده و سکس تراپی در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج
در این راستا می تواند با استفاده از متدهای بسیار کارآمد راهگشای مشکلات شما عزیزان باشد.

اگر به دنبال مشاوره خانواده تلفنی و آنلاین برای ایرانیان خارج از کشور هستید
می توانید از طریق لینک تماس با ما و یا شماره تماس ۰۹۱۹۲۱۳۶۰۲۳ با خانم دکتر راحله صادقی در تماس باشید.

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , , , ,